حقیقت معجزه 2010/04/07
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: نبوت و امامت
حقیقت معجزه
معجزه امری است برخلاف قوانین جاری در طبیعت، که هر مسبَّبی استناد به سببی دارد و هر معلولی را علّتی است. این قانون طبیعی، هیچ گونه تخلّفی ندارد، پس چگونه ممکن است معجزه در خارجْ به وقوع پیوندد و در عین حال در حکم سببیّت، استثناء و تخلّفی راه نیابد؟
برخی از دانشمندنمایان، در بیان حقیقت اعجاز، معجزات را طوری تأویل کردهاند که مطابق علوم ظاهریِ روز باشد، اما زحمات ایشان بیهوده و عقیده آنان مردود است.
معجزاتْ هر چند اموری ناشناخته و حیرتانگیزند، ولی نه محال ذاتی هستند که عقل آن را ابطال کند مانند جمع نَقیضَین، و نه خلاف قانون علیّتاند. اگر وقوع معجزات عقلاً محال بود، میلیونها صاحبانِ خرد، بدون هیچ تردیدی آن را نمیپذیرفتند. در حقیقت، ریشه معجزات چندان هم ناشناخته نیست، زیرا نظام طبیعت در هر آنی زنده را به مرده تبدیل میکند و مرده را به زنده و هر حادثهای را به حادثه دیگر.
معجزه به اذن الهی تابع قانون علیّتِ خصوصی است. در قانون علیّتِ عمومی، تأثیر اسباب عادتِ مستمرِ مشهود، تنها با روابط و شرایطِ مخصوص است و معلول، تدریجاً پدیدار میشود. مثلاً تحت ضوابط و شرایط خاصّ زمانی و مکانی، ممکن است عصا تبدیل به اژدها و مرده زنده شود، و یا معلولی بعد از دهها سال به وجود آید. ولی در قانون علیتِ خصوصی، حصول مسبَّب با روابطِ مخصوص و شرایط زمانی و مکانی خاص نیست، بلکه با هر شرطی که اتفاق افتد یا حتی بدون شرط و علت ابتدایی، و تنها به اراده کننده، فوراً به وجود میآید.
پس گرچه به حسب عادت، هر معلولِ طبیعی علتی طبیعی دارد، اما التزامی ندارد که علل طبیعیِ امور، همواره همین علل شناخته شده باشد، بلکه ممکن است علل دیگری هم داشته باشد. امروزه علم، منکر این امور نیست و نمیتواند بر کارهای عجیب و خارقالعاده صاحبان ریاضت پرده کشد. انسان بر اثر ریاضتهای سخت، میتواند دارای چنان قدرت و نیرویی شود که یک سلسله امواج مرموز و نیرومند را تحت تصرف خود درآورده، تصرفات و تحریکات عجیبی از طریق قبض و بسط انجام دهد، چه رسد به معجزه و اراده قاهِر الهی بر وقوع آن.
معجزات به اذن الهی صورت میگیرد، و قدرت باریتعالی بینهایت و به تمامِ اضداد یکسان است. خواص و آثاری که از اشیاء به ظهور میرسد، به آفرینش اوست و او میتواند آن آثار را از هر کدام که خواهد بازسِتاند و در ضدّ وی قرار دهد. زیرا قدرت باریتعالی به اعطاء و موهبت به همان اندازه است که بر منع و بازگرفتن، و چون همه آفرینش از جهت ذات و صفت و تأثیر و تأثّر، مغلوب قدرت و زیر فرمان اویَند، میتواند آنچه را که سبب خیال و شکّ است، موجب یقین و عین حکمت کند، و آنچه را که سبب هلاکت است، موجب بقاء و دوام سازد.
بنابراین، معجزه به مشیّت خاص و اراده شکستناپذیر الهی، از سلسله علل مادّی پدید میآید نه از علل ماوراءِ مادّی؛ و خالق علل و عوامل طبیعی، هرگز محکوم آنها نیست، بلکه در صورت ضرورت و اقتضای حکمت، میتواند خاصیتِ جاری آن را گرفته و خواص دیگری بدان بخشد.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.