غیبت صغری و غیبت کبری 2010/07/15
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: نبوت و امامت
غیبت صغری و غیبت کبری
حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و حضرات ائمه اطهار(ع) قبلاً غیبت آن حضرت را پیشبینی کرده و به مردم اطلاع داده بودند.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: سوگند به خدایی که مرا برای بشارت برانگیخته، قائمِ فرزندان من بر طبق عهدی که به او میرسد غایب میشود، چنان که بیشتر مردم گویند خداوند را به آل محمد احتیاجی نیست، و دیگران در اصل تولدش شک کنند. هر کسی که زمان غیبت را درک نمود، دینش را نگهداری کند و شیطان را از طریق شک به خود راه ندهد که مبادا او را از ملّت من بلغزاند و از دین خارج کند.
حضرت صادق(ع) فرمود: قائم آل محمد(ص) دو غیبت دارد، یکی کوتاه و دیگری طولانی. حضرت رسول اکرم(ص) و حضرات ائمه اطهار(ع) غیبت آن حضرت را خبر داده بودند، چنـان که غیبت آن بزرگـوار اتفاق نمیافتـاد، این خـود برای بطلان عقیده امامیّه، شاهدی بود استوار.
اخبار وقوع غیبتِ آن حضرت چنان مشهور شد و معروفیّتش به جایی رسید که دانشمندان و راویان احادیث و اصحاب حضرات ائمه اطهار(ع) در این باره کتابها تألیف کردند، و احادیث مربوط به حضرت مهدی موعود(ع) و غیبتش را در آن کتب درج نمودند.
موضوع غیبت حضرت امام زمان سلامالله علیه موضوع تازهای نیست، بلکه ریشه عمیق دینی دارد و از زمان حضرت رسول اکرم (ص) تاکنون، همواره مورد توجه و بحث بوده است.
برحسب براهین عقلی و روایات زیادی که از حضرات معصومین علیهمالسلام صادر شده است، وجود مقدس امام و حجت، برای بقاء نوعِ انسانی و کمالات، ضروری و لازم است و هیچ عصری، از آن وجود مقدس خالی نخواهد شد.
آن حضرت دو مرتبه از دیده مردم مخفی شد: مرتبه اول از سال وفات پدر بزرگوارش یعنی ۲۶۰ شروع شد و تا سال ۳۲۹ ادامه یافت. در طول این مدت، گرچه از نظر عامّه غایب بود ولی ارتباطاتْ کاملاً منقطع نشده بود و به وسیله نوّابِ معلوم، احتیاجات مردم مرتفع میشد؛ غایب بودن در این شصت و نه سال را غیبت صغری گویند.
غیبت دوم از سال ۳۲۹ شروع شد و تا زمان ظهور امتداد دارد، و این را غیبت کبری گویند. حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و حضرات ائمه اطهار علیهمالسلام قبلاً از وقوع این دو غیبت باخبر بوده و به مردم اطلاع میدادند.
حضرت صادق(ع) فرمود: قائم ما دو غیبت دارد، اوّلی کوتاه و دومی طولانی. در مرتبه اول، شیعیان خاصِّ معلومْ خدمتش میرسند و در مرتبه دوم، خدمتش نمیرسند مگر عده معدودی رجالُالغیب، که ایشان را جز خواص نشناسند.
در غیبت صغری، مردم از درک ملاقات آن حضرت محروم بودند، لیکن توسط نوّابِ معلومْ مشکلات دینی خود را حل میکردند، و حقوق واجبهای را که به اموالشان تعلق میگرفت به همان نوّاب میدادند.
غایب بودن حضرت مولای زمان(ع) رهبر مردم، آن هم زمانی طولانی، امری است بس غریب و غیر مأنوس و باور کردنش برای اکثر مردم دشوار است، از این جهت حضرت رسول اکرم(ص) و حضرات ائمه اطهار(ع) کمکم مردم را به این موضوع آشنا میساختند و افکار را برای پذیرش آن آماده مینمودند. گاهی از غیبت آن حضرت و گرفتاریهای مردمِ آن زمان و حالات خواص و رجالالغیب سخن گفته و اجر ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد مینمودند، و گاهی هم با رفتارشان رموز غیبت را فراهم میآوردند.
حضرت امام هادی(ع) با مردم کم معاشرت مینمود و جز خواصّ شیعه با کسی تماس نمیگرفت، و حضرت امام حسن عسکری(ع) در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن میگفت تا ایشان به غیبت آن حضرت، آماده و مأنوس گردند.
اگر بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکری(ع) غیبتِ کامل شروع میشد، ممکن بود وجود حضرت امام زمان(ع) مورد غفلت واقع شده کمکم فراموش گردد، از این جهت ابتدا غیبت صغری شروع شد و هنگامی که افکار مساعد گشت و آمادگی بیشتری حاصل شد، غیبت کبری آغاز گردید.
حضرت سجّاد(ع) فرمود: یکی از خصایص حضرت نوح در حضرت قائم(ع) وقوع خواهد یافت و آن طول عمرش میباشد.
حکمت و مصلحتِ آفریننده این دستگاه با عظمت، چنین اقتضاء کرد که آخرین حجت خود را برای برههای از زمان نگاهدارد و چون آفتاب عالمتاب، اشعّه فروزان او را به مردم نشان دهد بدون این که چشمها قدرت دیدن خودِ خورشید درخشان را داشته باشند.
اگر مانعی وجود نداشت، ظهور آن حضرت، اصلح و انفع بود ولیکن خداوند متعال آن وجود مقدس را به عللی پنهان داشته است و افعال خدا هم با نهایت استحکام و بر طبق مصالح و حِکَمِ واقعی صادر میشود؛ پس غیبت آن وجود مقدّس را نیز علت و حکمتی است و اساس علت و سبب، برای مردم بیان نشده است.
حضرات انبیایی که هم صاحب مقام نبوت بودند و هم مقام امامت، پس از هر یک از آنها دوازده نفر جانشین بوده که دوازدهمین آنها به امر خدا غیبت اختیار نموده است. همچنین گاهی بعضی از سایر حضرات ائمه سَلَف و حضرات انبیاء نیز غیبت اختیار کردهاند. بنابراین، غیبت امام عصر علیهالسلام جنبه عام دارد.
همان حکمتی که در غیبت حجّتهای گذشته وجود داشته، در غیبت آن جناب نیز وجود دارد. موضوع غیبت، سرّی است از اسرار خدایی و غیبی است از غیوب الهی، و افعال خدا هم از روی حکمت است گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد.
امام، غایت نوع و فردِ کامل عالَمِ انسانیّت و رابط بین عالَمِ مادّی و عالَمِ ربوبی است و اگر امام، روی زمین نباشد، رابطه بین عالم مادّی و ربوبی منقطع گردد.
حقایق و اِشراقات و افاضات عوالم غیبی، در آینه پاک قلب امام منعکس شده و به واسطه او بر قلب سایر افراد نازل میگردد.
امام، رهبر و مربّی عالَم وجود، و حضور و غیبتش در ترتُّب آثار معنوی، بیتفاوت است. چنان که از حضرت سجّاد(ع) پرسیدند: چگونه میتوان از وجود امام غایب منتفع شد؟ فرمود: همانطور که از خورشید پشت ابر انتفاع میبرند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.