غم و اندوه مردان الهی 2010/02/11
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
محل غالباً به جایی اطلاق میشود که در آن داد و ستد، زیاد صورت گیرد اعم از آن که این داد و ستد الهی باشد یا غیرالهی. بدون شهود آثار داد و ستد، محل نمیتواند وجود داشته باشد. اما زیباترین مکان و محل کجاست؟
در حقیقت، زیباترین محل آنجاست که عاشق را با معشوق داد و ستد باشد؛ هرقدر آن عشق شدیدتر و افزونتر، مراتب زیبای آن محل، بیشتر. حال آیا چنین محلی وجود دارد و شاهدی بر آن هست؟
آری، شاهد صادق بر آن، وجود عاشق و عشق است. اگر عشق نباشد، باید زیبایی نیز وجود نداشته باشد؛ و هرگاه زیبایی نباشد، عاشقی هم نخواهد بود. پس اگر عاشق هست، زیبا هم هست؛ و اگر زیبا هست، عاشق هم هست.
جمیل علیالاطلاق، زیبای زیبایان، ذات اقدس الهی است. بعد از او، زیبای زیبایان عاشقان الهی هستند، آنان که جان و مال و اولاد و همه چیز خود را فدای او کنند.
پس زیباترین محل، آنجاست که انسان عاشق با خدا داد و ستد کند. اما خداوند تبارک و تعالی، ازلی و ابدی است و منزه از جا و محل، و چگونه میتوان زیباترین محل را به او نسبت داد؟ توان گفت آنجایی که این ملاقات و داد و ستد انجام میگیرد، محلی است که حق تعالی عالیترین ظهور و حضور را دارد. آن جایگاه وسیع و با عظمت، نه آسمان و زمین و عرش که قلب عارف واصل و دل عالم ربانی است.
آری زیباترین نقطه آفرینش، آنجاست که عاشق با معشوق ازلی خود به راز و نیاز مشغول است. عاشق از چه چیز صحبت مینماید؟ از آن چیزی که دل شکستگی آورده همه را دل شکسته کند. کلام عاشق، همان کلام زیبای زیبایان است و بالاترین کلام او آن است که آثارش اظهار عشق باشد؛ و آن رازی است بین محب و محبوب.
مردان الهی عاشقان آن زیبایی مطلقاند، در محضر مردان الهی نباید به کوچکی ظاهر محل نگریست. آنجا درگاه با عظمت الهی است. اگر سالک از روی صدق دل به مقام توبه درآید و تسلیم صرف فرمان حق گردد، به او هم عطیه والای عشق کرامت فرمایند، آنگاه میتواند تا حدی آن نقطه زیبای آفرینش را مشاهده نماید.
اگرچه مشاهده باطنی مراتبی دارد، لکن به توفیق حق، طالبین و سالکین کیفیت قلب مردان الهی را با دیدگان دل مشاهده مینمایند.
در قلب پاک مردان الهی، انوار الهی متجلّی است. نوری از آن انوار الهی، نور دلشکستگی است که بیش از همه در قلبی متجلّی است که مراتب انکسارش از سایر قلوب بالاتر باشد. وقتی یک مرد الهی پس از سالیان متمادی زحمات طاقتفرسا بلکه تحمل آلام و مصائب در تربیت انسانها، میبیند که برخی از مسیر مستقیم هدایت اعراض کرده و طریق ضلالت و نفسانیت در پیش گرفتهاند، او دل شکسته میشود.
آرزوها و دردهای مرد الهی چه صفایی به دل او میبخشد. این آرزوها و دردها قابل قیاس با آرزوها و دردهای مادی نیست، هر یک از آنها در مرتبه خود، عبادتی عظیم است. اینها ماوراء آن طول املی است که از علایم اشقیاء معرفی شده است. فاصله آن آرزوها با آرزوهای مقدس مردان الهی، فاصله ناسوت با لاهوت است.
هر یک از آمال و آلام حضرت امیرمؤمنان، تجلّی نور الهی، تجلی جمال حق بود. هر یک از آنها در حقیقت مرآت تمام نمای جمال الهی بود و عجب صفایی داشت. حضرت علی بن موسیالرضا نیز این همّ و غم را داشت، چنان که در زیارت آن بزرگوار آمده «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْاِمامُ الْـمَهْمُومُ» و «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْاِمامُ الْـمَغْمُومُ».
