قداست معلم در تزکیه و تصفیه 2009/07/25
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
گرچه روح شهداء در ملکوت اعلی است، اما خامهای که دانشمند در طریق ارشاد مردم به جریان میاندازد، از خون شهداء و جانبازان راه حق گرانقدرتر و ارجمندتر است. دانشمندی که شبانگاه و یا لحظهای بر بستر خواب قرار میگیرد و یا به چیزی تکیه میکند تا بدین وسیله برای نشر علم و ارشاد مردم تجدید قوا کند، به فرموده بزرگان خواب و استراحت او بر عبادت و نیایش هفتاد ساله پارسایان برتری دارد.
در حقیقت، ترقی و تنزل یک جامعه بلکه همه جوامع بشری در فرهنگ آن نمایان میگردد. اگر فرهنگ یک ملت توسط معلمین شایسته سامان یافته باشد، ترقی و تعالی آن حتمی است و الا تنزل و سقوط آن تخلّف ناپذیر است.
میزان اعتلاء و ترقی یک فرهنگ در کیفیت حرکات، رفتار و افکار معلمین آن مشاهده میشود. لذا وجود جمعی آگاه و با اخلاص که آثار فعالیت الهی در یکایک آنان مشهود باشد، از جمله شرایط لازم تعالی فرهنگی اجتماع است.
تربیت و پرورش معلم، رکن اساسی فرهنگ است، از اینرو باید در انتخاب افراد واجد شرایط برای شغل مقدس معلمی، کمال دقت به عمل آید و ابتدا در تربیت و پرورش خود معلمین، گامی اساسی برداشته شود. معلمی که خود از تعلیم و تربیت اسلامی محروم باشد، چگونه میتواند متعلمین را به طریق اسلامی ارشاد نماید؟!
البته در این مقام منظور از تعلیم و تربیت، آن تعلیم و تربیتی است که به دل انسان رسوخ کرده و روح او را سامان دهد، چنین علمی برای صاحبش نافع و سودمند است. اما علمی که بر سر زبان متوقف گردد و به دل رسوخ نکند، برای صاحبش نکبت و مقهوریت را به ارمغان میآورد.
بنابراین هر علمی ضامن قرب انسان به خدا نمیگردد، لذا برای فراگیری علم و سر و سامان دادن دانش، ضوابط و شرایطی باید رعایت گردد. کسی که میخواهد به رنگ و لباس علم و دانش تعیّن بخشد، باید در مسیر وصول به کمالْ آن ضوابط و شرایط را رعایت کند تا کوشش و تلاش او تباه نگشته و دچار وقفه و ناکامی نگردد.
چه بسیار افرادی که در پی تحصیل علم برآمدند و در اندوختن آن بدون هیچ گونه وقفهای کوششهای خود را به کار بستند، لکن در برابر آن تکاپو و تحمل مشکلات، به نتیجه و بهرهای دست نیافتند و به هدف قابل توجهی نایل نشدند.
گروهی نیز با این که مدتهای دور و دراز عمر خویش را در فراگرفتن علم صرف نمودند، ولی به مقدار اندکی از سرمایههای علمی دست یافتند، در حالی که میتوانستند چندین برابر آن را در مدت کوتاهی حاصل نمایند.
عدهای هم به جای آن که در اثر علم و دانش با خدای خویش آشنا گشته و به او نزدیک گردند، بر بعد مسافت و دوری خود از خدا افزودند و گرفتار سختدلی و تیرگی درون گشتند. علت این عدم موفقیت و قلّت بازدهی مساعی و بروز موانعی که راه وصول به کمال را مسدود میسازد، مسامحه در رعایت ضوابط و شرایط تعلیم و تعلم است.
اولین شرط لازم در تعلیم و تربیت، اخلاص و پاک نیّتی است. معلّمی که فاقد این گوهر گرانمایه باشد، او چگونه میتواند متعلم را به طریق صلاح، ارشاد و هدایت نماید؟ در تعلیم و تربیت اسلامی، نخستین هدفی که باید به عنوان یک امر قطعی و ضروری مورد توجه قرار گیرد، کوشا بودن معلم در تحصیل علم و خلوص نیت در بذل آن به دیگران است.
آری معلم و متعلم باید در مسیر تعلیم و تربیت، فقط در جهت هدف الهی گام بردارد و هیچ گونه شائبه انتفاع مادّی به آن نیامیزد، زیرا محور اعمال و رفتار هرکسی بر نیت و هدف او مبتنی است. براساس این اصل، گاهی اعمال و رفتار انسان هم چون کوزه شکسته فاقد هرگونه ارزش و اعتبار است؛ و حتی به علت هدفگیریهای غیرانسانی به صورت وزر و وبال درآمده، قلب و روح او را میفشارد و بر تاریکیها و حجب او میافزاید. و گاهی اعمال و رفتار انسان همانند درّ گرانبهایی است که ارزش و اعتبار آن فوق هر ارزیابی و سنجشی است.
