مسخ شدگی در اثر بیتوجهی به فقرا 2010/01/03
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
یکی دیگر از علل اعراض از حق، بیاعتنایی به نیازمندان و فقراست که از مصادیق بارز ناسپاسی میباشد.
توجه به فقرا نعمت بزرگی است که باید شکرگزار بود. اگرتوجه به فقرا نباشد، انسان مست و مسخ میشود. افرادی که با وجود امکانات به فقرا توجه ندارند، مست و مسخ هستند و هر آن امکان دارد که بیماری روانی آنان تقویت یافته و سرانجام منجر به هلاکت حقیقی گردد.
هرچه توجه به نیازمندان بیشتر شود، مراتب صفای قلب تقویت مییابد و آثار الهیه آن نه تنها عاید فرد توجه کننده که علاوه بر آن متوجه فرد یا افراد مقابل است و این، در حقیقت تبلغ بزرگ حقایق است و مصداقی از «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوی». امّا آن تعاونی که اثری از آثار عمل در آن دیده نشود، در پیشگاه الهی بیمعنا و فاقد ارزش و محتوی است.
اغنیایی که طبق دستورات الهی رفتار نمیکنند، در پیشانی آنها خط تیرهبختی نگاشته شده است. اغنیاء و متکبرینی که با وجود امکان، طبق احکام و فرامین اسلام رفتار نمیکنند، بدانند که اگر به مقام توبه درنیایند، بلای بزرگی در کمین آنان است. امّا افرادی که امکانات دنیوی را از راه کسب حلال به دست آورده و حقوق واجبه خویش را اداء میکنند و به فقرا رسیدگی مینمایند، آنان مردان الهی هستند.
بعضی از کوتهنظران گمان کردهاند که رسیدگی به نیازمندان تنها به عهده حکومت است، و حال آن که تنها وظیفه حکومت نیست که نیازهای مردم را برطرف کند. باید دولت و ملت دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر دهند و موفق به این خدمت الهی گردند.
در قبال خدمات الهی نیازی به تشکر وجود ندارد و بشر را نسزد که از آن قدردانی نماید، زیرا ندای تشکر حقیقی و باطنی را باید به سمع دل شنید. مسلماً تشکرات عالیه از ناحیه حق تعالی و حجت بالغه الهی در قبال خدمات شایان الهی به سمع دلهای پاک میرسد؛ استماع چنین ندایی موفقیت و سعادت بزرگی است.
البته تنها تحمل زحمات فراوان سبب الهی شدن عمل نمیگردد. کار و خدمت الهی را علایم بسیاری است که از جمله آنها ظهور آثار الهی از آن است، ولی از عمل غیرالهی هرگز آثار الهی ظاهر نمیشود.
بزرگان فرمودهاند دنیا شیرینیها و تلخیهای مختلفی دارد که برخی از آنها ظاهری و بعضی باطنی است. خوشا به حال افرادی که شیرینیهای باطنی و معنوی و الهی در ذائقه آنها جلوهگر است. از جمله شیرینیهای باطنی و معنوی، همانا سیر در کوی فقراست. کوی فقرا، کوی حق و بوستان الهی است؛ خانه فقرا خانه خداست. خوشا به حال سالکینی که به توفیق حق موفق به سیر در کوی فقرا یا بوستان الهی میشوند. درک آن صفا و نوش آن عسل مصفّی آنان را گوارا باد.
امروزه شهرت و مقام عدهای را و مادیات اکثر مردم را چنان از خود بیخود کرده که اغنیاء و مستکبرین، مست امکانات مادی هستند. در قبال روی آوردن مقامات و امکانات مادی، عزمی راسخ و قلبی آهنین باید که انسان شیفته و فریفته عشوه و ناز دنیا نشود و زمام عقل را از دست ندهد. اغنیاء و مستکبرین بدانند که منعمْ بسیار بصیر است، او بصیر محض است، کوچکترین نعمتی که کرامت فرموده ولو به قدر ذرّهای، همه محاسبه خواهد شد.
این از خدا بیخبران که از مال فقرا و بینوایان و یتیمان برای خود ثروتی بهم زدهاند، اگر متنبه نشوند بلای الهی به نحوی از انحاء آنها را احاطه کند و کمینگاههای مهیب در انتظار آنان است. آنان نمیدانند خود را به چه سموم مهلکی مسموم میکنند.
علاوه بر سم مهلک باطنی لقمه حرام، سموم باطنی دیگری نیز وجود دارد که یکی از آنها، کلام مسموم است که امکان دارد فردی به وسیله آن، دیگری را مسموم کند. افراد از خدا بیخبر، آنان که مغلوب حملات نفس و شیطانند، علاوه بر مسموم کردن خود، بسا که با کلام خود سایرین را نیز مسموم مینمایند.
الهی به مقربین درگاهت تو خود حافظ ما از کلیه سموم مهلک باش، و توفیق ده تا نه خود را مسموم کنیم و نه دیگران را.
بارالها سلامت ذائقه باطنی و بصیرت و شنوایی قلب ما را به حد کمال برسان.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.