برخورداری از حکمت و حیات طیّبه 2010/02/23

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

متعلمین مکتب اسلام، آن جوانان پاک و زیبا دلی هستند که از راه دور به راه افتاده تا به دیار حق پیوندند. البته این راه نه راه ظاهری که راه باطنی است؛ هجرت باطنی است نه هجرت ظاهری. آنان جوانان آگاه دلی هستند که با قلبی شکسته و سوزان، با لباس احرام و به پای دل به دیار حق و کعبه جانان قدم نهند. خداوند تبارک و تعالی آنان را از نور معرفت منور فرموده و حیات طیبه عطا نماید.
در حقیقت، معرفت همان حیات طیبه است. این معرفت با کمال توجه به حق و اعراض از غیرحق، تحقق می‌یابد و در اثر آن، مراتب بهای دل به حد اعلی می‌رسد. این بهاء از آن جوانان رشید اسلام و مجاهدین فی سبیل الله است. کسی را که این توجه و این اعراض نباشد، دلش بی‌بهاء است.
چنان جوانانی با استمداد از حق و طلب توفیق و مراقبت و رعایت احتیاط، هر آنی برمراتب معرفت خویش بیفزایند؛ در یک مقام الهی توقف ننموده، در تلاشند تا بالاتر از آن نصیبشان گردد. اگر زمانی احیاناً تا حدی احساس ضعف علم و عمل کنند، در این مقام وظیفه اصلی آنان این است که بر مراتب علم و عمل خود بیفزایند. امّا رکود به معنی توقف و عدم حرکت، به متعلمین الهی راه نمی‌یابد.
عاشقان جمال حق، مادام که به توفیق او همه در ارتقاء دو بال علم و عمل می‌کوشند تا به هدف نهایی نایل گردند، هرگز چنان حرکت معنوی نمی‌تواند رکود یا عدم تحرک ترجمه گردد، به خصوص که رضایت اولیاء خدا شامل حالشان باشد.
بالاترین شاهد صادق برای دل‌های شکسته متعلمین حقیقی، احوال معنوی ایشان است. افرادی که به محض استماع کلمه حق بر مراتب شکستگی و سوزشان افزوده شده چنان تحول الهی می‌یابند که در صورت تداوم، بعید نیست که روح از کالبدشان خارج گردد. با آن حال انکسار و خاکساری آماده جان نثاری بی‌قید دنیا و عقبی به جانان هستند، چنان حال ملکوتی و جبروتی کجا و رکود کجا؟! امید است که حق تعالی آنان را با سفراء الهی محشور فرماید.
آری آنان مبتلایان به درد عشقند، به پای دل به استقبال حقایق شتابند و معرفت خود را به جایی رسانند که کانون قلبشان تجلّی‌گاه صفات جمال خدا گردد. البته این مقام، مقام جمالی یا تلوین است؛ تلوین مقامی از مقامات مخلِصین است. آنان باید بکوشند مراتب تزکیه و اخلاص خود را به کمال رسانند، تا خدای تبارک و تعالی با صفات جلالی خود در جانشان تجلی کند، که این مقام تمکین است. تمکین مقامی است بزرگ که انحراف از آن امکان‌پذیر نیست. دورانی که سالک در ردیف مخلِصین به شمار می‌آید، احتمال انحراف دارد، لکن چون گام بر عالم نورتمکین نهد و در ردیف مخلَصین قرار گیرد، دیگر انحرافی بر او نیست.
جوانان مکتب ربوبی باید بکوشند به تزکیه نفس و تقوی همه حجابات را از خویشتن بزدایند تا کمال تجلی صفات جلالی را درخود مشاهده نمایند. در این مقام است که عاشق جمال به وادی مقدس گام نهاده و در آن تجلی، مراد حق را می‌داند. او با خدای خویش در مقام راز و نیاز و مناجات است، فرمان حق را می‌شنود و استقبال خدا را با دیدگان باطن می‌بیند، این است مقام استقبال.
این که اشاره شد جوانان مکتب اسلام از راه دور آیند، منظور این است که از دیار استبدبار به دیار استقبال آیند؛ و راستی استدبار را با استقبال چه مناسبت و چه سنخیت؟!
جوانان الهی، انصار حقیقی دین خدا، کسانی هستند که مدام مراقب خویشتن باشند، هر روز و شب خویشتن را به مقام محاسبه درآورند و اعمال مثبت و منفی خویش را بررسی کنند. بر مراتب اعمال مثبت بیفزایند و اعمال منفی را جبران نمایند تا مبادا به سبب غفلت و عدم مراقبت از سوی استقبال به سوی استدبار بگرایند. آنان خود را به خدا سپارند تا در اثر تجلی جلالی و جمال حق، مظهر صفات خدا گردند و صفات کمالی حق را در دل خود مشاهده نمایند. امید است این معرفت و تجلی در آنان به جایی رسد که در آن تجلی، مراد حق را نسبت به دیگران نیز بدانند و دریابند که دارای چه وظایف و تکالیفی هستند.
