غفلت و پراکنده دلی 2009/12/13

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

چنان که گذشت، علامتی از علایم پیروزی خصم بر انسان و به خصوص بر سالک و عارف، این است که ظواهر به او راه یابد و سیرش در ظواهر شود، هر چند ظواهر علم باشد. پس اقتضای محفل بزرگان این است که سالک الهی، تمام ظواهر را از دل خارج کرده و کمال توجه او به باطن حقایق باشد، و با تمام وجود آن را به سمع ظاهر و باطن دریافت نماید.
آری شنیدن هم مراتبی دارد و سالک باید به خویشتن بنگرد که مراتب استماع او از لحاظ ظواهر مطالب و ادراک معانی در چه حد است. آیا قبل از استماع کلام، او را هدفی هست و نیز در مقام استماع دارای چه هدفی است؟ آیا این استماع او حقیقی بود یا مجازی؟ آیا قبل از استماع و یا در حین آن، بر این نیت و تصمیم راسخ بود که هم خود از معانی مطالب حکیمانه برخوردار گردد و به مقام عمل برآید و هم دیگران را ارشاد نماید؟
سالکین الهی باید حضورشان در محافل مقدسه، نه از روی عادت که با کمال نشاط معنوی و صفای قلب باشد. آنان باید بدانند که معارف حقه با چه زحماتی به دست آمده و قدردان آن باشند. باید مراتب استقبال و نشاط و مراتب علم و عمل خود را نسبت به آن، مدام ارزیابی نمایند.
علت چیست که عده‌ای در محفل علمی حاضر شده و از حقایق ظاهراً برخوردار گردند، لکن منحرف شوند؟ حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام می‌فرماید «اَیَّتُهَا النُّفُوسُ الْـمُخْتَلِفَهُ وَ الْقُلُوبُ الْـمُتَشَتِّهُ الشّاهِدَهُ اَبْدانُهُمْ وَ الْغائِبَهُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ»: ای نفوس گوناگون و قلوب پراکنده که کالبدشان حاضر است و لکن عقول ایشان از آن کالبد غایب می‌باشد! آری وقتی کالبدشان در آن محفل علمی و الهی حاضر باشد، لکن به تعبیر آن بزرگوار عقولشان از آن کالبد غایب باشد، نتیجه چنین می‌شود.
و نیز آن بزرگوار می‌فرماید: ای مردم! فرمان چنین رسیده که همه باید از این سرای فانی کوچ کنند، لکن بیش از هر چیز من بر شما از دو چیز می‌ترسم: پیروی از نفس اماره و طول امل.
ای سالک! از علوم و معارف حقه برخوردار شدی، چه احسان‌های زیادی خداوند تبارک و تعالی در حق تو کرد، چه احترام و عزت که برایت به وجود آورد، لکن حضرت امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: چه بسا افرادی که به سبب احسان خداوند تبارک و تعالی و غرور ستر گناهان و استقبال و ستایش مردمان به علت بی‌خبری از ماهیتشان، سرکشی و طغیان آنان به اوج رسید. آری انسان گناه می‌کند ولی با خود می‌گوید کسی ندانست! غافل از این که سرانجام این کفران و ناسپاسی در قبال نعمت‌های الهی، سبب می‌گردد که روزی این اسرار فاش شود. درود بر تو ای علی که دریای خلقت چون تو گوهری در خود پرورد.
عده‌ای ظاهراً در کلام مردان الهی سیر نموده و خود را طرفدار و دوستدار بلکه دلباخته ایشان معرفی می‌کنند، ولی ادعای صداقت و دوستی علایمی دارد، از جمله این که آیا به آن کلام و معارف عالم و عامل هستند؟ آیا هنگام سیر در کلام بزرگان، سرور و نشاط خاصی در کانون دلشان به وجود می‌آید؟ ممکن است افرادی ظاهراً در کلام اولیاء خدا سیر کنند و حتی برای رساندن آن به دیگران، زحمات بزرگی را هم متحمل شوند، اما خود بسیار افسرده دل باشند و نشاط و سروری در کانون دل نداشته باشند! علت این امر آن است که مطالعه و سیر آنان سطحی و قشری است، و به سبب ضعف بلکه فقدان تقوی، بدان علم عامل نیستند. طالب حقیقی باید متقی باشد، چه به تصریح قرآن مجید، کلام الهی مایه هدایت برای شخص با تقوی است؛ کلام بزرگان نیز صاحبان تقوی را راه می‌نماید.
متقی کسی است که آتش هوس را در کانون طبیعت خود فرو نشاند. فردی که کلام مردان الهی را مطالعه و تبلیغ می‌کند، لکن اثری از آثار تقوی در او نیست، او چگونه می‌تواند متقی باشد؟! اولین دستور مردان الهی به طالبین، این است که همواره در پاکی نفس خود بکوشند. طالبین حقیقی وقتی به هدف می‌رسند که، در برابر طوفان شهوت و غضب به نیروی تقوای الهی مقاومت کنند و بر امیال نفسانی غالب آیند.
