حسن فاعلی و حسن فعلی 2008/03/29
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد اول
انجام هر امری بدون اجتماع شرایط آن، الهی نیست. لذا قبل از اقدام باید به جمع شرایط پرداخت و این مهم با تفکر و تدبّر و تأیید و تنفیذ شرع و عقل باطنی میسّر است. عارفان حق در تمام امور با تدبیر الهی به جمع شرایط پردازند و به عبارت دیگر، هم خود را واجد شرایط کنند و هم دیگران را به رعایت آن توصیه نمایند. این شرایط عبارتند از دو رکن مهم ایمان و عمل صالح، که نیل به سعادت ابدی منوط به آن است. بدون تحقق این دو رکن، سایر اوصاف و شرایط نه در افزایش مراتب کمالیه انسان نقشی دارند و نه درکاهش آن، و نه میتوانند جای اینها را گرفته از مراتب محرومیت از سعادت بکاهند.
ایمان کامل و عمل صالح یعنی مجموعه حسن فاعلی و حسن فعلی. حسن فاعلی، داشتن روح پاک و ایمان به معارف الهی است و حسن فعلی، عمل بر طبق وحی و رسالت. بنابراین شرط موفقیت این است که انسان الهی از روی ایمان و معرفت، همه ابعاد وجودی خود را بر اساس وحی و رسالت مطابقت دهد تا زمینه حصول کمال نهایی برایش فراهم گردد. در پیشگاه خالق متعال ایمان و عمل صالح معیار اصلی است، چه از مرد باشد و چه از زن «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّٰالِحُ یَرْفَعُهُ: سخن پاک صعود میکند به سوی او و عمل صالح آن را بالا میبرد».
میان عالم اَعلیٰ و دل بنده راهی است: حقتعالی از ملکوت اعلیٰ مدد فیضی به روح میرساند. آن فیض از روح به قلب میرسد و از قلب به نفس، از نفس به صورت قالب، و عملی مناسب آن پدید میآید. اگر عمل ظلمانی باشد به نفس تأثیر میکند، از نفس کدورتی به قلب میرسد و از قلب غَشاوَتی بر روح که حجاب راه روح میگردد، همچو هاله که گرد ماه را میگیرد و به همان مقدار راه روح به عالم غیب بسته شده از مطالعه آن باز میماند.
کسانی توان انتخاب طریق حق و طی مراحل آن را دارند که از قدرت روحی برخوردار باشند، در این مسیر تنها قدرت جسمی به کار نیاید. حرکت انسان و مراتب سیر و سلوک او به سوی حق به نسبت مراتب قدرت روحی اوست.
مقام و منزلت هر فردی در پیشگاه احدیّت به پایه معرفت و ایمان و عمل اوست. ایمان و معرفتی که از آن عمل صالح به ظهور نرسد، در مرتبه مجاز بوده و بیفایده است زیرا تجلّی ایمان با عمل است. کسی که عامل نیست و یا عملش در مرحله کمال نمیباشد، او در مرحله ایمان و کمال قدم ننهاده است. اگر کسی به طبیبی حاذق ایمان داشته باشد ولی در مقابل نهی او با وجود حصول علم و اطلاع از ضرر یک ماده غذایی، قادر به خویشتنداری نباشد، ایمان و عقیدهاش به آن طبیب مجازاً در مرحله کمال است نه حقیقتاً واِلاّ پرهیز کرده ایمانش به عمل منتهی میشد. هرچه ایمان بالاتر، مراتب پرهیز و تقوی عالیتر است، زیرا ایمان کامل را با تقوی و وَرَع، باطناً و حقاً همرهی است.