تحقق مراتب مذکور وقتی صورت پذیرد که سالک طریق حق، خویشتن را از عالم زمان و مکان خارج نموده در عالم لامکان و لازمان قرار گیرد، در حالی که نور توبه نصوح همه وجود او را فراگرفته باشد و مراتب تصفیه دل و تزکیه خود را به کمال رسانده باشد.
بسا افرادی که ظاهراً شب و روز قرائت قرآن کنند و نمازها گزارند، امّا همچنان در دایره خود مجازی اسیر باشند و قدمی به سوی حق برندارند. خوشا بر حال جوانان روضه رضوان که دانستند تا هستی مجازی خود را نابود نکنند، به هستی حقیقی نرسند. لذا بر علیه خود قیام کردند و با تفکر و عمل الهی، از زندان خودی رها گشتند و به دریافت حکمت نایل شدند.
تفکر الهی انسان را به حکمت می‌رساند «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ». این حکمت را به همه انبیاء ندادند، امّا چه لطف خاصی است که از امت حضرت رسول اکرم(ص) جوانانی برمی‌خیزند که آنها مستعد اعطاء حکمت هستند!
آری جوانان اهل بهشت آنانند که در ردیف اهل تفکر قرار گرفته از خواب غفلت بیدار شدند، و این بیداری آنان را به مکتب ربوبی سوق داد. آنان دریافتند که در نهادشان بصایری است، برهان‌ها و نیروهایی است که بعضی مکشوف شده و برخی هنوز نامکشوف مانده، لذا خواهان آنند که با استمداد از حق آن گنجینه‌ها را کشف و استخراج کنند؛ آنان عاشق جمال حق و اهل حکمت‌اند.
هر دقیقه و نکته‌ای که از لسان بزرگان جاری گردد، چه به طریق اجمال باشد و چه به طریق تفصیل، افراد عادی تا حدی می‌توانند از آن برخوردار گردند. امّا طالبان واقعی به محض استماع علاوه بر استفاده از آن کلمه یا کلمات حکیمانه، ابواب علوم دیگر به رویشان گشوده می‌شود. بلی تحصیل عارفان و عاشقان غیراز تحصیل سایرین است. آنان را ولو ظاهراً استادی هم نباشد که در ادراک معانی یاریشان کند، به توفیق و عنایت خاص الهی ابوابی به رویشان باز می‌گردد.
چنان جوانانی به سبب ریاضت و مجاهدت و سلم و رضا، هر آنی مقام معنویشان رو به تزاید رود. در این مقام است که همه شبهات و شکوک از دل آنان برخیزد و به بحر ازل آمیزد، نور حق‌الیقین سراسر وجودشان را منور گرداند. آنگاه نورانیت آنان به جایی رسد که وحدت را در کثرت و کثرت را در وحدت مشاهده نمایند، که کمال معرفت، مشاهده معلومِ مجمل در صور تفاصیل است.
یا مولی! ای سفینه نجات الهی، ای کعبه جانان، تو قلب عالمی و می‌دانی که چنان پاکدلان و مشتاقانی درخواستشان چیست. آنان از تو درخواست می‌نمایند که از خدا بخواهی همه شکوک و شبهات از دلشان ریشه‌کن گردد، از خود برخیزند و به بحر ازل آمیزند. تقاضای دیگرشان این است که نام آنان را در ردیف یاران و انصار خاص خود ثبت فرمایی.
ای مظهر تام و اکمل صفات خدا که معنی «اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ» در تو متجلی است، امکان ندارد که از تو بخواهند و به مقام اجابت نرسد.
الهی چنان جوانانی نه از پی حشمت و جاه ظاهر، که تنها به امیدی به درگاه تو رو کرده‌اند. یگانه هدفشان این است که اسم آنان را در ردیف یاران خاص دین خود، ثبت فرمایی و ضمانت نمایی که مراحل و منازل شهادت را یکی پس از دیگری طی کنند؛ جان خود را در راه تو فدا سازند.
الهی ترا به محبوبین درگاهت قسم، ترا به دل‌های شکسته، ترا به جان عاشقان، ترا به شعله‌های آتش عاشقان جمال و جلالت قسم، درخواست‌های پاک و الهی آنان را در حد اعلی اجابت فرما.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.