معلمان راستین 2009/09/17
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
حبیب خدا(ص) به جوامع بشری این پیام را آورد که هرکس دیگری را گمراه کند، گویا عموم مردم را گمراه کرده و هرکه فرد دیگری را احیاء و ارشاد نماید، همانند این است که همه انسانها را احیاء نموده است.
سالک الهی باید از درگاه خدا بخواهد که بر مراتب شنوایی سمع دل او بیفزاید، تا کلام حقه و این پیام مقدس حبیب خدا را به سمع دل بشنود و در حد کمال به مقام عمل برآید.
کسی که سبب گمراهی دیگری شود، قاتل او بلکه قاتل عموم مردم است، چه موت و احیاء قلبی مهمتر و بالاتر از مرگ و حیات ظاهری است. گرچه بسیاری آرزو دارند که به توفیق حق موجب ارشاد دیگران شوند، اما عملاً چه کسی میتواند این منصب الهی را دارا شود؟ مسلماً کسی که خواستار ارشاد دیگران است، اول باید خود هدایت یابد؛ فرد گمراه چگونه میتواند دیگری را هدایت نماید؟
یکی از آداب تعلیم و تعلّم این است که سالک چون خود را آماده نماید که به سوی محفل علمی و به محضر اهل حق بشتابد، باید کمال اخلاص داشته و در تطهیر ضمیر خود بکوشد، و امر است که بگوید: الهی پناه میآورم به تو از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، بلغزم یا بلغزانم، ستم کنم یا ستم پذیرم.
کسی میتواند هدایت یابد و نیز ارشاد کند که دارای تغذیه معنوی باشد. فراگیری علم توأم با عملْ تغذیه جان است، بدون این تغذیه نمیتوان به حیات ابدی رسید. حضرت صادق (ع) میفرماید: علم و عمل تغذیه جان است، بدون این تغذیه انسان میمیرد.
علوم و معارف حقه را باید از اهلش فرا گرفت، از کسی که جز خدا نگوید و در ابلاغ و تعلیم آنچه خدای تبارک و تعالی بر او کرامت فرموده، ضنّت نورزد. «وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنیüنٍ». پیشوای بزرگ اسلام بر آنچه از علوم و معارف بر او رسید، بخل و ضنّت نورزید. همان مراحل را اوصیاء و اولیاء نیز طی کردند، آنان معلمین حقیقی جوامع بشری هستند.
البته معلم ازلی، خدای تبارک و تعالی است و جز او کسی علم آفرین نیست «عَلَّمَ الْاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» اما در عالم امکان، معلمین متعدد هستند. گرچه در بین اهل نظر چنین رایج است که معلم اول، ارسطو و معلم ثانی، فارابی است، لکن اهل تحقیق برآنند که معلم اول بشر، حضرت رسول اکرم (ص)، معلم ثانی حضرات اوصیاء و معلم ثالث حضرات اولیاء و علمای ربانی میباشند.
کسی که میخواهد مراحل طریق حق را طی کند، باید به دستور این معلمین الهی رفتار نماید تا به سعادت ابدی نایل آید. این معلمین الهی، پدران روحانی جوامع بشری و امت اسلامی هستند. میراث آنان علم حقیقی الهی است که به وارثین میرسد و «اَلْعُلَماءُ وَرَثَهُ الْاَنْبِیاءِ» در حق ایشان است. ولی کدام عالم؟ در علم الوراثه پیوند و رابطه روحی معتبر است نه اکتساب و ضوابط فکری.
حضرات اولیاء، وارثین حقیقی انبیاء هستند، ایشانند که راه حق را به طالبین نشان میدهند. محبت حبیب خدا بدون تبعیت از این علمای ربانی و واصلین امکانپذیر نیست. شناختن محبوبین الهی، به محبت است. معلم اول بشر علمی را که به جوامع بشری آموخت، محبت بود، زیرا خود نیز از این رهگذر به مقصد و مقصود رسید. اما باید دانست که برای طی مراحل طریق محبت، تطهیر ضمیر لازم است و این هم نه کاری است آسان.
اولیاء خدا اتصالاً انسانها را به راه حق راهنمایی کرده و از تقلید کورکورانه بر حذر میدارند. سالهای متمادی عالم نمایان مردم را دعوت به تقلید کورکورانه و بدون تحقیق نموده، اما حضرات اولیاء و علمای ربانی انسانها را از هرگونه تقلید بیتحقیق و ظنّ و گمان برحذر داشتهاند. چه، خردمندی به تحقیق و به عزم و حزم و جزم است و این نیز تنها در پرتو دلیل عقلی حاصل میگردد. اصولاً هر تقلیدی که به تحقیق ختم نشود، تقلید کورکورانه و باطل است. از اینرو اتصالاً ترغیب بزرگان به تحقیق و تفکر است.
