حکومت جهانی توحید 2010/07/21

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: نبوت و امامت

حکومت جهانی توحید

برحسب اخبار متواتره که در کتب شیعه و سنّی وارد شده، ظهور حضرت حجّه بن الحسن(ع) ثابت و محقَّق است و جامعه شیعیان، همه بر این عقیده اتفاق دارند. و نیز بسیاری از علمای سنّت و جماعت معتقدند بر این که روزی خواهد آمد که در آن روز، اسلام رونقِ کامل گیرد و مسلمانان حیات نوینی پیدا کنند، و دین مرده زنده شود و اسلام در سراسر جهان حکومت کند و دشمنان خدا و رسول همه از بین روند، و نهال عدالت و امنیّت و انصاف و آسایشِ روحی بَل جسمی کاشته گردد.

از اخبار و احادیث معلوم است که برنامه کار حضرتِ قائمْ بسی مشکل و دشوار است. او باید جهان را اصلاح کند و جور و ستم را ریشه‏کن سازد، و آثار کفر و بی‌دینی را براندازد و جهانیان را خداپرست گرداند، و عدل و داد را در سراسر جهان گسترش دهد و دین اسلام را آیین همگانی گرداند، تا همه در زیر پرچم توحید با صلح و صفا زندگی کنند. در صورتی یک چنین نقشه وسیع و عالی اجرا می‌گردد که مزاج معنوی بشر برای پذیرش آن مهیّا شود.

اگر اوضاع عمومی جهان و پایه تعقل و ادراکات و عقول بشر به همین حالت باقی بماند، تأسیس حکومت واحدِ جهانی، امر بعیدی است. چنان که پایه تعقل و سطح معلومات بشر در اعصار و قرون گذشته به پایه کنونی نبوده و در اثر مروز زمان و حوادث و انقلاباتِ روزگار بدین مرتبه رسیده است، هم‏چنین در سطح کنونی هم توقّف نخواهد کرد و ‏به طور‏ قطع می‌توان گفت روز به روز بر معلومات بشر اضافه شده و در آینده به سطح عالی‏تری از تعقل و درک مصالحِ عمومی ارتقاء خواهد یافت.

بعضی از ممکنات که امکان هستی را واجدند، وقتی به کمال رسند که اسباب و عللی ضمیمه آنها گردد تا در نتیجه، استعدادِ پیدایش یابند. وقتی به این ممکنِ ذاتی، اسباب و عللی ضمیمه شد، پیوسته از حالتی به حالتی در‏می‌آید تا سرانجام قوّه قابله به حدّ کمال رسیده و قوه فاعله در حد کمال تأثیر کرده و از اجتماع این دو قوه، امر تازه‌ای به وجود می‌آید.

هر نهضت و انقلابی که برای هدف معیّنی برپا می‌شود، در صورتی امکان پیروزی دارد که زمینه آن از هر جهت فراهم باشد و اوضاع و شرایط کاملاً مهیّا شود، و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی آن آماده گردد، در غیر این صورت انقلاب با شکست مواجه خواهد بود.

نهضت و قیام حضرت مهدی موعود(ع) هم، از این قاعده کلی مستثنی نیست، و در صورتی می‌تواند پیروز گردد که اوضاع و شرایط، مساعد و زمینه فراهم شود. انقلاب جهانی حضرت مهدی موعود(ع) همانند حوادث تاریخی و رویدادهای اجتماعی و طبیعی به تدریج رخ می‌دهد، و تا اسباب و علل و شرایط آن به حدّ کمال نرسد، این انقلاب به وجود نخواهد آمد.

نهضت آن حضرت یک نهضت سطحی نیست، بلکه انقلاب همه جانبه و جهانی بوده برنامه بسیار عمیق و دشواری دارد. او می‌خواهد تمام اختلافات نژادی، کشوری، زبانی، مَرامی و دینی را برطرف سازد، و سرتاسر گیتی را با قوانین مقدس الهی اداره نماید، تا در نتیجه همه بشر با هم با کمال صلح و صفا زندگی کنند.

آن حضرت علل و عوامل اختلاف‏انگیز را از ریشه قطع نماید و کفر و مادّیگری را از بین ببرد و دین اسلام را آیین همگانی گرداند. او می‌خواهد افکار پریشان بشر را به یک هدفْ متمرکز سازد، خلاصه او می‌خواهد بشر و جوامع انسانی را به سعادت و کمال واقعی برساند تا بر پایه فضایل و صفات حمیده و اخلاق نیک استوار گردد.

دانشمنـدان و اهل تحقیـق می‌داننـد که به وقـوع پیوستن چنین انقلاب، کار سهل و ساده‌ای نبوده و چنان نیست که بدون تهیه اسباب و مقدمات و آمادگی افکار، امکان وقوع داشته باشد. چنین انقلاب باید از اندرون دل‏های جهانیان سرچشمه گیرد، بِالاخص مسلمانان که می‌خواهند پرچمدار آن قیام خدایی باشند، باید خود را آماده نمایند.

