توبه و شرایط آن 2008/04/25

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد اول

توبه مرکّب است از علم به عقوبت گناه و خطر و آفت آن، که نتیجه‌اش ندامت و پشیمانی بر گذشته و فَوات مطلوب است. از این ندامت معنی دیگری برآید و آن، اراده و اهتمام است به تدارک مافات.

پس توبه مشتمل است بر دو چیز: اوّل به زمان ماضی، دوم به زمان حال و مستقبل. به زمان ماضی، تأسف و پشیمانی است بر گناهانی که در زمان گذشته از او صادر شده و تلافی آن با سه کس:

اول – با خدا که نافرمانی او کرده.

دوم – با نفس که نفس خود را در معرض نقصان و پستی و خشم الهی آورده.

سوم – با غیر که ضرر قولی یا فعلی به او رسانده.

آنچه ضرر به غیر رسانده، تا او را به حق خود نرساند، توبه او صورت نبندد. چنان که ضرر قولی به او رسانده باید جبران کند به عذرخواهی و اِستِحلال. اگر ضرر فعلی و مالی رسانده، باید جبران کند به ردّ حق او یا عوض آن، به طوری که مقتضی رضای او گردد، یا تحمل نماید بر عذابی که در شرع مقدس اسلام بر آن معیّن شده. آنچه با نفس خود کرده به انقیاد فرمان خدا و عقوبت دنیوی جبران نماید؛ و حق خدا را نیز با رجوع به حضرت او و ریاضت و عبادت جبران کند. امّا آنچه متعلق به زمان حال و مستقبل است، تصمیم قاطع است بر ترک معاصی و اطاعت فرمان حق.

در حقیقت، توبه مُلْتَئِم گردد از سه چیز:

اول – ندامت بر آنچه گذشته از زَلاّت.

دوم – ترک معاصی در حال و عزم بر عدم عود در استقبال.

سوم – پاک شدن از مَظالم و خصومت.

توبه عقد قلب است به ترک معصیت و اقبال به طاعت، و دوام آن مشروط است به کسر شهوت و جهاد با نفس. چه اگر سالک مراقب احوال نفس خود نباشد، هر آنی ممکن است آرزوهای نفسانی در دل وی نیرو گیرد و میل به معصیت، اساس توبه را هرچند محکم باشد، فرو ریزد و درهم شکند.

بر هر عضوی توبه‌ای است: توبه دل، نیّت است بر ترک حرام. توبه چشم، فروخوابانیدن آن است از محرّمات. توبه دست، ترک گرفتن مَناهی. توبه پا، ترک رفتن به مَلاهی و توبه گوش، نگاهداشتن آن است از شنودن اَباطیل.

اگر کسی قصد خدمت کند، طهارت او به ظاهر بود، و اگر کسی قصد قربت نماید، طهارت او به باطن بود. طهارت ظاهر به آب است و طهارت باطن به آب توبه و رجوع به بارگاه الهی.

به عبارتی توبه را سه شرط است: ندامت، اِعتِذار، اِقلاع. ندامت برای قلب، اعتذار برای لسان، اِقلاع اعضاء و جوارح از اعمال زشت. حضرت امیرالمؤمنین شخصی را که در حضور ‌ایشان از روی غفلت کلمه استغفار را بر زبانش جاری کرد، توبیخ نموده و به او فرمودند: آیا می‌دانی استغفار چیست؟ استغفار مقام علّیّین است و شش معنا در آن است:

نخست پشیمانی از گذشته. دوم تصمیم بر ترک همیشگی در آینده. سوم حقوقی را که از مردم ضایع کرده‌ای به آنها بازگردانی، به طوری که هنگام ملاقات پروردگار حقی بر تو نباشد. چهارم هر واجبی که از تو فوت شده، حق آن را به جا آوری. پنجم گوشت‏هایی که در اثر حرام بر ‌اندامت روییده با ‌اندوه گناه آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید. ششم به همان ‌اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، زحمت طاعت را نیز بچشی، پس از انجام این مراحل استغفرالله می‌گویی. آری این است توبه الهی و طالبان واقعی چنین کردند.

همچنین علمای ربانی و عارفین الهی فرموده‌اند که حقیقت توبه سه چیز است: تعظیم جنایت، اتّهام توبه، پرداخت حقوق. تعظیم جنایت آن است که سالک خلاف خود را ولو ظاهراً جزیی، بزرگ شمارد. اتّهام توبه یعنی به هر نحوی توبه به عمل ‌آید، سالک واقعی آن توبه را ناقص داند.

بنابراین شخص توبه‌کار باید به آب حسرت، باطن خود را بشوید و در پیشگاه الهی اعتراف به معاصی نماید و اعتقاد نَدَم و پشیمانی بر مامَضیٰ و تأسف بر مافات کند، نفس خود را از شهوات نفسانیه حبس کند، گناهان خود را بزرگ شمرده، پناه به درگاه الهی برد، و به ریاضت نفس پرداخته و از رحمت خدا نیز مأیوس نگردد تا در نتیجه بتواند از عقاب الهی خلاصی یابد «قُلْ یٰا عِبٰادِیَ الَّذینَ اَسْرَفُوا عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللهِ اِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ: بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده­روی روا داشته­اید از رحمت‏ خدا نومید مشوید، حتماً ‏خدا همه گناهان را می‏‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است».


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.