اکتفا به نظم و ترتیب‌های ظاهری 2009/12/17

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

چنان که قرآن و همه عبادات و طاعات، ظاهری دارد و باطنی، نظم و مدیریت نیز ظاهری دارد و باطنی. نظم ظاهری تقریباً مشخص است و آن مراعات صورت ظاهری نظم و ترتیب است، اما تنها پرداختن به ظواهر و رونق آن، آدمی را به مقصد و مقصود نمی‌رساند. دیگری رعایت نظم و ترتیب باطنی و الهی است و آن مربوط به باطن است. چشم ظاهر قدرت دید نظم باطن را ندارد، اما دیدگان دل آن را مشاهده می‌نماید. سالک باید در صدد ایجاد نظم باطنی در امور باشد.
فردی که بخواهد ایجاد نظم باطنی کند، باید باطناً خود او اهل نظم باشد. کسی که نتواند در نفس خود نظم ایجاد کند، او نمی‌تواند در درون عده کثیری موفق به ایجاد نظم گردد «لَیْسَ یَضْبِطُ الْعَدَدَ الْکَثیرِ مَنْ لایَضْبِطُ نَفْسَهُ الْواحِدَهِ».
باید کمال توجه به نظم الهی باشد و هر کسی به نوبه خود به فراخور حال آن نظم الهی را در خویش به مقام تحقق در آورد، تا آثار و ثمرات آن عاید مسلمین و جامعه بشریت گردد.
عدم نظم باطن غالباً ناشی از عدم تفکر الهی و نوسان حال است. البته این نیز بابی است که ممکن است شخص خود را اهل تفکر بداند، در حالی که اهل تخیل بوده و به اشتباه نام تخیل را تفکر نهاده است!
برای ایجاد نظم باطنی، شرایط و عللی لازم است که از جمله آنها تفکر و تعقل است. کسی که تفکرش صحیح نباشد، مسلماً قضاوتش هم درست نخواهد بود.
وقتی تفکر الهی نباشد، بسا که اشتباهات و خطاهای بزرگی از انسان سرزند. نوسانات احوال، قضاوت‌های نادرست و ناآرامی‌های درونی، اینها همه نشانه‌های بارزی بر عدم نظم باطنی است. فرد منظم دچار نوسان حال و سایر عوارض مذکور نمی‌شود.
نوسان حال غالباً معلول شک و تردید است و از عدم اهمیت به تزکیه نفس به وجود می‌آید. سالک باید در تزکیه نفس بکوشد و با دلایل متقن و استوار، عدم نظم ظاهری و باطنی را به نظم محض تبدیل کند. او باید بداند که «خَیْرُ الْاُمُورِ اَوْسَطُها»، لذا در اقدام به هر امری بعد از تفکر الهی مصمم گردد که در انجام هر کاری حد اعتدال آن را برگزیده و از افراط و تفریط اجتناب ورزد، که در تمام امور حد اعتدال پسندیده است. پس سالک باید به یاری حق موفق به ایجاد نظم باطنی گردد تا از نوسان حال و قضاوت‌های غیرالهی رهایی یابد و به ثبات حال رسد.
حضرت مولای متقیان می‌فرماید «اَخَذَ اللهُ بِقُلُوبِنا وَ قُلُوبِکُمْ اِلَی الْحَقِّ» حق تعالی دل‌های ما و شما را بر حق ثابت بدارد «وَ اَلْـهَمَنا وَ اِیّاکُمُ الصَّبْرَ» و به ما و شما صبر عنایت فرماید، که بدون صبر اخذ حکمت نشده، نمی‌توان از تعالیم عالیه بزرگان برخوردار شد.
بنابراین ایجاد نظم ظاهر بدون ایجاد نظم باطن، چندان اهمیتی ندارد. افراد بسیاری که در مدت کوتاهی متحول شده و در راه حق از همه چیز خود گذشتند و موفق از امتحان الهی در آمدند، مسلماً آنان دارای نظم باطنی هستند.
