امام ، غایت خلقت 2010/05/19
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: نبوت و امامت
امام، غایت خلقت
جوهر مُفارقه را گاه وجود نسبی عارض شود، مانند نفس ناطقه که وجود آن لِنَفْسِها عبارت است از وجود حقیقیِ آن، و وجود او نسبت به بدن، وجودِ نسبی است و وقتی که تعلق او از بدن قطع شد، وجود نسبیِ او زایل میگردد؛ ولی ذات و حقیقت آن باقی میماند، زیرا وجود نسبی، سوای وجود حقیقی آن است.
اما اَعراض که وجود حقیقی آنها وجود نسبی آنها است، وقتی که از محلّی زایل شد، باطل میشود و باقی نمیماند.
حجّت امام، اضافی و نسبی است و اگر خلقِ عالَم نباشند، لازم نیست ُحججالله موجود نباشند. حججالله به جهت مرتفع بودن ذوات ایشان از موادّ جسمانیّه، باقیاند به اِبقاء حقتعالی، و ذوات ایشان پیش از خلقاند از این جهت که ایشان واسطهاند در ایجاد خلق، و بعد از خلقاند از این جهت که غایاتی هستند که منتهی میشود به سوی ایشان جسمانیّت و روحانیّت.
حجج الله طاهره خلق شدهاند برای اِهتداء مردم، تا انتفاعِ سافل به غایت رسد و موجودِ عالی شود. اما غرض از خلقت حججالله تنها اهتداء مردم نیست، بلکه غایتِ ما فِیالباب، در افعال ایشان است، آن چنان افعالی که مترتّب شود بر او کمالات، چنان که مترتّب میشود بر حرکاتِ اجرام فلکیّه، شب و روز و نفع سافلات از نباتات و حیوانات و جمادات به وقوع اشعّه آنها بر آن سافلات، و اختلاف و تفضیل فصول اربعه بر سبیل تبعیّت. ولی فرق است میان تأثیرات اجرام و اهتداء، زیرا که اجرام عُلویّه مُسخّرند به امر پروردگار و مقیّدند به زمام تقدیر، ولی حججالله غایاتی هستند بر کمالات و هادی هستند بر آن که اهتداء خواهد.
هر آنچه اشرف و اَعلای موجودات باشد، سبب کمال و علّت غائیه است، و حججالله چون اشرف و اعلای موجودات هستند سبب کمال و علّت غائیهاند و جمیع عالم به وجود آمده برای ایشان، بنابراین اگر عالَم کَوْن خالی از حجت باشد، وجود آن ساقط میشود.
غایت حقیقت، حجّت خدا است و هادی است بر آن که اهتداء خواهد، و عدم اهتداء به نور تعلیم او، از جانب مردم است نه از جانب حجت، به جهت استیلای هوای نفس؛ و احتجابات آن حضرت ناشی است از غلبه شهواتِ مردم که مقتضی عدم درک فیضِ جاری اوست.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.