گفتار پانزدهم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) – جلد دوم

ابوین باید عقده حقارت کودک را پاره و روح شهامت اخلاقی را یاره وی سازند. در مواردی که این حس از حد اعتدال خارج می‏شود و قیافه مدهش خود را نشان می‏دهد، لازم است آنان به یاری او بشتابند و از آسیب این خوی اهریمنی، وی را نجات دهند.
شاید تصور شود اسلام در مورد این بحث ساکت است و موضوع «حس حقارت» ره آورد تمدن جدید است و همان طوری که دانشمندان، میکروب بعضی امراض جسمی را کشف کرده‏اند، دانشمندان اجتماعی نیز توانسته‏اند عقده حقارت و موضوع حس برتری و داروی علاج آنها را کشف و از این راه خدمتی شایسته به عالم بشریت بنمایند.
در صورتی که چنین نیست، مکتب اسلام موضوعات نامبرده را کاملاً مورد توجه خود قرار داده و آنها را به وجه احسن بیان و راه درمان آنها را نیز نشان داده است. برای تجزیه و تحلیل این موضوع شایسته است معلوم شود عقده حقارت چیست و از کجا پدید می‏آید و عوامل تولید آن چیست، و به چه نحو ظهور و بروز دارد و در چه مواردی مفید و در چه مواقعی زیان بخش است و به چه طریق می‏توان از آن جلوگیری کرد و یا از حدت آن کاست، و در موقعی که این عقده سیمای خطر را به خود گرفت چگونه باید از ضرر آن جلوگیری کرد و این مرض حاد را درمان نمود؟
حس حقارت عبارتست از روح بدبینی و غم و اندوهی که غالباً از نقص جسمی یا از فقدان علمی یا مقامی، و یا از ناکامی‏برای شخص پدیدار می‏شود، و در نتیجه شخص خود را زبون و خوار و در انظار بی‏مقدار تصور می‏کند.
این حس در بعضی موارد مفید، ولی در کودکان اغلب زیان بخش بوده و آنها را آزار می‏دهد و از فعالیت باز می‏دارد. این حس کم و بیش در تمام اشخاص وجود دارد و هر کسی خود را از جهتی خفیف و پست تر از دیگران می‏داند و از این رو بذر زبونی را در نهاد خود می‏کارد.
در اطفال خردسال این حس به شدت وجود دارد و عواملی موجب بروز آن می‏شود؛ کودکی که نقص جسمی‏دارد و مورد مسخره این و آن است، قهراً در زیر پنجه خونین قهر و غضب این خوی اهریمنی گرفتار است.
در تکوین عقده حقارت عوامل زیادی مؤثرند: طول آرزو و موانعی که در راه نیل به آرزو پیدا می‏شود، جاه طلبی، عقب ماندگیِ کودک از همکلاسان، تعصبات خشک و ناروا موجب بروز و نمو این حس می‏گردد.
عقده حقارت گاهی در کسوت مبارزه منفی خودنمائی می‏کند و مبتلا به آن، عوض پیشروی و ایفاء روح شهامت و شجاعت، به فرار از اجتماع و به انزوا و سازش طلبی و به عدم جد و جهد ، خود را وادار می‏کند؛ این کیفیت را سیر قهقهرائی و مبارزه منفی گویند.
بی ثباتی، عدم اعتماد به نفس، تردید، سوءظن، گزاف گوئی، مبالغه و چاپلوسی، منفی بافی، شرابخواری، استعمال دخانیات، پرحرفی یا بی‏حرفی، خرده گیری غالباً از آثار نکوهیده عقده حقارت است.
ولی در عین حال عقده حقارت در بعضی موارد آثار پسندیده‏ای در بردارد و مانند تریاق به موقع خود داروی شفابخشی است و خواص سودمند از آن ظهور می‏کند. عقده حقارت که حس حقارت و سرشکستگی در نفس پدید می‏آورد، در بعضی مواقع سودمند است و ممکن است در اثر تربیت صحیح و تشویق و ترغیب، کودک را از قید مذلت به اوج عزت رسانده و روحی از کوشش و عزمی ثابت در کالبد افسرده وی بدمد و منشأ خدمات شایانی در جامعه گردد.
شخصی که نیل به کمال فضیلت و رسیدن به مدارج انسانیت را غایت همت خویش قرار داده، باید بفهمد یا به او بفهمانند که میان او و شاهد مقصود و وصال خلائی و فاصله‏ای است که به توسن جد و جهد می‏توان به او رسید تا از بدبختی های خود و خانواده و جامعه بکاهد؛ چنین شخصی با کمال اشتیاق رنج کوشش را بر خود هموار خواهد نمود.
آنان که توانسته‏اند گوی سبقت را از میدان فضیلت بربایند، اغلب کسانی بوده‏اند که در خردسالی به حس حقارت و زبونی دچار بوده‏اند. فقر و فاقه، عسرت و تنگدستی، نقص جسمی، نداشتن حداقل وسایل زندگی، بینوائی، بی ساز و برگی پدر و مادر، آنها را آزار داده و همین وضع مقدمه کوشش آنها شده و با ثبات و پایداری توانسته‏اند شانه از زیر بار فشار روزگار خالی کرده و خود را به سر منزل مراد برسانند.
اغلب نوابغ از توده بینوایان و کسانی که دچار حس حقارت بوده‏اند، برخاسته‏اند. پس این حس گاهی مفید و موجب انگیزه سودمند بوده و نقش مؤثری را در صحنه ارتقاء مادی و معنوی بازی می‏کند.
در این باره شایسته است پدر و مادر مانند طبیبی که به معالجه مرض پرداخته و در پیدایش علت آن مطالعه می‏کند، به معالجه عقده حقارت پرداخته و با از بین بردن میکرب علت، معلول را چاره و یا لااقل تسکین دهند.
اسلام در این باره دستورات کاملی صادر کرده و این مرض را مورد توجه خود قرار داده و به وجه احسن به معالجه آن پرداخته است. در خبر آمده که مؤمن مانند کوه محکمی است که طوفانهای سخت حوادث روزگار قدرت ندارند او را حرکت دهند. و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرماید: هیچ فخری، عرب بر عجم و سفید بر سیاه ندارد مگر به ایمان.
اسلام با تعیین ارزش زندگی در مدار تقوی، ایمان و خداپرستی تیشه به ریشه عقده حقارت زده است«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» .


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.