انسان ،عالم کبیر 2008/01/25
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد اول
انسان، عالم کبیر
هر چیزی صورت و معنایی یا ظاهر و باطنی دارد. ممکن است شیء از لحاظ صورت کوچک باشد و به لحاظ باطن خیلی بزرگ، و بر عکس امکان دارد پارهای اشیاء ظاهراً بزرگ باشند و از لحاظ معنا و باطن خیلی کوچک.
جهان آفرینش، صورتاً عالم کبیر است و به معنی عالم صغیر، امّا انسان به صورت، عالم صغیر است و به معنی عالم کبیر. در وجود انسان از حقایق الوهیت و رسالت و نبوّت و ولایت و خلافت، از لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت، نمونهای و نشانهای وجود دارد. اگر مرآت وجود انسانی از هویٰ و هوس و علایق نفسانی مُصَفّیٰ گردد، تمام این مراتب در او نمودار شده و همه موجودات آسمانها و زمین و کرات سماوی و جمله ماسِوَیالله در وجود انسان مشاهده میشود.
امروزه هزاران کاشف و محقِّق از عجایب اعماق دریاها و کشفیات کیهانی و ابعاد عالم لایتناهی خبر میدهند، ولی اگر انسان به خویشتن پردازد و در اعماق عالم کبیر درون خود سیر کند، لااقل به همان اندازه شگفتیهای مرموز در خود مشاهده خواهد کرد؛ در این سیر او را وسایل و عوامل گوناگونی یاری میکنند.
حواس ظاهری و باطنی انسان متعدّد است که از جمله آنها میتوان به حس ششم یا الهام اشاره نمود. مراتب نازله این حس در حیوانات وجود دارد، مثل جهتیابی کبوتر، پرستو، کلاغ، گربه، سگ و یا احساس بوی گلها و ریاحین توسط زنبورها از فاصله چند کیلومتری، یا ادراک فعل و انفعالات زیرزمینی قبل از وقوع زلزله توسط بسیاری از حیوانات و غوغای آنان پیش از زلزلههای شدید.
نحو اعلیٰ و اکمل الهام فقط در وجود انسان است، ولی اکثر مردم در اثر گرفتاریهای مادّی از این حس شگفتانگیز بیخبرند و توجهی به وجود خود و قوای نهادین خویش ندارند. اشتغال به امور دنیوی سبب تضعیف قدرت الهامپذیری است، امّا عقل و ایمان خالص موجب تقویت آن میگردد. سالک الهی میتواند با تزکیه نفس و تقوی، بُعد الهام و ارتباط با ماوراءِ طبیعت خود را تکمیل نموده به سعادت ابدی نایل گردد. زیرا هدف از خلقت تماس با واقعیات است، و در این تماس همه جانبه با عوالم وجود و مبدأ کائنات است که ابعاد و سطوح مختلف شخصیت الهی انسان باز و گسترده شده، استعدادهای مکتوم وجودش شکوفا میگردد.
بنابراین انسان کامل، فهرست کتاب وجود است و همان نکات و دقایقی که در عالم کبیر موجود است، در او یافت میشود. مفهوم «لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ اِلاّ فی کِتٰابٍ مُبینٍ: هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن است» نیز اشاره به همین حقیقت است که انسان کتاب کوچک خلقت و عالَم، کتاب بزرگ آفرینش است و قرآن کتاب راهنمای عقل و خرد، و پیغمبر اسلام(ص) نمونه بارز این کتاب مُبین است که به طور اتمّ، کمال قدرت معنوی را دارا میباشد. تمام این کتب از نظر نقشه و اساس به هم پیوسته و مربوط و منطبق بر فطرتند و هیچ اختلافی بین کتاب عالم صغیر و کتاب عالم کبیر و قرآن نیست، غایت این که باید در راه کسب کمالات کوشید تا از فهرست به متن کامل آفرینش نایل شد.
در فطرت بشر که دین اسلام منطبق با آن است، اختلافی نیست. راه فطرت مجرّد از اوهام و افکار سخیفه است. اختلاف در سلیقهها و خط مشی و طرق سیر و سلوک، ناشی از افکار و اوهام بشری است که در وادی ضلالت به سر میبرد وگرنه راه فطرت در جمیع انسانها یکسان و مستقیم است. اگر کسی از این خط مشی مستقیم منحرف نگردد، به زودی شاهد مقصود را در آغوش میگیرد، زیرا نقشه گردش چرخ فلک با نقشه زندگی و با آفرینش و غرایز طبیعی آدمی، که منطبق با غرایز و نیروی عالم کبیر است، یکسان میباشد و کمال ظهور قوا و غرایزی که در بشر با دست قدرت نهفته، به طریق معنوی از راه طاعت است.
پس در نظام کل، نقشه یکی است گاهی به اِجمال و گاهی به تفصیل. انسان، اجمالِ آن تفصیل است و آنچه در آفاق است، در انفس است، جمله فاش و نهان است؛ آنچه در آفاق و انفس مُنْطَوی است، انسان کامل بالجمله مُحتَوی است.
لازمه ظهور این قابلیتها سیر درکلام بزرگان است، زیرا کلام آنان به صورت، صغیر و به معنی کبیر است؛ دریاهای معانی در کلام کوچک آنان پنهان است. بزرگان گرچه به طریق الفاظ و کلمات سخن گفتهاند، و الفاظ از لحاظ حروف و کمیت و کیفیت ظاهری کوچک و متناهیاند، ولی در حقیقت با معانی لایتناهی راه حقیقت را نشان دادهاند. خوشا به حال سالکان و عارفان طریق حق که آن معانی را در اثر تزکیه و تقوی درک نمودهاند. مسلّماً هرچه تقوی و تزکیه بیشتر باشد، درک و استخراج معانی از آن الفاظ و کلمات افزونتر و روشنتر و حرکت قلب به سوی حق سریعتر و عالیتر است.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.