تکلم در همه عوالم وجود 2010/11/11
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
تکلّم در همه عوالم وجود
خداوند متعال متکلّم است و امر و نهی او در جمیع عوالم در کار است، بلکه کلامی که در این عالم به صورت و کِسوت حروف و اصوات است، باید در آن عالَم ایجاد شده، سپس به این عالَم آید، و کلام خدا در عالم ملکوت و ارواح، به غیر این صورت و به غیر این کسوت است. چه، کلامی که مرکّب است از حروف و اصوات و فهماننده معنی است، در وقتی به عمل آید که مقام مکالمه و مُقاوله با خداوند عالَم در دو عالم حس و مثال که جای حروف و اصوات است باشد، اما مکالمه و مقاوله در دو عالَمِ مافوق حس و مثال و مافوق اجسام و اجساد، یعنی در دو عالم ملکوت و ارواح، به کلامی است که از جنس آن عالَم شود، و آن عالم، از حروف و اصوات عالم حس و مثال، منزّه است.
این که خداوند عالَم فرموده: «اِنَّما اَمرُهُ اِذا اَرادَ شَیئاً اَن یقُولَ لَه کُن فَیکُونُ: چون به چیزی اراده فرماید، امرش این بس که میگوید باش، پس بیدرنگ موجود میشود»، لفظ امر، اشاره به عالم «امر» است که عالم بَدایتِ ظهور و تعلق قدرت است، و لفظ «شَیء» اشاره به عالم «ذات» و ماهیات است، و لفظ «اَرادَ» اشاره است به صفت مشیت و اراده، و معنی آن، علم به مصلحتِ وجودِ شیء و ماهیات است که سبب تعلّق و ظهور قدرت است و علم، و لفظِ «اَن یقُولَ لَه کُن فَیکُونُ»، اشاره به صفت کلام است که آثار صفت ذات میباشد.
پس، تکلّم خدا، از صفات ذات نیست و قرآن و سایر کتب سماوی، از صفات افعال و حادث هستند و علم خدا که به آنها قدیم است، به غیر کلام میباشد.
حقیقت تکلّم عبارت است از اظهار کمالِ باطنی که نهان است، و اگر به اجزاء عالَم بنگریم، هریک را تعبیر به کلمهای میکنیم، زیرا دلالت بر وجود باریتعالی دارند و خداوند عالم متکلّم است، چون اموری را که در غیبْ مخفی و مکنون است، اظهار میدارد. بنابراین توان گفت که مجموع جهان، کتاب خداست.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.