رهایی از جاذبه دنیا به یاری استاد 2010/02/09
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
عدهای چنان پندارند که اگر کسی دارای معلومات کثیره بوده و ظاهراً تحصیل علوم ومعارف حقه کند، کتابها بنویسد و در رادیو و تلویزیون صحبت کند، همه اینها نشانه مسلمانی و حقیقت است. غافل از این که در اسلام، علوم و معارف حقه باید در ضمایر پیاده شود و به مقام عمل درآید، نه این که تنها در کتب و جراید نوشته شود.
یکی از ارکان سیر و صعود الهی انسان، آزادگی روحی از قیود نفس امّاره است. انسانی که اسیر نفس و غرایز خویش است، ولو سخنرانیها کند و کتابها بنویسد لکن به علت اسارت، حوصله و توان برخاستن و راه رفتن ندارد، در این شرایط صعود و طیران توحیدی برای او امکانپذیر نیست.
تجمل پرستی، خودخواهی، علاقمندی به مقامات ظاهری به جایی رسیده که حتی برخی پزشکان هم در راه رسیدن به مقامات ظاهری و کسب امکانات مادی و مالی، به شغل اصلی خود بی اعتنا شده کمکم تخصص خود را فراموش کردند و از فرمان الهی سرپیچیدند. این واقعیتها نشان میدهد آن انسانی که باید در اوج فضای عالم اعلی طیران کند، ولو یک فرد تحصیل کرده دارای معلومات کثیر هم باشد، چگونه در اثر عدم عمل، به عالم سفلی «کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ» سقوط میکند.
اسف انگیزتر از همه این که چنین اشخاصی برای رسیدن به آرزوهای نفسانی خود با افراد فاسد همکاری میکنند، آیا این است اسلام و مسلمانی؟! حال آن که فرهنگ غنی اسلام اتصالاً انسانها را به تزکیه و تصفیه و تقوی دعوت میکند. فرهنگی که به ما میگوید از گهواره تا گور دانش طلب کنید، ولی اگر این علم و دانش توأم با عمل نشود، ارزشی ندارد. فرهنگی که به ما میگوید چون صبح از خانه بیرون شدی، تا حد امکان باید در صدد حل مشکلات انسانها شوی، آیا این است حل مشکلات انسانها؟!
متأسفانه در غالب جوامع اسلامی راهنمایان کذایی و عالم نمایان آنها، اگر چه ظاهراً به نام اسلام سخن گویند ولی اثری از آثار عمل اسلامی در آنها مشاهده نمیشود. اینان عموماً به ظواهر خویشتن را دلخوش میسازند. در حالی که فعالیتهای تبلیغی، مادام که با عمل توأم نباشد، حرکت الهی نیست و هرگز نمیتوان از حرکات غیرالهی بهرهمند شد.
با رعایت ظواهر و بیخبری از باطن، آیا شایسته است که جوامع اسلامی خود را برتر از غربیها بدانند؟! در صورتی که ایشان تفوق خود را نسبت به ما به واسطه تحقیقات علمی و تکنولوژی خویش میدانند .
آری رژیم گذشته به شدت از تفکر خلاق جامعه ایرانی جلوگیری میکرد و به شدت وابسته به سیاستها و منافع بیگانگان بود؛ میخواست که جامعه ایرانی سالهای متمادی ریزهخوار بیگانگان باشد. حقیقت این است که اگر امروز هزاران سخنرانی ظاهراً مربوط به اسلام بنماییم و هزاران کتاب درباره توحید و معارف اسلامی بنویسیم، تا عمل به میان نیامده این حرکات چندان سودی نخواهد داد.
اگر تمام کتب و جراید را پر از لعن و نفرین بر رژیم گذشته و غربیها کنیم، برای اسلام سودی نخواهد داشت. مانند این است که دزدی شبانگاه اموال خانهای را به سرقت برد و صبح بالب خندان ناله و ضجّه صاحبخانه را تماشا کند! امروز بالاترین وظیفه ما مسلمین این است که به مسائل و احکام الهی اسلام عالم و عامل شویم و کمال توجه به خودکفایی داشته باشیم. باید کمال توجه به تحقیقات علمی نماییم و بکوشیم تا رشته تحقیقات علمی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی ما در دست بیگانگان نیفتد.
خداوند تبارک و تعالی به وسیله نیروی الهیه برای همه اتمام حجت فرموده است. واقعاً چه عظمتی است در اسلام که اتصالاً ما را به سوی مقصد و مقصود حقیقی، به راه حق سوق میدهد! اسلام اتصالاً به ما ندا میدهد که ای انسان، تو حقی، خالق تو حق است، نفس امّاره تو حق است، نفس مطمئنه تو حق است، دنیا و عقبی حق است، برنامه آسمانی که راه روشن زندگی را برای تو تعلیم میدهد، حق است «وَآمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ». این برنامه مقدس آسمانی از ناحیه یک فیلسوف و دانشمند نیست که پس از ارزیابیها، اشتباهات و خطاها و اغلاط آن روشن گردد و نیاز به تجدید نظر داشته باشد. این برنامه مقدس آسمانی از ناحیه خداست و حق است «وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ».
