عدالت ، اشرف فضایل 2008/07/27

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد دوم

عدالت، اشرف‌ فضایل

‌ یکی‌ از فضایل‌ چهارگانه، عدالت‌ است. لفظ‌ عدالت‌ از روی‌ دلالت، مُن-بی‌ است‌ ازمعنی‌ مساوات، و تعقل‌ مساوات‌ بی‌اعتبار وحدت، ممتنع‌ است. وحدت‌ به‌ مرتبه‌ اقصی‌ و درجه‌ اعلی‌ از مراتب‌ و مدارج‌ شرف‌ و کمال‌ ممتاز است، و سریان‌ آثار او از مبدأ اول‌ که‌ واحد حقیقی‌ اوست‌ در جملگی‌ معدودات، مانند فیضان‌ انوار وجود است‌ از علت‌ اولی‌ که‌ وجود مطلق‌ اوست‌ در جملگی‌ موجودات. پس‌ هرکه‌ به‌ وحدت، نزدیک‌تر وجود او شریف‌تر، و به‌ این‌ سبب‌ نسبت‌ مساوات، شریف‌ترین‌ نسبت‌هاست. چه‌ از دیدگاه‌ عقل‌ باطنی، حصول‌ این‌ وحدت‌ و اجرای‌ عدالت‌ بدون‌ قصد قربت‌ و اتصال‌ دل‌ با عالم‌ اعلی‌ نامعقول‌ است، چنان‌ که‌ بدون‌ فیضان‌ از ناحیه‌ عالم‌ اعلی‌ صدور موجودات‌ نامقدور است.

در فضایل، فضیلت‌ عدالت‌ کاملترین‌ آنهاست‌ چه‌ وسط‌ حقیقی، عدالت‌ است‌ و هرچه‌ جز آن‌ است‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اطرافند. اعتدال، ظل‌ وحدت‌ است‌ که‌ سِمَت‌ قلت‌ و کثرت‌ و نقصان‌ و زیادت‌ از اصناف‌ متباین‌ بگیرد و به‌ زینت‌ وحدت‌ آن‌ را از حضیض‌ نقصان‌ و رذیلت‌ فساد به‌ اوج‌ کمال‌ و فضیلت‌ رساند. اگر اعتدال‌ نبود، دایره‌ وجود به‌ هم‌ نمی‌رسید. عدالت‌ و مساوات‌ مقتضی‌ نظام‌ بین‌ امور مختلفه‌ است‌ و در اموری‌ که‌ نظامی‌ باشد، به‌ وجهی‌ عدالت‌ در آن‌ موجود است‌ و اِ‌لا‌ غایت‌ آن‌ به‌ فساد و اختلال‌ است.

عدالت‌ که‌ مقابل‌ ظلم‌ و جور است، مستلزم‌ همه‌ فضایل‌ می‌باشد و نفس‌ در این‌ مقام‌ به‌ ادای‌ فعل‌ خاص‌ خود به‌ بهترین‌ وجه‌ ممکن‌ قادر است، این‌ حالت‌ غایت‌ قرب‌ انسانی‌ به‌ حق‌ تعالی‌ است. وسط‌ بودن‌ فضیلت‌ عدالت‌ مانند سایر فضایل‌ نیست، زیرا که‌ هر دو طرف‌ عدالت‌ جور است‌ و جور، هم‌ طلب‌ زیادی‌ باشد و هم‌ طلب‌ نقصان؛ در آنچه‌ مضر‌ است‌ برای‌ خویش‌ کاستی‌ خواهد و برای‌ دیگران‌ زیادی.

عدالت‌ امری‌ است‌ اختیاری‌ برای‌ تحصیل‌ فضیلت‌ و شایستگی؛ جور نیز امری‌ است‌ اختیاری‌ که‌ حاصل‌ آن، رذیلت‌ و ناشایستگی‌ است، و عاقل‌ را اختیار رذیلت‌ و مذمت، بعید است. انسان‌ دارای‌ قوای‌ گوناگون‌ است، از این‌ رو بسا که‌ فعل‌ صادره‌ از بعضی‌ قوا، مخالف‌ مقتضای‌ قوه‌ دیگر باشد. مانند آن‌ که‌ فرد مبتلا به‌ غضب‌ یا شهوت‌ افراطی‌ یا در حال‌ مستی‌ بی‌مشورت‌ عقل‌ کاری‌ کند که‌ بعداً‌ پشیمان‌ شود. چه‌ با غلبه‌ هر قوه‌ای، عقل‌ به‌ استخدام‌ آن‌ در آمده‌ مجال‌ اعتراض‌ نیابد، ولی‌ بعد از تسکین‌ شدت‌ و حدت‌ آن‌ قوه، عقل‌ زشتی‌ و فساد فعل‌ را کاملاً‌ ظاهر گرداند. لیکن‌ کسانی‌ که‌ به‌ سعادت‌ فضیلت‌ نایل‌ آمده‌اند، هیچ‌گاه‌ عقل‌ ایشان‌ مغلوب‌ نگردد و صدور افعال‌ حمیده‌ آنان‌ را ملکه‌ باشد.