بزرگان فرمودهاند که حدّ کمال ایمان دو نوع است، یکی در اقلیت و دیگری در اکثریت. برای حضرات انبیاء و اوصیاء و واصلین، موت وسیله ارتقاءِ مراتب ایمان و یقین نیست؛ چنان که حضرت علی (ع) سوگند یاد میکند که اگر این پردههای ظاهری از قبال دیدهام کنار رود، بر ایمانم افزوده نمیشود. ولی برای اکثریت مؤمنین، موت سبب افزایش ایمان آنان پس از مرگ است. حتی کسانی که در دار دنیا دارای ایمان ضعیف یا فاقد ایمانند، پس از مرگ به علت مکشوف شدن پردهها، به یقین و ایمان میرسند امّا قدرت حرکت ندارند، زیرا قدرت روحی انسان ناشی از عمل الهی است و عالم عقبی، دار تکلیف و عمل نیست. در آنجا افزایش مراتب ایمان ولو به مراتب کمال رسد، قدرتی به وجود نیاورد و سودی ندهد. در آن سرا قدرت انسان، معلول عمل خالصانه اوست که در نتیجه تعلیم و تعلّم، تزکیه نفس، ریاضات و مجاهدات و عبادات و طاعات در دنیا اکتساب نموده است. از اینرو بزرگان فرمودهاند که حیات مقدّم بر ممات است، و هرکسی باید از فرصت بینظیر عمر کمال بهرهمندی را بنماید و هرگز مرگ خود را از درگاه الهی نخواهد، و یا به گناه کبیرهای چون اِنتِحار اقدام نکند.
در مورد پیوستگی میان ایمان و عمل صالح، حضرت رسول اکرم(ص) چنین فرموده: «لاٰیَسْتَقیمُ ایمٰانُ اَحَدِکُمْ حَتّیٰ یَسْتَقیمَ قَلْبُهُ وَ لاٰیَسْتَقیمُ قَلْبُهُ حَتّیٰ یَسْتَقیمَ لِسٰانُهُ وَ لاٰیَسْتَقیمُ لِسٰانُهُ حَتّیٰ یَسْتَقیمَ عَمَلُهُ: ایمان هیچ یک از شما راست نشود تا این که قلبش به استقامت درآید، و قلبش راست نشود تا این که زبانش به راستی گراید، و زبانش راست نگردد تا این که عملش به راستی و استقامت گراید».
اعمال عارفان الهی و بزرگان جملگی منطبق بر اساس وحی و رسالت است و آنان با عمل خود، حقیقت اسلام را ظاهر میکنند، ولی عالمنمایان ظاهراً از اسلام سخن گویند و آثار عمل الهی در آنان مشاهده نشود. امروزه مسلمین عموماً خویشتن را به ظواهر دلخوش میسازند، در حالی که این ظواهر مادام که با عمل توأم نباشد، حرکاتی الهی و ثمربخش نخواهد بود. وقتی دیگران تَفَوُّق خود را با تحقیقات علمی و تکنولوژی خویش نشان میدهند، آیا شایسته است که با رعایت ظواهر و بیخبری از باطن، ما خود را برتر از آنان بدانیم؟! اگر کتب و جراید، همه پر از لعن و نفرین بر رژیمهای طاغوتی و حکومتهای استثمارگر شود، سودی به اسلام نخواهد داشت؛ مانند این که دزدی شبانگاه اموال خانهای را به سرقت برد و صبح با لب خندان، ناله و ضَجّه صاحبخانه را تماشا کند!
اینک بر مسلمانان و اهل ایمان است که به مقتضای تعهدات الهی و ایمانی خود، کمال توجه به خودکفایی و تحقیقات علمی نموده، سعی بلیغ به عمل آورند تا تحقیقات علمی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی ما در دست بیگانگان نباشد.
در شرع مقدس اسلام امر است بر قبول کلام حِکْمی ولو از لسان غیرمسلمان باشد. متأسفانه در اکثریت افراد، تحصیل علوم و اطلاعات در بعضی رشتهها به علت پیدایش منیّت و خودخواهی، مانع از سیر در افکار دیگران است. لذا علاوه بر محرومیت خود، سدّ بزرگی در برابر فیضیابی هزاران فرد دیگر نیز میشوند. بدین جهت رهرو صادق باید خودخواهی و منیّت را کنار افکنده به تحصیل حقایق و طلب علم بپردازد. چه قلیلند دانشمندانی که با کنار زدن خودخواهی، علاوه برخود، وسیله آشنایی عده کثیری با برخی حقایق میگردند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.