طی مراحل عالم علمی و عینی 2009/04/11
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد سوم
طیمراحلعالم علمی و عینی
خداوند تبارک و تعالی علم حقیقی را حجت و برهان حق بر لزوم عمل معرفی کرده و صور مختلف بیاعتنایی بر علم را بیان نموده است.
بیاعتنایی بر علم الهی دو گونه است: یکی عمل نکردن مطابق علم، و دیگری عمل کردن بر خلاف آن. اگرچه هردو بیاعتنایی است، اما دومی از لحاظ مراتب فساد و تباهی، شدیدتر از اولی است. زیرا در صورت اول، تنها علم الهی یا برهان و حجت حق مورد بیاعتنایی قرار گرفته، لکن در صورت دوم لجاجت و مقاومت با آن به میان میآید.
در احکام فقه اسلامی نیز به این مراتب اشاره شده که ظاهراً ممکن است جرم و معصیت عدهای یکسان باشد، لکن تحقیقات و بررسیهای دقیق و عمیق حاکم شرع درباره آنان، مسلم میکند که مراتب جرم و مجرمیت آنها یکسان نیست. به عنوان مثال افرادی که در ماه مبارک رمضان علناً و بدون عذر شرعی مرتکب روزهخواری میشوند، مراتبی دارند: ممکن است کسی به این معصیت مبتلا گردد و در نزد حاکم شرع اعتراف به اعتقاد به دین اسلام و فرایض الهی نماید و در عین حال مقر بر گناه خود شود. دیگری اظهار دارد که پایبند دین اسلام نبوده و معتقد به دین دیگری است. سومی اظهار نماید که نه تنها اعتقادی به دین اسلام ندارد، بلکه تعالیم آن را خرافی میداند. این افراد گرچه ظاهراً جرم واحدی را مرتکب شدهاند، ولی مراتب جرم و مجرمیت آنها یکی نبوده، لذا مجازاتشان متفاوت است.
علم الهی سرمایه حیات جاودانی است که خداوند تبارک و تعالی در اختیار بشر نهاده، اما کیست که طبق این علم الهی رفتار نماید؟ این که انسانی با وجود داشتن علم الهی باز در خودپسندیها و خودکامگیها و خودخواهیها غوطهور باشد، بسان این است که شخصی در شب تاریک روی سنگلاخها و پرتگاههای خطرناک راه برود و شمع و چراغی را که در فرا راه او روشن شده، خاموش سازد!آیات بسیاری در قرآن مجید صور بیاعتنایی بر علم را بیان میفرماید، از جمله «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ اَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَ اللهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ»: مثل آنان که تورات را با خود به همراه دارند، لکن آن را درک ننموده و بدان عامل نیستند، مانند حماری است که لوحههای علم را بر او حمل کنند؛ چه بد است مثل قومی که آیات الهی را تکذیب کردند و خدا قوم ستمکاران را هدایت نمیکند.
آری چه تفاوت است میان حیوانی که فاقد عقل و تفکر و استعدادهای الهیه درونی است و کسی که همه این نیروها را داراست اما آنها را به کار نمیاندازد؟! انسان وقتی میتواند از مرز حیوانیت عبور نماید و در قلمرو انسانیت گام نهد که علم الهی را که در اختیار اوست، به مقام عمل درآورد.
خداوند تبارک و تعالی در هر زمانی برای امت و انسانها راهنمایی تعیین میفرماید. قرنهای متمادی است که دانشمندان بزرگی هزاران کتاب برای ارشاد و هدایت مردم تألیف نمودهاند، و در تألیفات خود از آیات کتب سماوی و کلام الهی استفاده کردهاند، به طوری که توان گفت هر صفحه از صفحات آثارشان تجلیگاه حقایق است. ایشان راه و روش پیشرفت و تکامل در مسیر دین را بیان کردهاند ولی با این همه تفصیلات، هنوز اکثر مردم نتوانستهاند پاسخ مثبتی به تبهکارهای خود بدهند؛ هنوز نتوانستهاند معمای قدرت خودخواهی، خودستایی و خودپسندی و نفسپرستی را حل و فصل کنند؛ هنوز دردی را درمان نکرده بر دردهای روانی خود و جامعه اضافه مینمایند؛ هنوز یک تاریکی را روشن نکرده بر تاریکیها و ظلمات مغزها و روانها میافزایند.
اگر سری به کتابخانههای جوامع بشری بزنیم، ملاحظه میگردد که در اکثر آنها تألیفات بزرگان موجود است. این کتابها را که نسخههای بیماریهای روانی مردم هستند، نگهداری کرده و در معرض دید قرار دادهاند، لکن متأسفانه از محتوای ظاهری و باطنی آنها بیخبرند و حتی در صورت آگاهی، بدان عامل نیستند. خصوصاً در این عصر که متداول شده هرکس در خانه خود کتابخانهای ترتیب دهد، بدون این که آنها را تحت مطالعه قرار داده و از محتوای آنها بهرهای ببرد. اگر زحماتی که آنان در ایجاد این کتابخانهها متحمل شدهاند، درصد ناچیزی از آن را صرف خویشتن مینمودند، نجات مییافتند.
آیا این است مفهوم بهرهمندی از کلام بزرگان؟ آیا با چنین عملکردی فردا درپیشگاه الهی عذر موجهی باقی خواهد ماند؟ آیا رواست با این کیفیت خودخواهی و خودکامگی، کسی آرزوی مشاهده ملکوت آسمانها و زمین و حصول علم غیب و علم لدنی را داشته باشد؟!