عامل اساسی و کلی در نفوذ اخلاص در رفتار انسان و به ثمر رسانیدن آن، تصفیه باطن از آلایشها است. معلمی که دل خود را تصفیه نکرده و به صفای درون نرسیده، چگونه میتواند به امر خطیر ارشاد بپردازد و در شغل مقدس معلمی موفق باشد؟!
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده: مقام معلم بسیار والا و مزد او در پیشگاه خداست. اما کدام معلم؟ مسلماً ارزش و اعتبار اعمال هرکسی مطابق با هدف و نیّت اوست، چنان که آن بزرگوار فرموده «اِنَّمَا الْاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ وَ اِنَّما لِکُلِّ امْرِیءٍ مانَوی فَمَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ اِلی دُنْیا یُصیبُها فَهِجْرَتُهُ اِلی ما هاجَرَ اِلَیْهِ»: اگر فردی از هرگونه انتفاع مادی صرف نظر نموده و از وادی اهداف نفسانی هجرت کند و راه وصول به خدا و رسولش را اختیار نماید، او به سوی اهداف الهی حرکت کرده است. اما اگر هجرت فردی به سوی دنیا باشد و بخواهد از منافع غیرمشروع دنیوی برخوردار گردد و به تمایلات دامن زند، او به سوی اهداف پست و بیارزش حرکت کرده است.
حدیث فوق یکی از اصول و ارکان مقدس اسلام و نیز از علل مهم تحصیل علم و معرفت است، که هر معلم و متعلّم باید آن را ضمیمه اندوختههای علمی خود نماید. بزرگان دین فرمودهاند: همه اندوختهها و فرآوردههای بشر به مدد سه عامل دل، زبان و اندام به دست میآید و در این میان، ارزش جنبش درونی از دو عامل بیرونی یعنی از تحرک زبان و اندام بالاتر است. زیرا تحرک درون یا نیت پاک قلبی، بدون تحرک زبان و اندام مستقلاً عبادت محسوب میشود؛ اما تحرک زبان و اندام بدون تحرک درون، فاقد هرگونه ارزش و اعتبار است. به این جهت دانشمندان سلف تمام کتابهای خود را با این حدیث شریفه آغاز میکردند تا هشداری باشد که همه همت معلم و متعلم باید در پاکی و خلوص نیّت باشد.
معلمی که فاقد اخلاص باشد، آموزش و فعالیت او فاقد ارزش است. بنابراین اخلاص در تعلیم و تربیت، شرط اساسی است. حضرت رسول اکرم (ص) فرموده که اگر چهارچیز هدف علم آموختن باشد، انسان را نه تنها به سعادت نمیرساند، که او را به سوی ضلالت و بدبختی سوق میدهد:
اول ـ برای مباهات بر سایر دانشمندان.
دوم ـ برای ستیزهجویی با سفیهان و نابخردان
سوم ـ برای جلب توجه مردم.
چهارم ـ برای اندوختن ثروت.
بنابراین اگر فردی با ازدیاد اندوختههای علمی در دلبستگی خود به دنیا بیفزاید، این دلبستگی موجب دوری از خداوند میگردد. حضرت رسول اکرم (ص) از جناب جبرائیل و او هم از حق تعالی نقل میکند که: اخلاص سرّی است از اسرار من که در قلب بندگان محبوبم به ودیعه نهادهام «اَلْاِخْلاصُ سِرُّ مِنْ اَسْراری اِسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ اَحْبَبْتُ مِنْ عِبادی».
اگر معلم و دانشمندی راه و رسم خیر را بر مردم تعلیم کند، لکن خود را فراموش نماید و به خود نپردازد، مانند فتیلهای است که دیگران را از روشنایی خود برخوردار میسازد ولی خود میسوزد و تباه میگردد «مَثَلُ الَّذی یُعَلِّمُ النّاسَ الْخَیْرَ وَ یُنْسی نَفْسَهُ، مَثَلُ الْفَتیلَهِ تُضیءُ لِلنّاسِ وَ تَحْرِقُ نَفْسَهُ».
رمز پیشرفت تعلیم و تربیت، در مقبولیت و محبوبیت معلم در نزد متعلمین است. مقبولیت معلم ناشی از امتیازات عقلی و علمی اوست که سبب جلب اعتماد متعلم و تثبیت گام او در طریق علم و کسب کمال میشود. اما محبوبیت معلم، علاوه بر آن به سهم اعظم منوط به پاکی و اخلاص و وارستگی معلم و بلکه صفا و امتیازات و فضایل روحی و معنوی اوست، که موجب مجذوبیت متعلم و عشق و علاقه او شده، مشکلات راه کسب علم و کمالات را بر او آسان و هموار میگرداند. بدینسان شخصیت معلم و رفتار و گفتار و کردار او، الگویی برای تحصیل فضیلت و کمال در نزد متعلم میشود.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.