قرآن کریم نیز شایستگی و صلاحیت را شرط آن انقلاب دانسته می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الْاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ: و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد» یعنی بندگان شایسته و صلاحیت‏دار، اختیار و قدرت زمین را به دست می‌گیرند.

در دوران غیبت، مردانی که در مکتب حقیقت، مربّی به تربیب رُبوبی گشته‌اند، از سرچشمه علوم و ولایت بهره‌مند می‌گردند. در حقیقتْ زمانِ غیبت، دورانی است که قوا و استعدادهای انسانی در حدّ کمال به مقام فعلیّت رسد تا قابلیّت بهره‌برداری از آن رهبر الهی را دارا شود. البته در اثر تخدیرهای فکری و آلودگی و دور افتادن از درک لذت حق و عدالت، ممکن است قوا و استعدادهای خفته انسانْ بیدار نشود و قابلیّت نیابد.

بنابراین، تا آن قابلیّت و زمینه ظهور در درون انسان‏ها فراهم نگردد، این قیام و ظهور امکان‌پذیر نخواهد بود. زیرا در تحولات اجتماعی، یک شرط اساسی مطرح است که قرآن هم بدان گویاست: «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ: خداوند متعال وضع قومی را تغییر نمی‌دهد مگر این که ایشان خود را تغییر دهند».

جامعه بشر هرچه از علم و معارف دینی دور شود، به رذایل و اعمال قبیحه پردازد، زیرا وقفه و سکون نیست همه در حرکت هستند، منتها حرکت یا صعودی است یا نزولی، اگر ترقی نشد قهراً تنزّل است. خاطر آدمی همیشه حاضر برای گرفتن زشت و زیباست، در مواجه شدن با تربیت دینی و فضلیت، رشد عقلی پیدا می‌کند و در روبرو شدن با بهیمیّت، انحطاط اخلاقی می‌یابد.

بنابراین در عصر غیبت، کسانی که طریق حق می‌پیمایند، موفق و کامیاب می‌شوند و کسانی که منحرف و در خیالِ خور و خواب و خشم و شهوت هستند، در حضیض مذلّت و خواری و در قعر دریای جهل و نادانی و فسادِ محیط گرفتار خواهند شد.

آری، نوع بشر تا به حد کمال و رشد نرسد و برای پذیرایی حکومت حق آماده نگردد، به سعادت حقیقی نخواهد رسید. البته رشد فکری هم یک حادثه آنی نیست، بلکه در طول ایام و مرور زمان و حوادث روزگار و تجارب و تعالیم رهبران خدایی پیدا شود و رو به کمال نهد.

باید قانونگذاران برای اصلاحات عمومی و سعادت و آسایش بشر، به قدری قوانین تدوین کنند و تبصره به آنها زنند و بعد از مدتی آن را لغو کرده قوانین تازه‌ای به جای آنها گذارند تا خسته شوند، و جهانیان بر نقصان و سستیِ قوانین بشر و افکار کوتاه قانونگذاران پی‌برند، و از فوایدی که انتظار داشتند از آن قوانین حاصل گردد مأیوس شوند، آنگاه بدین مطلب اعتراف نمایند که یگانه طریق اصلاح بشر، پیروی از پیامبران و اجرای قوانین الهی است.

بشر هنوز حاضر نیست در مقابل قوانین الهی تسلیم شود، و گمان می‌کند که به وسیله این علوم و اختراعات می‌تواند اسباب سعادت مردم را فراهم سازد، لذا قوانین الهی و برنامه‌های معنوی را کنار گذاشته در پی مادیّات می‌دود. آنگاه خود اقرار و اعتراف می‌کند که این علوم و اختراعات اگرچه انسان را در فضا پرواز می‌دهند، و کرات آسمانی را مسخّرش می‌گردانند و اسلحه‌های کشنده و ویران‏کننده در اختیارش می‌گذارند، ولی نمی‌توانند مشکلات جهانی را حل کنند و استعمار و بیدادگری را ریشه‏کن سازند و بشر را به آسایشِ روانی و سعادت جاودانی برسانند.

باید به قدری حکومت‌ها در جهان تأسیس شود و مرام‌ها و احزاب فریبنده به وجود آید، تا مردم از اصلاحات جهانی مأیوس شده تشنه قانون اصلاحات خدایی باشند، و برای پذیرفتن حکومت توحید آماده گردند. هنوز بشر تحمل حکومت توحید را در نتیجه عدم آشنایی به حقایق ندارد، ولی همیشه از این نعمت عظمی محروم نخواهد ماند. خداوند رحمان او را به وسیله رهبران طریق حق از غایت مطلوبی بهره‌مند خواهد ساخت.

بشر از روزی که پا به عرصه گیتی نهاده، در آرزوی یک زندگی اجتماعی خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسیدن به آن، تلاش و کوشش می‌کند و همیشه از جان و دل خواستار یک عصر درخشان و اجتماع صالحی است که ظلم و تعدّی در آن نباشد. این خواسته بشر، بی‌هدف و بی‌غایت نیست، ایشان به وسیله مرشدین طریق حق به آمال خود نایل خواهند آمد.