اگر انسان دارای روح الهی گردد، ابواب آسمان به روی دل او گشوده میشود، و اگر قلب و روح خود را آلوده کند، ابواب آسمان به رویش بسته میشود. این است که خداوند متعال میفرماید «اِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ اَبْوابُ السَّماءِ»: به تحقیق آنان که آیات ما را تکذیب کرده و از آن سرکشی نمودند، درهای آسمان به روی آنها گشوده نمیشود. این آیات نه تنها برای منکرین، که برای افرادی است که آیات را خوانده ولی عمل نمیکنند. این درها نه آسمان مادی و ظاهری، که ابواب عالم ملکوت است که از درون به سوی دل بسته یا گشوده میشوند.
اما سالکین طریق حق را بشارت است که به توفیق الهی و نظر خاص حضرت مولی (ع) و با تعالیم عالیه استاد الهی، ابواب عالم ملکوت به روی دل آنان باز است، چنان که ابواب عالم ملکوت و مشاهده حقایق و انوار الهی به روی مؤمنین صدر اسلام باز بود.
آری یکی از الطاف و مراحم خاص حضرت باریتعالی به سالکین طریق حق، اعطاء اشتیاق و عشق و علاقه به تحصیل علم است. این اعطاء و اهداء نصیب هرکسی نمیگردد و خاص طالبان راستین است.
طالب حقیقی خود را به توفیق الهی آماده میکند که مراحل عالم علم را بپیماید. برای طی این مراحل، شرایط و وسایل و توشه و زادهایی باید. البته خالقی که به محبوب خویش اشتیاق طی این سفر را اعطاء مینماید، شرایط و لوازم آن را نیز به او کرامت میفرماید. چنان که اهدای آن عشق و علاقه مستلزم یک حرکت معنوی و اختیاری است، اهداء این شرایط و وسایل و توشهها نیز لازمهاش یک حرکت دیگر معنوی است.
مرد الهی به توفیق حق، مراحل این عالم را شب و روز طی مینماید و برای رسیدن به مرتبه نهایی، متحمل مشقات و زحمات طاقتفرسا میشود. گرچه در بین راه گاهی با موانع باز دارندهای برخورد میکند, لکن چون اراده او متصل به اراده حق است و دل هر لحظه با حضرت احدیت اتصال دارد، موانع را از پیش پا برداشته به سیر خود ادامه میدهد.
برای مرد الهی در طی هر مرحله، علمی از عالم بالا تعلیم میشود و نتیجه اعطاءاین علوم، رسیدن به مرحله نهایی است. چه در آن مرحله نهایی عالم علم، مرآتی است و مراد از تحمل همه ریاضات، حصول آن مرآت الهی و نگریستن در آن است به آنچه باید بنگرد.
گاهی مراتب قدرت این حایلها زیادتر شده، موانع دیگری نیز بدان متصل میگردد که میخواهند به کلی او را از راه باز دارند، لکن بر مراتب رشد آن امانت و نیرویی که استاد ازلی در نهاد او به ودیعه نهاده، لحظه به لحظه افزوده میگردد، به طوری که در هر مرحله، قدرت الهیه مرد الهی از قدرت مطلقیه لمیزلی حکایت میکند. از اینرو بدون هیچ توقفی طی طریق میکند تا سرانجام آن مرآت الهی را بدست میآورد.
مرحبا بر آن مرد الهی که در این آئینه جمال و کمال، محبوب ازلی را بیکم و کاست مشاهده میکند. در این مرحله نیز موانع از میان نرفته به مرتبه انهدام نمیرسد. موانعی ظاهراً آراسته میخواهد او را از آخرین مرحله موفقیت باز دارد، لکن او با استمداد از درگاه الهی بر همه آنها غالب میشود. زیرا منتهای آرزوی او این نبود که محبوب خود را بی کم و کاست در آیینه بنگرد، بلکه او میخواهد این جمال و کمال را بدون آینه مشاهده کند. البته مادام که مراحل عالم علمی را طی نمیکرد، بدین مرحله نمیرسید. اکنون بر اوست که مراحل عالم عینی را طی کند. مسلم که ریاضات و مجاهدات عالم عینی، ماورای ریاضات و مجاهدات عالم علمی است. چه شداید و آلام، چه شماتتها و رنجهای نامگذاریها و موانع که از هر طرف به سوی او حملهآور است، لکن به توفیق الهی آماده است که با طی مراحل این عالم، محبوب ازلی را بدون آینه مشاهده نماید.
طی عالم عینی را نیز آداب و شرایط و توشههایی باید، و لازمهاش یک حرکت معنوی عالی است. مرد الهی به یاری حق، این مراحل را نیز به پایان رساند و به مقام عینالیقین رسد، مقامی که معانی آن بسی بالاتر و روشنتر از مقام قطع و جزم علم است. اگرچه علل و عوامل غیر رحمانی در لباس روحانی با کلمات ظاهراً زیبا میخواهند سد راه او شوند، لکن او متوقف نمیشود. آرزویش این است که به خود رسد و در خود فناء شود. با خود گوید هنوز راه به پایان نرسیده و این مقام فناء در حق نیست، باید به مراتب ریاضات و مجاهدات خود افزود. این است که به یاری حق، در اثر حرکت معنوی دیگری که بسی بالاتر از حرکات مراتب علمی و عینی است، این مراحل را نیز طی نماید. در پایان این مراحل، انکشاف حقیقت نور است، نوری که تمام سطوح روانی او را به او متوجه سازد و در مقام تأثیر و تأثر گام بردارد.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.