فصل هشتم: موت، قیامت صغری – موت چیست؟ 2011/02/13
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
موت چیست؟
باید اوّل حیات را بدانیم تا معلوم شود که مرگ چیست. اما حیات، صفتی است که بتوان بر دارنده او، عالِم و قادر اطلاق نمود. پس، مرگ فاقد این دو صفت است، و این تعریف مُنتَقَض نشود با خواب، چون علم و قدرت از نائم بِالمَرّه زایل نمیگردد.
مرگ امری است وجودی نه عدمی، زیرا که عدم را نمیتوان خلق گفت، چنان که حقتعالی در قرآن مجید میفرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ: همان که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید». پس موت، مخلوق خداست که آن ازاله صفت حیات است یا خالی شدنِ وجود حی است از صفت حیات، نه معدوم شدن آن.
موت امری است طبیعی، و حرکت هر انسانی به سوی غایتی، لابدّ است از مرور به منازلی و عبور به مراحلی. عمر دنیوی انسان شامل سه مرتبه است، چنان که حقتعالی در قرآن مجید میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا: او همان کسی است که شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای آنگاه از علقهای و بعد شما را به صورت کودکی برمیآورد تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید».
خداوند متعال در این آیه شریفه تَکَوُّن بدن را از نطفه بودن و جنین شدن که مُتَکَوِّن از تراب است، بیان فرموده که بعد از طی مراتبی، از بطن اُمّ صغریٰ منفصل شده، و در دنیا، بطن اُمّ کبریٰ، مکث نماید و این مقدار مکث، عمر دنیوی اوست.
حرکت هر کسی به سوی غایتی است و انتقال مییابد از طوری به طوری، تا منتهی گردد به آخرین اطوار دنیویّه، و چون به این حدّ رسید، ممکن نیست وصول به حدّ بالاتری مگر به انتقال و ارتحال از این دنیا. چنان که در حدود نه ماه، عمرِ بطنِ امّ اوست که مستلزم حرکات کَونیّه و کیفیه است، همچنین عمر دنیوی او نیز پایدار نیست، لیکن عمر آخرت او بِلانهایت است.
عمر دنیوی انسان شامل سه مرتبه است که از اختلاف استحالات کونیه به وجود میآید:
اوّل – یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا: شما را به صورت کودکی برمیآورد.
دوّم – لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ: تا به کمال قوّت خود برسید.
سوّم – لِتَکُونُوا شُیُوخًا: و تا سالمند شوید.
در مرتبه اوّل در تزاید و نَشو و نَماست که قوّه طبیعیّه میباشد. مرتبه دوّم بلوغ به کمال نشو است که آن را قوّه شَبابیّه گویند. سوّم رجوع این قوّه است به حدّی که منتهی به مرگ شود. در اثبات مرگ، محتاج به اقامه ادلّه و براهین نیستیم زیرا وقوع آن بر همه محسوس و مُشاهَد است.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.