همّ و غم عارفان کامل عبادتی است که عبادات و طاعات ثقلین در قبال آن محو است. این غم از سنخ آن هموم و غمومی نیست که اهل دنیا به آن مبتلایند؛ آنچه بر مرد ننگ است، همّ و غم دنیاست. از درد و همّ و غم عارف حقیقی، جز خدا و تا حدودی محرمان اسرار، کسی آگاه نیست.
برای مرد خدا سعادتی است که در خلوت به مولای خود اظهار درد نماید و پاسخ لاهوتی را به سمع دل بشنود. هر کسی درد دل خود را به طبیب ازلی اظهار نماید، نسخه درمانش را از او دریافت کند. مسلماً اظهار درد مرد الهی، اظهار درد جامعه و مسلمین است.
اگر چه امر است که انسان آرزو و درد دل خود را تنها به خدا اظهار نماید و عارف کامل همّ و غم و آرزوی خود را به خدا اظهار میکند، لکن از آنجا که درد و نیاز او همه الهی است، گاهی دوست میدارد که آن را به اهلش نیز اظهار کند. خوشا به حال فردی که دارای آن اهلیت باشد که عارف کامل درد خود را به او اظهار نماید، که اظهار درد عارف به او نیز صفایی دارد.
حضرت مولی (ع) آرزوها و دردها و هموم و غموم خود را به خدای خویش اظهار میکرد، ولی گاه گاهی آن که را اهل و مورد اعتماد مییافت، به او نیز اظهار میفرمود. چه سعادتی که انسان اظهار درد چنین عارفی را بشنود!
از جمله اصحاب که مورد اعتماد حضرت مولیعلی بود و آن اهلیت را داشت، کمیلبنزیاد بود. مولی علی در حالی که نور آن دردها و همّها و غمها از چهره زیبایش ظاهر بود، فرمود: ای کمیل! اشتیاق دارم که با تو به صحرا رویم، چون از شهر خارج شدند، فرمود:
ای کمیل! این دلها ظرفهایند، بهترین آنها نگاهدارترین آنهاست. ای کمیل، بدان که مردم سه دستهاند: دسته اول که عده آنها بسیار قلیل و معدود است، همانا علمای ربانی، عارفان کاملند. دسته دوم دانشجویان راه نجاتند. امّا موقع بیان دسته سوم آهی کشید مانند آه اندوه رسیدهای و فرمود: دستهای از مردم مانند مگسان کوچکند که هر آوازی را پیروی میکنند، بدون تحقیق و تفکر با هر بادی حرکت مینمایند.
فرد متفکر همیشه تفکر او مقدم بر تکلم و قضاوت اوست. بدا به حال افرادی که بدون تفکر فتوی دهند و قضاوت کنند. عدهای برای حفظ ریاست و مقام خود به ستمگران یاری میکنند و به داد مظلومان نمیرسند، به هر بادی حرکت میکنند. عدهای نور از علم الهی نطلبیده، روشنی نیافته و به رکن محکمی پناهنده نشدهاند که نجات یابند. آنان افراد مادّی و دنیوی هستند، نمیدانند که علم الهی پاسبان انسان است و انسان پاسبان مال، و مال و منال نمیتواند انسان را حفاظت کند. بدان آنها که پرورده مال و منال، مقام و ریاست دنیا هستند، چون آن مال و منال و ریاست از دست آنها برود، هلاک میگردند.
ای کمیل! بدان آنهایی که فریفته مال و منال دنیا هستند، نابودند اگر چه به ظاهر زندهاند، لکن عارفان کامل تا روزگار به جاست زندهاند. ایشان به سعادت جاودانی رسیدهاند، اگر چه به ظاهر ناپایدارند، لکن صورتهای زیبا و مهر و محبت آنها در دل طالبین باقی است.
عالم ربانی آماده است از آن گنجینه علم و حکمتی که خداوند تبارک وتعالی براو کرامت فرموده، همه را برخوردار سازد. آرزوی او این است که همه از این گنجینه برخوردار باشند. درد او دردی است الهی و آن به سعادت رساندن دیگران است. آری بزرگان سعادت خود را در سعادت دیگران میدانند.
