تجدید عهد عاشقان در شب قدر 2010/03/01
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
یکی از عالیترین مقامات این است که کسی میهمان حق باشد. میهمان حقی که از ناحیه میزبان خدایی دعوت شده باشد. چنین میهمانی برای عارف، یک منصب الهیه است و نصیب هر کسی نگردد. البته خیلی نادر است که در محفلی، فردی هم میهمان باشد و هم میزبان.
محفل مقدس اولیاء خدا و علمای ربانی میهمانسرای الهی است و میزبان اصلی خود اوست. خداوند تبارک وتعالی مقام میهمانی و میزبانی را که عالیترین مقامات الهیه است، در محضر اولیاء به سالکین و عارفین طریق حق، به آن مردان الهی که در تعلیم و تربیت و ارشاد جامعه میکوشند، کرامت میفرماید. در حقیقت در آن مقام، میزبان اصلی خود اوست و جلوات میهمانی افزونتر است.
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و میهمانسرای اوست. هر جا میهمانی معنوی است، سایه آن میهمانسرای الهی است. ماهی که اشرف ماههاست و شبهایش اشرف شبها و روزها و ساعاتش، اشرف روزها و ساعات. طوبی بر آنان که ماه مقدس رمضان را در حد اعلی ادراک و آن میهمانسرای خدا را با بصیرت کامل مشاهده مینمایند.
اشرفیت ماه مبارک رمضان به خاطر امتیازات خاصی است که در آن قرار داده شده و در سایر ماهها نیست. شرافت آن به خاطر زمان و مکان نیست، زمان و مکان اگر شرافت یافته به خاطر حضرت اشرف کاینات، به خاطر انسان کامل، آن قرآن ناطق است.
درک ماه مبارک رمضان و شب قدر، از آن کسانی است که در تزکیه نفس کوشیدهاند. فعل مضارع در آیه «تَنَزَّلُ الْـمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فیها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ» داّلِ بر تجدید و استقبال و استمرار است. هر شب قدر برای صاحبان تزکیه، برای سالکین و عارفین راستین از هزار ماه بهتر است «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْـرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ». این فضیلت و امتیاز چنان که اشاره شد، به جهت تقدم ذاتی است که خداوند تبارک و تعالی در مقام امتنان از حضرت خاتمالانبیاء نسبت به معرفت شب قدر نموده است «وَ ما اَدْریکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ».
در ماه مقدس رمضان، درهای رحمت خدا به روی بندگانش گشوده است. منادی غیبی شب و روز ندا در میدهد: ای بندگان، ای جوانان بهشت، سلام خدا را بر شما میرسانیم. آیا دردمندی هست که درد خویش را اظهار کند؟ خدای تبارک وتعالی خود بعد از سلام میفرماید: آیا در میان شما دردمندی هست که او را درمان کنم؟ نیازمندی هست که نیاز او را برطرف سازم؟ حاجتمندی هست که حاجت او را اجابت نمایم؟
ماه مبارک رمضان و به خصوص شب قدر، اعمال بیشتری دارد که در کتب ادعیه، بزرگان آن را شرح دادهاند. امّا بالاترین اعمال در آن ماه مقدس این است که انسان کینه برادران دینی خود را از دل بیرون کند، دل از ماسوی بپردازد و موفق به توبه نصوح و خالص گردد.
در عظمت شب قدر گرچه تعالیم فراوانی وارد شده است، امّا زیباترین و پر عظمتترین شب قدر، شبی است که انسان با قدر و منزلت خویش آشنا گردد؛ آشنایی و معرفت به خویشتن خویش و حقیر دیدن خود، و دریافتن عظمت و بزرگی پیغام اساتید الهی.
عنایت خدا و یاری الهی در معرفت و صعود روحانی، زمانی است که انسان خود درصد معرفت و تصعید برآید و اراده جدّی در این راه نشان دهد، و اِلاّ شب با عظمت قدر را نیز همچون شبها و روزهای عمر خویش به دست فراموشی خواهد سپرد.
اگر خود انسان اراده برای حرکت الهی را در پیش گیرد، اراده خداوندی آن را به ثمر میرساند. از اینرو سالک الهی باید با خود تجدید عهد و پیمان نموده و با خدا و اولیاء او تجدید بیعت کند و اِلاّ صرف خواستن وصال، او را به جایی نبرد.
سالک عاشق باید قدر خویش بیش از پیش بشناسد، و بداند که این عمر به پایان خواهد رسید. او باید حقیقتاً در اشتیاق لقاء حق باشد، یعنی در عمل با او باشد نه در لفظ؛ جان و دلش نه آب و گِلش.
ای سالکی که میخواهی راه وصال بپیمایی، بدان اگر خود را واپسترین همه عوالم ندانی، این راه را نشایی. مبادا غافل شوی و نعمت و عافیت ترا بفریبد، که صبر بر بلا و شدتْ کار آسانی است، صعبتر آن که بر نعمت و عافیتْ صبر کنی، که مبادا این همه نعمت و عافیت که بر تو ارزانی داشتند، سبب انحراف تو از راه حق گردد.
از عارفی پرسیدند راه از کدام جانب است؟ فرمود از جانب تو نیست، چون از تو درگذشت، از همه جانبها راه هست. ای بیخبر که تا امروز از در نفس آمدی، اکنون از در دل درآی تا به خدا رسی.