‏به طور‏ قطع جهان روزی را در پیش دارد که افکار مردم بیدار شده، از این احکام و قوانین و مرام‌ها مأیوس و از حکّام و فرمانروایان و قانونگذاران ناامید گشته و از بعضی مشکلات که به دست خویش تهیه نموده و به ستوه آمده، متوجه خدا و قانون الهی می‌گردد و خواهد دانست که چاره این مشکلاتِ لاینحلِّ جهان در دو چیز است: اول نقشه و برنامه اصلاحات جهان و قوانین کامل و روشن الهی. دوم یک زمامدار معصوم که در اجرای قوانین و برنامه‌های الهی دچار سهو و اشتباه و خطا نشده و به همه جهانیان با یک دیده بنگرد. این معصوم، همانا حضرت مهدی موعود علیه‌السلام است که خدای رحمان آن بزرگوار را برای چنین موقع حساسی ذخیره نموده و قوانین و برنامه‌های متین اسلام را پیش او به ودیعه نهاده است.

اصلاح بشر و اجرای قوانین الهی، هدف و مقصد تمام پیامبران بوده است، و همه آن مصلحینِ خدایی به اندازه استعداد و ادراک مردمِ زمان خود در راه نیل به آن هدف عالی و آرمانِ بشر سعی و کوشش کرده و مردم را به سوی آن غایت رحمانی سوق داده‌اند، پس همه ایشان در مورد این هدف، سهیم و دخیلند.

موفقیّت حضرت مهدی موعود(ع) را باید موفقیت حزب خداپرست و سلسله انبیاء و رجال دین محسوب داشت، و پیروزی آن حضرت، پیروزی شخصی و فردی نیست. به واسطه نیروی محیّرالعقول آن حضرت، حق بر باطل غلبه کند و دینداری بر بی‌دینی چیره گردد؛ وعده‌های همه انبیاء جامه عمل می‌پوشد و هدف و ایده‌آل ایشان تحقق می‌یابد.

حضرت مهدی موعود(ع) به واسطه نصرت و تأییدات خداوندی و قدرت خارق‌العاده مقام ولایت، حکومت‌های سرکش و ستمکار را سرنگون سازد و حکومت توحید و عدالت را در سراسر جهان تشکیل دهد و همه بدون شک، ندای عدالت‏خواهی حضرت مهدی موعود(ع) را اجابت کنند و در پیشبرد هدفش کوشش نمایند.

در آینده، روحانیّت مقدس شیعه، اوضاع آشفته خود را سر و سامان و نظمی خواهد داد، و حقایق نورانی و احکام محکم قرآن را که سعادت بشر در آنها تضمین شده است به جهانیان ابلاغ خواهد نمود.

موفقیّت حضرت مهدی موعود‏(ع) در واقع موفقیّت تمام پیامبران است، زیرا ایشان بودند که به واسطه کوشش و فداکاری خود، راه حقیقت را بر مردم هموار ساختند و مزاج معنوی را تا حدودی مستعد و آماده نمودند.

طرح برنامه و مبارزه، از پیامبران گذشته آغاز شده و همه ایشان سطح افکار دینی بشر را ترقی دادند تا نوبت به حضرت پیغمبر اسلام‏(ص) رسید. آن بزرگوار نیز نقشه کامل و برنامه جامع انقلاب و تحول کمالیِ جهانی را تهیه نموده تحویل حضرات ائمه اطهار(ع) داد. آن جناب خود و جانشینانش در راه این هدف عالی، کوشش‌ها کردند و رنج‏ها بردند، و باید سال‌های سال بگذرد و آن انقلاب و تحول جهانی واقع شود تا مردم برای پذیرفتن حکومت توحید آماده باشند.

آن حضرت دعوتی را که جدّش حضرت رسول اکرم‏(ص) کرد، به علل شباهت داشتن محیط او به عصر جاهلیّت، همان دعوت نبوی را تجدید کند. او قیام می‌کند تا فرصت‌های از دست رفته را برای تکامل معنوی تجدید سازد. او قیام می‌کند تا بشر را با تعدیل تمدن مادّی به سرحدّ تکامل معنوی برساند و آنچه را که از مدنیّتِ جهان سوء استفاده می‌شود، متذکر شود و طریق استفاده حقیقی از آن تمدن را به جهت حصول سعادت به مردم تعلیم فرماید.

حضرت مهدی موعود‏(ع) مُجری همه نقشه‌های پیغمبر اسلام‏(ص) بلکه تمام پیامبران است و پیروزی او پیروزی تمام ادیان آسمانی است، و آخرین سنگر کفر و بی‌دینی توسط نیروی خارق‌العاده آن جناب مفتوح شده و آرمان بشریت تحقق خواهد یافت.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.