نقش ممتاز ایمان و عمل 2008/02/15

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد اول

نقش ممتاز‌ ایمان و عمل

از جمله عوامل و شرایط مهم آینده‌سازی، علم و ‌ایمان است. علم راه سعادت را ‌می‏نمایاند و ‌ایمان کیفیت‌ آینده‌سازی را آموخته، انسان را به سوی سعادت سوق می‌دهد. ‌ایمان به خواسته‌های انسان جهت می‌دهد، او را از حصار مادّیات رهایی داده و نمی‌گذارد که انسان‌ آینده خود را بر محور مادی و فردی بسازد. ‌ایمان مانند قدرت حاکم با انسان رفتار می‌کند، خواسته‌هایش را در اختیار گرفته او را به مسیر حق سوق می‌دهد.

انسان در عین آزادی برای سازندگی شخصیت خود، محدودیت‏هایی نیز دارد ولی با همین آزادی نسبی می‌تواند در آن محدوده، آینده سعادت‌بخش یا شقاوت‌آلودی برای خود فراهم سازد. این محدودیت­ها بسیارند از جمله وراثت، محیط جغرافیایی، محیط تاریخی و عوامل زمانی. گرچه انسان نمی‌تواند ارتباط خود را با این عوامل قطع کند، ولی به یاری حق می‌تواند بر علیه آنها قیام کرده، خویشتن را از قید حکومتشان خارج سازد. کلام بزرگان یکی از وسایل الهیه است که علم و عمل به آن، انسان را قادر بر غلبه بر تمام محدودیّت­ها می‌کند. آری انسان به وسیله ‌ایمان و عقل و اراده می‌تواند تغییرات کلی در این محدودیت­ها داده به یاری حق مالک سرنوشت خویش گردد.

بنا بر آیات قرآن، فرد فاقد ‌ایمان که دلش از خدا جداست، انسان نیست، امّا انسان الهی شایسته مدح است. زیرا کسی که ‌ایمانش در حدّ کمال باشد، تفکر و عملش هم در حد کمال است «اَلْاِیمٰانُ یَسْتَدِلُّ بِالْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ یَسْتَدِلُّ بِالْاِیمٰانِ: از ‌ایمان به عمل و از عمل به ‌ایمان راهی هست». قرآن در مورد ارتباط تنگاتنگ ‌ایمان و عمل می‌فرماید: «اِنَّ الْاِنْسٰانَ لَفی خُسْرٍ ‏اِلاّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ: محققاً انسان هر‌ آینه در زیانکاری است و این ویژگی کسانی است که اهل تفکر و ‌ایمان نیستند، مگر آنان که‌ ایمان آوردند و عمل صالح کردند و یکدیگر را به حق و صبر توصیه نمودند». چه بدون ‌ایمان و تزکیه نفس، نمی‌توان خودآگاهی را از میان فرضیه‌ها و فرمول‌ها پیدا کرد.

در فرهنگ الهی بعد از ایمان، توجه و تأکید بر عمل ‌صالح و الهی است. از حضرت رسول اکرم(ص) پرسیدند: «مَا الْاِسْلاٰمُ» اسلام چیست؟ فرمود: «اَلْعَمَلُ»، همان که قرآن مجید می‌فرماید: «لَیْسَ ‌لِلْاِنْسٰانِ ‏اِلاّ مٰا سَعیٰ ‌وَ اَنَّ سَعْیَهُ ‌سَوْفَ ‌یُریٰ: برای انسان جز تلاش او نیست و نتیجه کوشش او به زودی دیده خواهد شد». امّا نه ‌عمل صرفاً برای‌ زندگی و تحصیل ‌مقام و امور تولیدی، که بالاتر از همه عمل برای ‌سازندگی‌ فردی و اجتماعی و احاطه بر طبیعت؛ و عجب این که فردی که آماده برای جامعه‌سازی گشته، خود او نیز ساخته می‌شود.

عمل، جوهر وجود آدمی است و تجلّیِ تحقّقِ عمیقِ اراده و خواست و ارزش­های ویژه انسانی. تنها در این مقام است که استعدادهای انسان به مقام فعلیت و شکوفایی می‌رسد. انسان به واسطه عمل می‌تواند صفات حمیده و رذیله، فداکاری، اخلاص، زهد و پارسایی و تقوای خود را ارزیابی کند و به مقام از خود‌گذشتگی و قطع علایق دنیوی رسد. سیری در تاریخچه زندگی بزرگان و اهل وصال روشنگر این است که آنان عملاً از جان و مال گذشته‌اند.

یاران و همراهان حضرت رسول اکرم(ص) ظاهراً هجرتشان از مکه به مدینه بود، امّا در حقیقت برای آنان انقلابی عظیم بود. اَشرافی که در مکه زیسته و ریاست تامّه بر همه اعراب داشتند، هجرت باطنی آنها برای جهانیان درس عبرت بزرگی است که چسان از جان و مال گذشتند؛ ‌ایمان و عمل الهی، آنان را به هجرت به مدینه واداشت. گرچه آن اشراف بی‌خانمان شده به کارگری پرداختند و در صُفّه‌های مسجد مسکن گزیدند، ولی این حرکت معنوی نه عار که برایشان افتخار بود، آنان شریف­ترین و نامی‌ترین چهره‌های جامعه اسلامی بودند. حرکت آنان، حرکت معجزه‌آسایی بود که برای جامعه بشریت، موهبت فرو ریختن ارزش­های اشرافی و صِنف‌های بورژوایی و طبقات مُرفّه را که طبقات انگل جامعه بودند، به ارمغان آورد و آنان را از طبقات انگل‌وار به طبقات پیامبروار رسانید!

در این فداکاری و از جان‌گذشتگی است که جوهر  وجود انسان همواره بسوی حق و ‏ارزش­های متعالی حرکت می‌کند.

آری چنین خودآگاهی است که سراسر وجود انسان را مشتعل ساخته غفلت را از او می‌زداید، شوری به جان او افکنده او را دردمند و درد‌آشنا می‌کند. مردان الهی اهل دردند و فرد بی‌درد، مرد خدا نیست. تنها دردِ مقبول در پیشگاه الهی درد حق است و مردان الهی جز آن دردی ندارند. درد الهی تازیانه تکامل و محرک طالب در مسیر حق است و بزرگان دین همواره با درد الهی کار خود را آغاز می‌کنند.

آن روشنفکران و دانشمندان ظاهری روحانی‌نما که درد الهی ندارند، در لبه پرتگاهند. آنان می‌خواهند حقایق را از کتب ظاهری و بی‌روح و معنا اخذ کنند، و یا خود در میان انبوه کتاب­ها مُحاط شده و از عمل بسی دور افتاده‌اند. آنان حتی اگر از کلام بزرگان هم استفاده‌ای کنند، تنها از معانی ظاهری آن حداقل بهره را برده و از شور و روح کلام بی‌خبرند.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.