آن مولی اشاره به سینه خود نموده فرمود: ای کمیل، اینجا علم فراوان است، لکن طالبین اخذ این علم بسیار کم هستند. افرادی که اهلیت داشته باشند، نمییابم. ایکاش افرادی را مییافتم که شایستگی اخذ آن را داشتند و آنها را از این گنجینه بهرهمند میساختم.
آن بزرگوار از این که مردم از حقایق استقبال نمیکنند، محزون است. تنها عده قلیلی بزرگان را استقبال نموده و توانستهاند تا حدی از گنجینه الهی بزرگان استفاده کنند.
آن حضرت فرمود: مییابم تیز فهمی را که دین و علم الهی را، ابزاری برای مقام و ریاست و تحصیل دنیا میکند. طالب علم است و تیز فهم، لکن راه نفسانیت میرود، در صدد اندوختن مال و منال و کسب مقام است. و نیز مییابم طالب علمی را که با اولین شبهه که برایش رخ دهد، شک و تردید در دلش جا گرفته، آتش شک در سینهاش شعلهور میگردد. بدان که نه این مقلّد بیبصیرت قابل اعتماد است و نه آن تیز فهم …
امّا نور علی و نور نبی را میتوان در چهره عالم ربانی و عارف کامل مشاهده نمود، منتها بصیرت باید. خوشا به حال افرادی که در پیشگاه محبوبین الهی مقرب بودند، از مقربین حضرات انبیاء و اوصیاء به شمار میآمدند. بنا به کلام محبوبین الهی، مقربین حضرات اوصیاء، همانا عارفان کامل و علمای ربانی هستند. مسلماً کسی به آن بزرگواران نزدیک و مقرب است که خدا را اطاعت کند و از دستورات خدایی ایشان پیروی نماید. این است که حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: مقرّبترین و شایستهترین مردم در پیش حضرات انبیاء و اوصیاء کسانی هستند که خدا را اطاعت کنند و از دستورات ایشان پیروی نمایند، بعد آن بزرگوار این آیه شریفه را تلاوت فرمود «اِنَّ اَوْلَی الناسِ بِاِبْراهیمَ لِلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَاللهُ وَلِیُّ الْـمُؤْمِنینَ»: سزاوارترین مردم نسبت به حضرت ابراهیم، کسانی هستند که تابع اویند و نیز نزدیکترین مردم آنان هستند که از دین محمد(ص) پیروی کنند و خدا ولّی و سرپرست اهل ایمان است. دوست محمد(ص) کسی است که به خدا عبادت و اطاعت ورزد، اگرچه خویشاوندیش از او دور باشد و دشمن محمد (ص) کسی است که از خدا اطاعت نکند، ولو خویشاوندیش به او بسیار نزدیک باشد. محبوبترین افراد در پیشگاه حضرات انبیاء و اوصیاء و اولیاء کسانی هستند که از لحاظ تقوی، وحدت و تزکیه در حد اعلی باشند؛ این بزرگواران مابین افراد فرق نمینهند مگر به لحاظ تقوی و پاکی قلوب.
درود بر تو ای تقوی، ای تقوی تو در آسمان حقیقت، مهر تابانی. استیلای عقل الهی و مقهور ساختن نفس و ظهور شعلههای آتش عشق، همه معلولات تو هستند. آن مردان الهی که مراتب تقوای خود را به کمال رساندهاند، در حقیقت مهر تابان آسمان ولایتاند. کدام دیده میتواند این مهرهای تابان آسمان ولایت را مشاهده نماید؟
مسلماً هر کسی قادر به مشاهده این مهرهای تابان نیست، تنها کسانی که بصیرت چشمانشان در حد اعلی است، توانایی این مشاهده را دارند. البته احساس و ادراک و کیفیت مشاهده هر کسی به نسبت مراتب تقوی یا به نسبت مراتب بصیرت چشمان دل اوست. ممکن است برای عدهای که مراتب بصیرتشان ضعیف است، جلوه مردان الهی بسیار ضعیف به نظر رسد. این امر به سبب آن است که محیط مردان الهی از محیط این بیخبران بسی دور است و ایشان را توان آن مشاهده نیست، زیرا اینان به جای تقوی، نفس اماره را تقویت کردهاند و به بیماریهای روانی مبتلا شدهاند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.