حضرت صادق (ع) میفرماید: طالب و سالک نباید پی هر عالمی رود، زیرا هر محفل و هر عالم ظاهری سبب ارشاد نمیشود. اگر کسی به استناد گروهی غیرمعتبر وارد دین شود، در اندک زمان به وسیله گروه دیگر و یا به وسیله همان گروه از دین خارج میگردد. باید دین و معارف و علوم حقه را از محفل بزرگان و حضرات اولیاء فرا گرفت. افرادی که از روی اخلاص و با تطهیر ضمیر به سوی ایشان حرکت کنند در دین خود ثابت قدمند، به طوری که کوهها از بین میرود، لکن اینها از بین نمیروند.
این که معلم اول بشر ما را توصیه به فراگیری علم از رجال میفرماید «خُذُوا الْعِلْمَ مِنْ اَفْواهِ الرِّجالِ» منظور از رجال، آن مردان الهی هستند که همه کارهای آنها از روی تفکر و تعقل است و مدّعا را با دلیل عقلی تثبیت میکنند.
حضرت صادق (ع) میفرماید: خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید با دو آیه شریفه افرادی را که در انجام کارها تفکر نمیکنند و بدون تحقیق تقلید میکنند، مورد سرزنش قرار داده میفرماید: امری را که بر آنان روشن نیست درباره آن چیزی نگویند و قضاوت نکنند، و چیزی که برای آنها به مقام اثبات نرسیده، ردّ نکنند.
بزرگان دین فرمودهاند: پی علمای ربّانی روید، تعالیم و مسائل علمی و علوم حقه را که از زبان ایشان جاری میشود، ثبت و ضبط کنید. در آن زمان توصیه اکید بود که علوم و معارف حقه را در پوست بنویسند تا از میان نرود. و نیز فرمودهاند: علوم حقه را با بیان و قلم به مقام نشر درآورید.
البته غرض تنها اکتفا به ظواهر کلام و توقف در الفاظ نیست، چه الفاظ و کلام راه را نشان میدهند. برای نیل به مقصود به توفیق الهی باید به این علایم و نشانهها و واسطهها چنگ زد، که بدون این واسطهها رسیدن به مقصد ممکن نیست. باید دانست که کلام مردان الهی، اثری از آثار علوم شهودی آنان است که به دیگران عرضه داشتهاند. برای رسیدن به علوم شهودی باید ضمیر خود را تطهیر کرد. علوم حصولی به وسیله خامه لفظی به دست میآید، ولی علوم شهودی نه به وسیله خامه لفظی، که به خامه تقوی و تزکیه نفس حاصل میشود. صاحبان چنان علم شهودی میتوانند جوامع بشری را ارشاد نمایند.
لوح و سرزمین قلب جوانان به منزله سرزمین موات و بایر است که برای هرگونه کشت و زرع مساعد است. برای این زمینهای مساعد چگونه باید بذرافشانی کرد؟ اگر بذرافشانی روی منطق حسی یا تخیّل و هوی و هوس باشد، شجرهای که از این زمینه قلب حاصل میشود، شجره زقوم است «اِنَّها شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فیü اَصْلِ الْجَحیüمِ». اما اگر معلم و راهنما در تطهیر قلب خود بکوشد و از روی منطق عقلی بذرافشانی نماید، شجرهای که از آن قلب پاک بیرون میآید، شجره طیّبه است «کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ».
مردان الهی، معلمین شایسته و راهنمایان برحق، تمام کارهای خود را به رضای خدا انجام داده و رضای خلق را کلاً و جزئاً و چه در مقام شرطیّت دخالت نمیدهند؛ همه امور آنان به رضای حق است، چه اثباتی باشد و چه سلبی.
مرد الهی میداند که چه ترک کاری برای جلب رضای مردم باشد و چه انجام آن، ریا است، لذا آنان از هرگونه شید و زرقی بیرون آمدهاند.
مردان الهی، کسانی هستند که به مقام شهود رسیدهاند. نوشته و کلام آنان، آثار و علایم و تجلّی علم شهودی آنان است. باید دانست که توقف در الفاظ، انسان را به مقام شهود نمیرساند. در این مقام، الفاظ دامهایی هستند که افتادن در آن آسان است و بیرون جستن از آن، بسی مشکل. باید به وسیله تقوی از این دام بیرون جست و به بام بلند عالم معنا بار یافت.
علم شهودی در کاغذ و کتاب و کتیبه و پوست نمیگنجد. علم شهودی حضرات اولیاء و مردان الهی، علمی است که در صحیفه اول است؛ علمی است که راقم الهی در آن رقم میزند و نغمه «کَتَبَ فüی قُلُوبِهِمُ الْایüمانَ» را در لوح دل ایشان مینگارد.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.