مصداق انسان 2011/02/19
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
مصداق انسان
بعضی معتقدند که انسان مُغایر این جسد محسوس و بُنیه محسوسه بوده، و غیر از این جثّه که مجموعه عناصر میباشد، هست. گویند اگر جسد، انسان باشد، جایز است مثل او در جمادات، لذا به نظر آنان، انسان، حی و میت، جسد است و جایز نیست که جسد را انسان خوانند.
علمای طریق حقّ معتقدند که، این هیکل محسوس که مَدخول و ظرف روح است، مصداق انسان میباشد، چنان که حقتعالی فرماید: «قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ مِن نُّطْفَهٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ: کشته باد انسان، چه ناسپاس است. او را از چه چیز آفریده است؟ از نطفهای خلقش کرد و اندازه مقرّرش بخشید» که همه این ضمایر در این آیات دلالت میکند بر انسانْ در همه حالات، از اوّل خلقت تا نَشر او، این نیست مگر صحت اطلاق بر او. چنان که انسان زنده را انسان حی، و اگر مریض باشد، انسان مریض، و اگر مرده باشد، انسان مرده نامند، و همه این اطلاقات بر آن حقیقت است.
در آیات دیگر هم «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ: و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد» خداوند متعال از نَشو تا بَعث، انسان نامیده و در این که او در همه حالات انسان نامیده شده، حکمتهای بیشمار است که عقول از ادراک آنها حیران است.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.