بعضی‌ گفته‌اند عدالت، مساوات‌ است‌ و تفضل‌ زیادت، و چون‌ کمی‌ و زیادی‌ از وسط‌مذموم‌ است، پس‌ تفضل‌ هم‌ مذموم‌ و ناپسند خواهد بود. اما چنان‌ که‌ گذشت، عدالت‌ جامع‌ فضایل‌ بوده‌ مرتبه‌ وسط‌ را داراست‌ و لذا تفضل، مبالغه‌ و احتیاط‌ در عدالت‌ است‌ که‌ انسان‌ از کاهش‌ آن‌ ایمن‌ گردد. البته‌ وسط‌ بودن‌ همه‌ فضایل‌ بر یک‌ منوال‌ نیست، مثلاً‌ سخاوت‌ که‌ میان‌ بخل‌ و اسراف‌ است، در رعایت‌ عدالت، زیادی‌ در سخاوت‌ به‌ احتیاط‌ نزدیک‌تر است‌ از نقصان، و یا عفت‌ که‌ وسط‌ است‌ میان‌ شره‌ و خمود، در مراعات‌ عدالت‌ کاستی‌ در آن‌ به‌ احتیاط‌ نزدیک‌تر است‌ از زیادی، چه‌ عادلِ‌ محتاط‌ در آنچه‌ نافع‌ است‌ خویش‌ را کمتر دهد و دیگران‌ را بیشتر، و در آنچه‌ مضر باشد خود را بیشتر دهد و دیگران‌ را کمتر، پس‌ تفضل‌ نه‌ خروج‌ از عدالت‌ که‌ مبالغه‌ و احتیاط‌ در آن‌ است. البته‌ این‌ عدالت، عادل‌ را جز در نصیب‌ خود نباشد، و در قضاوت‌ بین‌ دو نفر جای‌ تفضل‌ در حق‌ هیچ‌ یک‌ نبوده‌ جز رعایت‌ عدل‌ محض‌ و تساوی‌ مطلق‌ از عادل‌ قبیح‌ است.

واجب‌ است‌ که‌ انسان‌ عدالت‌ را اول‌ در نفس‌ خود به‌ کار بندد و آن، تعدیل‌ قوا و تکمیل‌ ملکات‌ است. چه‌ بدون‌ تعدیل‌ قوا، شهوت‌ و غضب، آدمی‌ را بر امور ملایم‌ با طبع‌ خود وادارند تا به‌ انگیزه‌های‌ مختلف، طالب‌ انواع‌ شهوات‌ گردد و از اضطراب‌ و انقلاب‌ این‌ احوال‌ و تجاذب‌ قوا، اجناس‌ شر و ضرر پدید آید. کسی‌ که‌ حال‌ او چنین‌ شود، گویا او را از دو جانب‌ بلکه‌ از جوانب‌ مختلف‌ می‌کشند که‌ دو نیمه‌ نمایند یا پاره‌ پاره‌ کنند. پس‌ باید انسان‌ قوه‌ تمیز، این‌ خلیفه‌ الهی‌ را در وجود خود حاکم‌ گرداند و او شرایط‌ عدل‌ و تساوی‌ را نگاهدارد تا هریکی‌ به‌ حق‌ خود رسند و سوء نظام‌ ناشی‌ از صدور افعال‌ کثیره، مرتفع‌ گردد.

یکی‌ از بزرگترین‌ اهداف‌ سفرای‌ الهی‌ که‌ قرآن‌ مجید برای‌ بعثت‌ حضرات‌ انبیأ سلام‌ الله‌ علیهم‌ بیان‌ کرده، عدالت‌ است‌ که‌ یگانه‌ عامل‌ سعادت‌ انسان‌هاست‌ «لَقَد‌ اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیٍّناتِ‌ وَ‌ اَنزَلنا مَعَهُمُ‌ الکِتابَ‌ وَ‌ المیز‌انَ‌ لِیَقُومَ‌ الناسُ‌ بِالقِسطِ».


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.