ادراک هجران و فراق 2011/03/29
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
ادراک هجران و فراق
هر فردی آرزوهای بیپایان و حاجات متعدّدی در کانون قلبش نهفته است، و ممکن است ظاهراً و باطناً امراض و دردهای زیادی داشته باشد. مسلم این که در میان آرزوها و دردهایش، آرزو و دردی از همه مهمتر است که کمال توجّهش بدان است؛ پس توجه نسبت به حاجات و آرزوها و دردها مراتب دارد.
گاهی مراتب توجه فرد نسبت به آرزو و حاجتی، به قدری میشود که سایر آرزوها و حاجاتش فراموش میشود، به طوری که حاضر میشود تنها به آن آرزوی اصلی و نهایی برسد اما از رسیدن به سایر آرزوهایش صرفنظر کند؛ یا اگر به او بگویند فقط دردی که اشتیاق تو شفای آن است، شفا خواهد یافت و نه سایر دردها، میپذیرد. اما در میان آرزوها، اگر بگویند که به تمام آرزوهایت نایل خواهی شد به جز آرزویی که کمالِ توجهّت بدان است، علاوه بر این که دردش تقلیل نمییابد، شدیدتر نیز میشود.
البته در اینجا نکته باریکی وجود دارد: اگر به صاحب معرفتی بگویند که به آرزوی نهائیت نخواهی رسید مگر بعد از انتظار، و خداوند تعالی چنین صلاح میداند که آنچه منتهای آرزوی تو است بعد از گذشت مدتی برآورده شود، در این موقع عارف و عاشقِ کامل، این را هم استقبال میکند. اگر چه اشتیاق زیادی به وصال دارد و هجران و فراق برایش سختْ ناگوار است، لکن در معنایی کاملان، فراق و هجران را با آغوش باز میپذیرند، زیرا یگانه بشارت برای وصال ابدی، همانا تلخی فراقِ انتظار است که در حدّ کمال، وصال را جلوهگر نموده، حلاوت و لذّتش را میافزاید. لذا وصال، بدون هجران و فراق جلوهای ندارد و برای فرد واجد شرایط، هجران از محبوب ازلی، استعدادهای معنوی او را شکوفا کرده آماده برای مقام راز و نیاز میکند، تا در قلبش عروجی پیدا شود.
پس درد در معنایی، خودش درمان است و شفای بدون درد، مفهوم ندارد و برای شخص عارف، همانطور که وصال، نعمتِ عظماست، در مرحلهای فراق و هجران نیز نعمت عظمایی است.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.