عوالم وجود 2010/08/21

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: مبدا و معاد

عوالم وجود

با علم و برهان معلوم می‌شود که وجود، منحصر به محسوسات و مشهودات نیست، بلکه در ماوراء اینها، عوالم دیگری هست که از نظر رتبه وجودی، در افقی برتر از عالم مادی است. حکمای اسلامی، عوالم وجود را کلّاً به چهار مرتبه تقسیم کرده‌اند: عالم لاهوت، عالم جبروت، عالم ملکوت و عالم ناسوت. هر یک از عوالم مذکور، به ترتیب بر عالم بعدی سیطره دارد و عالم ناسوت پایین‌ترین و نازل‌ترین مراتب وجود است.

در همه عوالم فوق، صورت و معنی، دیدن و شنیدن و . . . اصل و فرع وجود دارند. اصولاً وجودِ بی‏صورت مساوی با عدم است و هیچ عالَمی نیست که فاقد صورت باشد. ولی مراتب صُوَر در عوالم مختلف، تفاوت زیادی با هم دارند، تا آنجا که برای ذات اقدس الهی صورت اطلاق نمی‌شود، زیرا صورت او قابل قیاس به هیچ صورتی نیست.

منظور از تنزّه مجردات از رنگ‌ها، طعم‌ها، صُوَر و ابعاد نیز، تجرد آنها از رنگ، طعم، صور و ابعاد ظاهر و ناسوت است و‏گرنه هر یک از آنها این خصوصیات را متناسب با مرتبه عالم خود داراست. به عنوان مثال، هر موجودی در آن عوالم رنگ مخصوص به خود دارد از جمله رنگ خدایی، و رنگ‌ها در عوالم بالاتر دارای معانی مخصوص به خود هستند.

ابعاد مجردات نیز غیر از ابعاد جسمی و مادّی است، به طوری که عوالم عُلوی در قبال موقعیت، به مانند موجودات مادی، محتاج زمان و مکان نیستند. بنابراین آنچه در عالم ناسوت است، در عوام بالاتر نیز هست، با این تفاوت که:

اولاً – عوالم ماوراء طبیعت نسبت به عالم ناسوت مانند اصل و فرعند. ولی تفاوت این اصل با فرع، ماوراء تفاوت‌ها و تفاضل‌های اصل و فرع عالم مادی و دنیوی است.

ثانیاً – هر آنچه در عالم ملکوت و عوالم بالاتر از آن است، مراتب بالاتر و اعلاتر موجودات ناسوتی است، به طوری که این ادنی، مراتب نازله آن اعلی است و به هیچ وجه قابل مقایسه با هم نیستند.

ثالثاً – هر چه در عالم مادی است، صورت عوالم معنوی است، یعنی حقیقت اشیاء در عوالم بالاتر است. هر یک از عوالم معنوی سایه‌ای نسبت به خود دارند و عالم مادی نیز یکی از سایه‌های عوالم معنوی است.

به عبارت دیگر، اگر کسی از روی فهم و تدبر نظری در خلایق افکند، در هریک مظهر قدرت خدا بیند که هیچ اختلافی ما‏بین این مظاهر نیست و هر کدام از قدرت مطلقیه صانع خویش سخن می‌راند. در این مقام معلوم می‌گردد که، هر چه در آسمان‌هاست در زمین است، و هر چه در زمین است در آسمان‌هاست، و آنچه در غیب است در شهادت است، و ظاهر عنوانی است بر باطن.

کسی که خیال می‌کند، خیال خود را به حروف و کلمات تعبیر آورد، و این حروف و کلمات را به صورت خیال خود ترکیب نماید و عکس مسأله، اگـر عیبی در حروف و کلمات افتد که عاقل بشنود و ببیند، می‌فهمد که آن کس چه خیال کرده است. هم‏چنین، عکس عوالم به دنیا افتاده و عکس جملگی با عکس صانع آنها در دل ماست و هر چه دل صاف‏تر بوَد، عکس‌ها روشن‏تر نمایان گردد.

بنابراین، در انسان عوالم چهارگانه مذکور وجود دارند، ولی برای اذهان عمومی که در زندانِ عالمِ طبیعت محبوس است، ادراک آن سخت و دشوار است. اما با این همه، اگر به استعدادها و قوای عالیه ادراکی خود نظری بیفکنیم، می‌بینیم که از وجود عقل و علوم و افکار ذهنیه، راهی به تصویر مجردات آماده است.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.