حضرات اولیاء و علمای ربانی، آن مردان الهی به وظایف خود در حد کمال عمل نمودند و معارف حقه را در اختیار طالبین قرار دادند تا بتوانند در پرتو این مشعل فروزان، مراحل حق را طی نمایند. اما کسی که ظاهراً مطالعه می‌کند لکن هنگام طی مراحل، این مشعل فروزان را کنار می‌گذارد، آیا او بیراهه نمی‌رود؟
خداوند تبارک و تعالی، داننده نهان و آشکار، به امیال درونی همگان آگاه است. باید هر آن از شر نفس و امیال ناهنجار آن به خدا پناه برد، و الا بسا که امیال شیطانی و غیررحمانی در وجود و درون افرادی به ظاهر طالب، به وجود آید. اگر آن تمایلات شیطانی وجود خارجی پیدا کند و رنگ بی‌رنگ آن، رنگ شقاوت پذیرد، جنایات بزرگی به وجود خواهد آمد.
حضرت مولی علی (ع) می‌فرماید: ای مردم! علم را فراگیرید برای تفکر و عمل و ارشاد، نه تنها برای نقل کردن زیرا که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگان اندک. و نیز می‌فرماید: عقول خود را ضایع نکنید، پیرو نفس اماره نشوید و به خاطر مقام‌های ظاهری و موقتی، خود را به عذاب جاودانی مبتلا نسازید که «اَکْثَرُ مَصارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْـمَطامِعِ»: اکثر لغزش‌های عقول، تحت برق مطامع است.
رهبران الهی، آن معلمین و مربیان حقیقی بشر، سرّ تمرد و انحراف انسان‌ها را چنین بیان می‌فرمایند که پیروی از لذات و شهوات کاذب نفسانی، موجب سرپیچی از پیروی مصلحین و بزرگان دین می‌گردد. هر که تابع هوی‌های نفسانی شود، لذات و شهوات او را به هبوطی می‌کشد که در آن، فروغ فطرت و عقل رو به خاموشی می‌گراید و در آن مهبط، فطرت و فضایل انسانی ساقط می‌شود. آیین خدایی و دینی که پذیرنده آن فطرت و عقل سلیم و باطن است، رو به ضعف و خاموشی رفته و ساقط می‌گردد.
بنا به کلام بزرگان، علتی از علل مهمه برای نیل به کمال و ارتقاء مقام، شرکت در امور خیر و احسان کردن است. احسان به شرط خلوص، علت خدایی است که در آن قدرتی برای ایجاد تغییراتی در قلوب و عروج ارواح وجود دارد.
ظاهراً افراد بسیاری در امور خیر و عام‌المنفعه و ساخت و تعمیر مساجد توفیق می‌یابند، اما باطناً کمتر کار خیر و احسانی است که کاملاً به رضای حق و مقبول پیشگاه الهی باشد. از اینرو قرن‌ها پیش پیشوایان معصوم آسمانی فرموده‌اند: زمانی می‌رسد که مساجد ظاهراً آباد و باطناً ویران می‌گردد و گرداننده مساجد فاسق‌ها می‌شوند «مَساجِدُهُمْ یَؤْمَئِذٍ عامِرَهٌ مِنَ الْبَناءِ، خَرابٌ مِنَ الْهُدی، سُکّانُها وَ عَمّارُها شَرُّ اَهْلِ الْاَرْضِ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَهِ وَ اِلَیْهِمْ تَأْوِی الْخَطیئَهِ». در اخبار همچنین آمده که در زمان ظهور اکثر مساجد از بین رفتنی است.
البته شرکت در امور خیر و عام المنفعه برای تشویق و عبرت دیگران، باب دیگری است اما نه در هر موردی. زیرا بر طبق آیین و قانون اسلام، احسان مقبول در پیشگاه الهی حد و حدود و شرایطی دارد. در واقع اگر افراد در جهت حق بوده و اخلاص بر قلوب حاکم باشد، دنیا بهشت می‌گردد. چنان که در اخبار و احادیث باب ظهور آمده که در آن زمان خداوند متعال برکتش را نازل می‌کند، زیرا امور بر محور حق می‌شود.
اما حرکات سالکین منحرف و عالم نما به خاطر خدا نبوده و در واقع نشانی از ایمان و اسلام ندارد. عمل و حرکتی که نه به رضای حق، که برای محبوبیت در پیش ملت و دولت باشد ولو ظاهراً طرفداری از اسلام جلوه کند، در پیشگاه الهی مردود است. ظاهربینان اعمال ظاهراً نیکوی آنان را حمل بر دیانت و پاکدلی کنند، در صورتی که به علت فقدان قصد قربت، آن اعمال نه تنها آنان را به سعادت نرساند، که حتی بر مراتب شقاوتشان بیفزاید. بزرگان فرموده‌اند: ایمان معرفت به قلب است و اقرار به لسان و عمل به ارکان «اَلْایمانُ مَعْرِفَهٌ بِالْقَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ وَ عَمَلٌ بِالْاَرْکانِ».
کجایند آن غفلت‌زدگان که اگر در ایشان درد طلب می‌بود، از بیماری کفر و نابینایی «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» رهایی می‌یافتند.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.