سهو و نسیان 2010/03/23

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: نبوت و امامت

سهو و نسیان

قبل از شروع به استدلال، لابدّ است از بیان مطلبی، و آن این است که تذکّر و حفظْ از جمله صفات کمال، و سهو و نسیانْ از جمله صفات نقص‌اند. تذکر و حفظْ دو طریق‌اند از علم، و سهو و نسیانْ دو طریق‌اند از جهل. تذکر و حفظ امری است وجودی، و سهو و نسیان امری است عدمی، و از معلومات است که وجود، اشرف است از عدم.

ادراک در انسان عبارت است از حصول صورتِ عقلیّه یا حسیّه در قوّه‌ای از قوای او، که این قوّه را مُدْرِکه نامند، و حفظ، عبارت است از وجود و هستیِ آن صورتْ در قوه دیگری که آن را حافظه نامند. تذکّر عبارت است از استحضار آن صورتْ بار دیگر از حافظه، بعد از اِختزانِ آن صورتْ در آن قوّه، و سهو و نسیان عبارت است از زوالِ آن صورتْ از مُدْرِکه و حافظه؛ نسیان مقابل حفظ است و سهو مقابل ذکر.

سهو و نسیان، سِتری است که بر دل کشیده می‌شود، این است که دیده نبی می‌خوابد لیکن دل او نمی‌خوابد. ما مأموریم به اِتّباع انبیاء و ترک اعتراض بر ایشان، این است که جایز نیست صدور سهو و نسیان و خطا از نبی، زیرا که امر بر اِتّباعِ خطا، معقول نیست.

انبیاء حافظ شرع‌اند، اگر جایز باشد صدور سهو و نسیان و خطا از ایشان، احتمال صحّت پدید آید و احتمال صحت، مستلزم احتمال فساد است، و این نقضِ غرضِ مطلوب از عصمت است. صدور سهو و نسیان و خطا از نبی، موجب ترک واجبات و فعل مُحرّمات می‌باشد و در این وقت، عصمت صادق نمی‌آید، چنان عصمتی که مستلزم انتفاءِ معاصی است مطلقاً.

اگر جایز باشد صدور سهو و نسیان و خطا از انبیاء، لازم آید امکان اتلاف مالِ غیر، و لازم آید امکان امر به منکر و نهی از معروف، و نیز لازم آید تعدّیِ نبی از حدود حق‏تعالی‏‏ به طریق سهو.

پس نبی باید منزّه باشد از سهو و نسیان و خطا، زیرا که اوست در نهایتِ صفای نفس و در غایتِ اِشراق عقل. نبی باید حافظ باشد آنچه را فهمیده و هرگز فراموش ننماید، زیرا که نفسِ او متصل است به لوح محفوظ.

لازمه عصمتِ علمی یا عملی، عدم عروض هیچ‌گونه نسیان به حضرات انبیاء و اولیاء نیست. اگر زمانی نسیان بر آنان راه یافت یا به ظاهر اشتباهی نمودند، اولاً از نوع نسیانِ منافی با عصمت نیست که منتهی به گناه و موجب خسارت گردد. ثانیاً امکان دارد که زمانی به مشیّت الهی، نسیانی برای حضرات انبیاء و اوصیاء پیش آید، ولی چنین نسیانِ رحمانی به فرموده امام صادق(ع)، نعمت الهی بوده از اسباب تقویتِ معنویات است، ولو ظاهراً جزو معقولات محسوب نشود. اما نسیانِ شیطانی که موجب تضعیف معنویات و شقاوت ابدی است، مسلماً در جَرگه معقولات نیست. در نسیان رحمانی، معانی حِکْمیِ مافوق تصوّر نهاده شده است، و همان طور که از عدم سهو و نسیانْ معانی بی‌شماری حاصل می‌شود، از سهو و نسیان نیز همان معانی و بلکه بالاتر از آن عاید آنان می‌گردد.

پس اگرچه ظاهراً سهو و نسیانی یا مجازاً عصیانی ممکن است از حضرات انبیاء و اوصیاء سر زند، ولی به علت تعلیمات عالیه الهی که در آنها نهفته است، نه تنها موجب انحراف جامعه نیست، بلکه در صورت علم بدان، موجب ارشاد کمالیّه مردم نیز هست. از این لحاظ، جَلَوات معانی، خواه از لحاظ علمی و خواه از طریق سهو و نسیان، برای حضرت رسول اکرم(ص)، به مراتب بالاتر از سایر انبیاء بوده است.

بنابراین، به پاکی مطلق، تنها خداوند تبارک و تعالی سزاوار است. اگر چنین نبود، چرا بایست هزاران نقطه عصمت و نبوّت، در خجالت بر زَلاّتِ صغیره ترک اولی درآیند؟ این صدور سهو و نسیان، بدان جهت است تا عالمیان بدانند که در هجده هزار عالَم، جز ذات اقدس الهی کسی به پاکی مطلق، مَنْعوت نیست.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.