تفکر الهی و عوالم برین 2008/02/11
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد اول
تفکر الهی و عوالم برین
در قرآن مجید عالیترین مدحها برای اهل تفکر است و بدترین ذَمّها برای غیر اهل تدبّر و تعقل. عارفان الهی این مدح و ذم را به سمع دل میشنوند. اهل تأمل و تفکر که از طبیعت منصرف شدهاند، در اقدام به امور الهی، ندای مدح الهی را و در صورت مبادرت به امر غیرالهی، ندای ذمّ او را میشنوند.
انسان به نیروی تفکر و عقل الهی میتواند همه قوانین کاینات را کشف کرده به استخدام خود درآورد. مکانیسم تعقل از پیچیدهترین مکانیسمهای وجود انسان است که با بررسی دقیق آن میتوان روح الهی را شناخت و بدین وسیله با حقایق ماورای حواس، تماس حاصل کرد. مشاهده ماوراءِ طبیعت و عالم غیب و عالم لاهوت و ملکوت و بالاخص مشاهده جمال و کمال الهی توسط این نیروهای الهی و مقدس صورت میپذیرد.
ستایش و نیایش که از اصیلترین ابعاد انسانی است، همواره توأم با تفکر است و کمال نیایش بدون تفکر حاصل نشود. کسانی که ظاهراً عبادت میکنند لکن اهل تفکر نیستند، عبادت و ستایش آنان ظاهری است نه واقعی. در مقام نیایش الهی، انسان میخواهد از محدودیتهای عالم طبیعت خارج شده در فضای لایتناهی پرواز نماید و خود را به مقامی رساند که محدودیت و فنا در آن نیست. مسلّماً تفکر الهی نصیب کسانی است که نفس خود را مالکند و رهایی از جاذبه امیال نفسانی، هدف اسلام و قرآن است. از اینرو توجه عمیقی به معرفتالنفس شده که ای انسان! چنان که هستی، خود را بشناس و بدان که میتوانی خود را به مقام شایسته انسان کامل برسانی.
انسان الهی که راه حق را اختیار نموده مراحل آن را طی میکند، نه تنها به نعم الهی که به مقام اعلی عِلّیّین و خودِ خدا میرسد، زیرا او میداند حصول هر کمالی در دایره وجود برای انسان امکانپذیر است. به شرط فعلیت مثبت و مستقیم قوا، هیچ مانعی و حدّی برای او در این مسیر مؤثر نخواهد بود و حرکت مرد الهی، دافع و رافع همه حدود و موانع است. بذر همه کمالات در درون اوست و علمیّت و فعلیّت او را حدّ و حصری نیست. کسی که برای دانش و فعلیت مراتب انسانی حدّ و حصری قایل است، سخن به خطا گفته و مرتکب معصیت کبیرهای گشته است، زیرا خود و دیگران را از حرکت و ترقّی به سوی حق بازداشته، چنین افرادی در نیمه راه مانده و نتوانستهاند خویشتن را به سرمنزل مقصود برسانند. در حالی که انسان به تعبیر حضرت مولای متقیان «نُسْخَهُ الْاَحَدِیَّهِ فِی اللّاهُوتِ: نسخه احدیّت در عالم لاهوت» است و میتواند با کسب کمالات و اِفناءِ تعیّناتِ طبیعی، وجود خود را ارتقاء داده، به هستی بیزوال برساند و جامع جمیع کمالات گردد.
سالک الیالله با معرفت بدین حقایق در تلاش است که مراتب انسانیت خود را به کمال رساند. چنان که مار، هر سال از پوست خویش بیرون آمده و پوست تازهای پیدا میکند، مرد الهی نیز میتواند در اثر مجاهدت و ریاضت خود را از پوست فعلیتها و علمیتهای مُترقّبه و مُتعاقبه بیرون کشد و خویشتن را به ثَوْب دیگر الهی بیاراید. گرچه هر یک از افعال مرد الهی فعل انسانی است، لکن او در هیچ مرتبهای متوقف نگشته، میخواهد آنچه در وَهْم ناید آن شود. این است که مراحل عالم «اِنّٰا لِلّهِ: ما از آنِ خدا هستیم» را طی نموده، وارد مراحل «اِنّٰا اِلَیْهِ رٰاجِعُونَ: و به سوی او باز میگردیم» میگردد.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.