فصل یازدهم: رجعت دنیوی – رجعت، حشر خاص 2011/04/01
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
رجعت، حشر خاص
واجب است اعتقاد به رجعت دنیوی عدّهای که خدا خواهد. منکرین گفتهاند رجعت بعد از موت به این عالم، منافی تکلیف است، زیرا کسی که از این دنیا رحلت نمود، تکلیف از او مرتفع شده و آمدن او دوباره به این عالم ثمری ندارد، و گویند مراد از رجعت، رجوع دولت حقّه است نه رجوع اشخاص و احیاء اموات.
دلیل ما منحصر نیست به اخبار که تَطَرُّق تأویل بر آنها ممکن باشد، بلکه به اجماع اکثر علمای شیعه و آیات و اخبار صریحه غیر قابل تأویل که از حدّ تواتر بالاتر است، رجعت حتمیالوقوع است و عقل نیز حکم میکند به جواز آن، زیرا رجعت دوباره به همین عالم، مقدور خداست و هرچه داخل در مقدور خدا شود، ممکن است وقوع آن، چنان که در سایر اُمم نیز واقع شده: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیَاهُمْ: آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نیافتی، پس خداوند به آنان گفت بمیرید، آنگاه آنان را زنده ساخت».
و نیز در خصوص حضرت عُزَیر نبی الله، که صد سال از موت او گذشته بود که خداوند متعال او را زنده کرد، چنان که میفرماید: «فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ: پس خداوند، او را صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت» و همه اینها در عالَمِ تکلیف واقع شده است.
باید دانست کـه قیام حضرت قائم(ع) از رجعت نیست، زیرا کـه رجعت بعد از موت میشود و آن
بزرگوار هنوز زنده است در عالم تکلیف، و اطلاق رجعت بر زمان آن حضرت، به اعتبار مبعوث شدن عدّهای از حضرات اولیا است که زنده شده، و آن حضرت را نصرت و یاری خواهند کرد.
در اثبات رجعت کفایت میکند آیات صریحه و اجماع علمای شیعه، بلکه آن را از ضروریّات مذهب شمردهاند. آیاتی است که خودِ اهل ذکر و اهل بیت(ع) تفسیر کردهاند به رجعت، از جمله این آیه شریفه: «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجًا: و آن روز که از هر امتی گروهی را محشور میگردانیم» که مربوط است به رجعت، لیکن آیه شریفه: «وَ حَشَرْنَا هُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا: و آنان را گِرد میآوریم و فرو نگذاریم از ایشان احدی را» مربوط است به روز قیامت.
مراد از حشر در آیه اوّلی، «حشر خاص» است که آن حشر، بعضی را هست و بعضی را نیست و آن را «حشر اصغر» فرمودهاند که عبارت است از رجعت، و مراد از حشر در آیه ثانیه، «حشر عامّ» است که مربوط است به روز قیامت و آن را «حشر اکبر» فرمودهاند.
مراد از محشور شدگان در آیه اوّلی، فوجی است از هر امّت، ولی در آیه دوّمی، بر هر امتی و هر کسی است که میفرماید: «و فرونگذاریم از ایشان احدی را». تفسیر آیه اوّلی را از حضرت صادق علیهالسّلام پرسیدند، آن حضرت فرمود: آیا حقتعالی روز قیامت فوجی را محشور میکند و باقی میگذارد دیگران را؟ این است، جز این نیست که آن آیه مربوط است به رجعت، لیکن این آیه مربوط است به روز قیامت که حقتعالی فرماید «و آنان را گرد میآوریم و فرو نگذاریم از ایشان احدی را : وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا».
شخصی از حضرت امام محمّد باقر(ع) پرسید: کدام آیه در قرآن مجید دلالت دارد بر رجعت؟ آن حضرت فرمود: «آیا اهل عراق رجعت را انکار میکنند؟» آن شخص عرض کرد بلی. آن حضرت فرمود: «مگر نخواندهاند در قرآن این آیه را «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجًا».
وجه استدلال آیه «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ: و روزی که محشور میگردانیم» به رجعت آن است که کلمه «مِن» تبعیض است، یعنی بعضی محشور خواهند شد نه همه ایشان و «این روز»، صفتِ روز قیامت نیست.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.