پذیرش مسؤولیت در صورتی ارزشمند است که توأم باشد با دستور باطنی برای ایجاد نظم باطن در دل‌ها و به وجود آوردن تحول معنوی به حول و قوه الهی در قلب‌ها. تقبل مسؤولیت با این شرط، عبادت و مقام بزرگی است. اما در صورت توجه به ظواهر و غفلت از کیفیت قلوب، تقبل و عدم تقبل چنان مسؤولیتی یکسان است.
علل انحراف از مسیر حق و تنزل انسانیت، بسیار است. یکی از آن علل، نظم و ترتیب‌های ظاهری است که اگر توأم با نظم و ترتیب باطنی نگردد، عین بی‌نظمی است. آری بسا نظم‌های ظاهری که علت ویرانی نظم باطن است!
این تعلیم و تربیت‌های حرفه‌ای، این نظم و ترتیب که بگوییم و عمل نکنیم، علاوه بر این که قادر نیست نهال‌های بوستان قلوب طالبین و متعلمین را بارور کند، آن نهال‌ها و اشجار قلوب را می‌خشکاند و مجالی برای تفکر الهی و دریافت امور عالیه نمی‌دهد؛ چنین معلومات و کار و فعالیتی چه ارزشی دارد؟!
سوگند به خدا اینگونه کارها و فعالیت‌ها و نظم و ترتیب‌ها همه از منطقه ارزش‌ها خارج است. این تعلیم و تعلّم‌های حرفه‌ای، هرگز قدرت ایجاد نظم و ترتیب باطنی را ندارد. البته نظم و ترتیب ظاهری توأم با شرایط، ارزشمند بوده و یکی از ارکان بزرگ انسان‌ها و اسلام است.
متأسفانه بعضی تنها قشر و ظاهر را گرفته‌اند. حضرت حسین بن علی، سیدالعاشقین فداکاری کرد، از هستی خود گذشت، اما برخی از مبارزه آن مرد الهی و آن قهرمان فداکار، تنها عزاداری را هدف قرار داده‌اند. در حالی که هدف آن بزرگوار از آن همه فداکاری و از جان گذشتگی خود و یارانش، ابقاء دین، ترویج علم و عمل و استقرار عدالت بود. نظم ظاهری و چنین تعلیم و تربیت، وجدان و عقل طالبین را نه تقویت، که تضعیف می‌کند؛ وجدانی که توان گفت قطب نمای کشتی زندگی در اقیانوس هستی است.
ای غافلین، آیا می‌دانید چه وظایفی مهم فردی و اجتماعی دارید؟ تو که به وظایف خود آشنا نیستی، اقلاً بیا با مخالفت با نفس، اسلام را یاری کن. ای مردم بیایید اقلاً با مخالفت با نفس، اسلام را یاری کنید. سوگند به خدا بدون تفکر علمی ره به جایی نخواهیم برد. تفوق ما نسبت به غربی‌ها باید به واسطه تفکرات علمی و علم و عمل تحقق پذیرد.
بیایید با معانی الهیه، مرآت دل را جلوه‌گر سازید. پیشوایان الهی دامنه مسؤولیت مردم را به تفصیل روشن نموده، وظایف فردی و اجتماعی ما را در حد کمال بیان فرموده‌اند.
بیایید به مقام توبه درآیید، لباسی را بر جان کنید که تاروپودش از تقوی باشد. به خواسته‌های نفس خط بطلان بکشید و خود را از بن بست شقاوت‌ها برهانید. سوگند به خدا این لذات دنیا همه می‌گذرد، لکن بدانید که آثار زشت آن علاوه بر دنیا در آخرت نیز باقی می‌ماند.
بیایید در قبال نعمت‌های الهی شاکر شوید. چنین نیست که خدای تبارک و تعالی در شکرگزاری را بگشاید، لکن در فزون نعمتی را بر بندد. چنین نیست که خدای تبارک و تعالی در دعا را بگشاید، لکن در اجابت را بر بندد. چنین نیست که خدای تبارک و تعالی در توبه را بگشاید و در آمرزش را بر بندد.
بیایید دل از محبت و عشق ما سوی بر کنید و به خدا عشق ورزید، که نجات شما در گرایش به خداست. سوگند به خدا این عشق و علاقه شما نسبت به ما سوی، حداکثر تا دم مرگ است، و در دم مرگ پایان می‌پذیرد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.