ای سالک اگر در شب مقدس قدر توفیق الهی ترا یار شد که به محفل جانان رسی، در آن شب مقدس، بار دیگر ترا با قدر و منزلت حقیقیات آشنا کنند و مرتفعترین قلههای معرفت و والاترین راه وصول به حیات طیبه را که در پهنه زیباترین لحظات رحمت حق است، بر تو به نمایش گذارند و نمودی از حقانیت و عظمت مکتب اسلام را در آن شب سرشار از عنایت و رحمت، بر تو نشان دهند. هرگونه یأس و نومیدی را از زوایای حیاتت برکنده و نور امید به رحمت الهی را در دلت بیفروزند، تا اتمام حجتی دیگر بر اهل درد و طلب شود که اگر حقیقتاً طالب گوهر حقیقتی، بیا و خود را دریاب.
شگفتا ! چه شب باعظمتی که همه حجابات از دیدگانت درهم نوردند و ترا با خودت آشتی دهند، تا از درصلح و آشتی به صحن مقدس حرم الهی وارد گردی، که اینک اذن دخول تو آشتی با خدا و اولیاء خداست. نجات و سعادت در تحقق توبه نصوح، در رهایی از هستی مجازی خود است. همچنان که بزرگان از در صلح و آشتی با تو درمیآیند، تو نیز متعهد شو که با آنها آشتی کنی تا آن شب، شب آشتی با خدا در دفتر حیات تو ثبت گردد.
مبادا غافل شوی که از تو غافل نیستند. در آن مقام همه شکوک و اوهام از دلت زدوده به نور یقین درآمیزند. مبادا این یقین را در اثر غفلت دوباره به شک و تردید مبّدل سازی.
تو نه به اراده خویش آیی که ترا به آن میهمانسرای الهی فرا خوانند، تا مگر ویرانههای دل به تعهد و توبه آباد سازی که چون باران جود و کرم او باریدن گیرد، به بوستان و کویر نمینگرد، همه را درهم آمیزد. شاید به خود آیی و مظهری از مظاهر رحمت و رأفت را دریابی که چگونه نومیدی را به امید و رحمت، مبّدل سازند و دست نوازش بر شکسته دلان همی برکشند.
آن جرعهای از محبت که در محضر اولیاء خدا دریابی، جذبه الهی است که راه وصول را بر تو آسان سازد. در آن جذبه الهی مسافت همه عمر را از تو باز برند، امّا اگر دمی غفلت کنی، بار دیگر مغلوب نفس و شیطان شوی. در آن جذبه، ویرانههای دل را به یک نظر آباد کنند، مبادا خانه دل دوباره ویران کنی. پس در محفل مقدس جانان، آفتاب درخشان هدایت بر دلت تابیدن گیرد و همه زوایای حیات ترا نورافشانی نماید و تاریکی و ظلمات فکری گذشته را به نور مبّدل سازد.
آن شب، شبی است که زیباییهای معنوی را بر دلت آشکار کنند. پس چه زیباست که همچون عاشقان، عهد و پیمان خویش با خدا و اولیاء او تازه کنی تا بار سنگین گناهان از دوش تو بردارند، خود را در معرض نسیم رحمت خدا قرار دهی.
آن جامه زیبایی که بر قامت متعهدین الهی دوختهاند، ایشان را نشاید که آن عهد بشکنند، مگر آنان که حدیث دوست نشنیدند. مگر تو را به انعقاد عهد الهی به آن میهمانی خدا در چنان شب مبارکی دعوت نکردند؟! پناه برخدا که پیغام حق فراموش کنی که «اَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُولاً». سالهاست که عهد خود میشکنی، اما چسان به یک نظر از غفلتهایت درمیگذرند، آن چنان باش که شایسته آنی، پردههای جهل و ظلمت را از دیدگانت کنار زنند تا هستی حقیقی خود را زیباتر از قبل دریابی.
چه زیباست که بیش از همه به تزکیه و اصلاح خویشتن همت گماری و از تفحص و تجسس در احوال دیگران به شدت اجتناب ورزی، که مبادا این رحمت و رأفت و نوازش حق، ترا از خود غافل گرداند. متعلمین حقیقی مکتب الهی هرگز به چنین حرکت غیرالهی نمیاندیشند، آنان بیش از دیگران خویشتن را به وعظ و اندرز دعوت میکنند.
در آن شب نسیمی بر دلها میدمد، آفتابی از مشرق ازل بر محفل جانان طلوع مینماید، به سینه عاشقان دَرِ سعادت و کرامت میگشایند؛ چون پای عشقشان در راه است، پریشانی آنان نشان اقبال است.
ای سالک اگر چنان توفیق ترا یار گشته، به یاد آر چنان شب قدری را که عظمتش، حقارت و کوچکی هر کس را به خود نمایان ساخت. آب مشاهدت در جوی ملاطفت بر دلها روان شد و روح امید را در آنان زنده کرد تا دل و جان کی به شیفتگی آید و شوق به لقاء حق، در جانش پرورش یابد و در زمره والهان وصال به شمار آید.
بدان که تا عهد ازلی دامن تو نگیرد، دل تو این معنی نپذیرد، مگر نغمه معشوق به سمع دل نشنیدی که اندوه مدارید و هیچ غم مخورید، عهد من دارید، به یاد من نازید. در بند آن مباش که ترا بنام خوانند. مریدی صادق و عاشقی وفادار به او باش تا بر سرزمین بینامی ترا فرا خوانند، که بحری بیپایان و آتشی سوزان، فارغ از اسم و رسم دارد. در این مقام است که عزم خود حجاب دانی، همه از لطف او بینی.
سالکا ! اگر در شب قدر در جاذبه عشق الهی قرار گرفتی، در آن جاذبه اسرار بسیاری بر تو آموختند تا اتمام حجتی دیگر بر تو گردد، که متعهد شوی ایام عمر خود را در راه او سپری کنی.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.