در اینجا ما موظف هستیم که از یک راهنمای حقیقی پیروی کنیم، چه استنباط این راه و دقایق آن و شناختن امراض نفسانی و معالجه آنها کار هر کسی نیست، کسی لازم است که دارای نفس ملکوتی و قدسیه باشد. چنین فردی میتواند رشته امور تربیت را به دست گیرد و با شراب طهور اسرار الهی، طالبین را سرمست سازد. آنانند که اسرار الهی را در دلها به ودیعت نهند و تخم معرفت در قلوب بکارند.
آنگاه که رهبری الهی آید، انسانی را که به زنجیرهای نفسانی کشیده شده و اسیر حب شهوات و گرفتار قیود دنیاست، او را از همه این قیود آزاد ساخته به سوی مقصد و مقصود برد. ولی باید دانست که این کلام بزرگان نماینده آن نیست که چون خداوند تبارک وتعالی راهنمایی برای انسان نصیب فرموده، دیگر مسؤولیت به تمام معنی از او سلب شده است. بلکه او وظایف و تکالیفی دارد که اگر به آنها عمل نکند، نمیتواند از وجود چنان رهبر الهی برخوردار گردد.
وقتی انسان به تمام تکالیف و وظایف معیّنه خویش عمل نمود، آنگاه بدون مانع پیش میرود زیرا چنین فردی در نتیجه طاعت به فرمان آن مرد الهی، به سبب انقیاد از دستورات خدایی، دیگر از جاذبه حب دنیا گذشته، لذا بدون مانع پیش میرود.
امّا چون قیود انسان در عالم مادی بسیار است، گذشتن از جاذبه حب دنیا، عبور از جوّ آرزوهای نفسانی کار آسانی نیست، نیروی الهی لازم است که بتواند به وسیله آن نیرو یا نور الهی، زنجیرهای حب دنیا و نفس را پاره کند. آری این نور الهی است که انسان را از این عالم مادی به اوج فضای عالم ملکوت اعلی پرتاب کرده به طیران درمیآورد.
حصول این نور یا نیروی الهی بدون تقوی و تزکیه نفس ممکن نیست. باید در تزکیه نفس کوشید و به لباس الهیه تقوی ملبس شد. بدون تقوی و تزکیه نفس، بدون طاعت و انقیاد و تسلیم به فرمان مولی، این موفقیت امکانپذیر نمیباشد.
آری این حق است که انسان کامل جانشین خدا در زمین و اشرف مخلوقات است، لکن حصول این مقام الهی بدون عمل و تبعیت از رهبر و راهنمای کامل امکانپذیر نخواهد بود. به وسیله تعالیم عالیه چنان معلم الهی است که بذر ارزشهای ذاتی او رشد میکند و سالک طریق الهی و طالب حق و حقیقت میتواند مراحل شداید و مصائب را طی نموده، در هر مرحله انوار این ریاضت و مجاهدت خود را که همانا نور جمال و کمال الهی است، مشاهده کند. به واسطه این معلم الهی است که مراتب عقل الهیه انسان به کمال رسد. اگر این عقل الهیه را کشتی زندگی انسان بدانیم، تعالیم عالیه ایشان، قطبنمای این کشتی است.
ای انسان! فردا در پیشگاه الهی ترا عذری نخواهد بود، زیرا محبوبین الهی سراج منیری در پیش راه تفکر تو نهادند تا گمراه نشوی. آگاه باش که مبادا افرادی ظاهراً در لباس اسلام، ولی باطناً در لباس اهریمن راهنمایی ترا بر عهده گیرند، که استاد این راه باید واجد شرایط باشد.
از سوی دیگر افرادی که ظاهراً از اسلام دم میزنند و به آثار و اعمال و اقدامات خود افتخار میکنند و ظاهراً خود را یک مسلمان حقیقی به جامعه نشان میدهند، سوگند به خدا بدانند اگر هزاران پرده ضخیم بر روی اعمال غیرالهی خود بکشند، عاقبت خداوند تبارک و تعالی آن را آشکار خواهد کرد. لذا باید این افراد را شناخت و از آنان جداً اجتناب کرد؛ افرادی که ظاهراً امین، باطناً خائن، ظاهراً دوست، باطناً خصم، ظاهراً دوست، باطناً نیرنگباز. سرانجام خداوند تبارک وتعالی آن پردههای ضخیم را از روی کار برداشته حقیقت هر چیز نمایان گردد، که خدا حق را تثبیت و باطل را نابود میسازد «لِیُحِقَ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ».
امروزه بالاترین وظیفه ما این است که به برنامه مقدس آسمانی چنگ بزنیم و بدانیم که تفسیر این برنامه مقدس را میتوان در کلام محبوبین الهی و حضرات اوصیاء و اولیاء و علمای ربانی مشاهده کرد. آری مهر تابان کلام عارفین با انعکاس فروغ جاودانی، ابرهای تیره جهالت و غفلت را از قلوب طالبین میزداید.
کلام عارفین و علمای ربانی از زلال جام هستی بخش، طالبین حقیقت را سیراب و از باده کوثر لاهوتی سرمست میسازد. موفقیتهایی که در بسیط زمان نصیب انسانها گشته، معلول کلام آن عارفین کامل است. کلام عارفین، آن پدیده آسمانی، داروی شفابخش آلام روحی، تسکین دهنده مراتب مصائب و شداید و مشکلات طالبین، نماینده این است که آن مردان الهی چه اسرار پنهانی را باخود دارند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.