مقام والای مربیان 2009/11/05
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
سالک الهی در اثر تزکیه نفس، خیرخواهی، صدق و صفای قلبی ممکن است به حدی از محبوبیت برسد که کاملاً مورد وثوق و اطمینان ولیّ مقدس حق قرار گیرد، و رفتار و گفتار و نظراتش مورد تأیید باشد. چنین سالکی آن مرد الهی است که همواره خیر دیگران را برخیر خود مقدم میدارد و آماده است که هستی خود را، جان و مال و عزیزان خود را در راه حق دربازد.
ای سالکین طریق حق، بدانید هیچگاه دنیا از حجت خدا و زعیم خالی نیست؛ اعم از این که آن زعیم نیابتی باشد یا منوبٌ عنه. شرایطی است در امام که غیبتپذیر و نیابتپذیر نیست، مانند مقام شامخ ولایت تکوینی. امّا بعضی شؤون غیبتپذیر و نیابتپذیر است، آن شؤون در زمره اعمال تشریعی و در امور اعتباری و قراردادی است از جمله تعلیم و تربیت.
امروز بار سنگین تعلیم و تربیت یا پرچم تعلیم و تربیت بر دوش آن مربیان الهی است که از جانب هادیان الهی مورد تأیید قرار گرفته و منوبٌ عنه هستند؛ مقام آنان بسیار اجل است. خدای تبارک و تعالی مربیان هر عصری بالاخص مربیان عصر حاضر را در ردیف مرسلین به شمار میآورد.
امروز بزرگترین وظیفه آنان علاوه بر راهیابی خود، ارشاد و هدایت جوانان است. آن جوانانی که مادران و پدران جامعه آینده هستند. اگر این جوانان به دست مربیان الهی هدایت نشوند، اگر این تعلیم و تربیت به میان نیاید، اصلاحات عقیم میماند و آنگاه جوانان ما، پدران و مادران جامعه آینده ما در وادی ضلالت به سر خواهند برد.
نکته مهم دیگر این است که گرچه هر مربی الهی در نوبت خود یک مرد الهی است و این جنبش تعلیمی و تربیتی آنان که از کرانههای مختلف به وجود میآید، قابل تقدیر است ولی نباید که این جنبشها و فعالیتها کوچک و اندک بماند. باید این جنبشهای الهی به هم انباشته و فشرده و وسیعتر گردد تا موج بزرگی به وجود آورده و تحول عظیمی به راه اندازد. البته در قبال فعالیتهای الهی، دشمنان و شیاطین در کمین هستند، باید آگاه باشیم که دنیا، این رنگهای رؤیایی، ما را فریب ندهد.
خداوند تبارک و تعالی در زمانی چنین رهروانی را به جامعه اسلامی عنایت میفرماید که عدهای دانشمندنما جامعه را به سوی اهریمنان و ناسپاسی دعوت میکنند. مسلماً اجابت دعوت ایشان راه مقصود را بر پوینده میبندد و از راه به بیراهه میافکند. به خصوص عدهای که تلاش میکنند خود را در ردیف دانشمندان پاک نهاد قرار دهند و مانند سراب مردم را میفریبند.
اما مربیان الهی آن سالکین صادقی هستند که راه حضرت اشرف کاینات، راه عشق و محبت را میپویند. چه از خارستانها و سنگلاخهای این راه پرپیچ و خم، جز به نیروی عشق نمیتوان گذشت. از اینرو مدام بر مراتب عشق خود میافزایند، این افزایش به نسبت مراتب انقطاع از ماسوی و پا نهادن روی دوگیتی است.
آنان این تعلیم استاد الهی را نیک دریافتهاند که ای سالک! از دو گیتی بیزار شو، معشوق ازلی را یگانه شو، یگانه! اگر به توفیق حق از قید دنیا و عقبی آزاد شدی، ترا نیز این نور الهی فرا گیرد و این ندای غیبی را به سمع دل بشنوی «اِنّی اَنـَا رَبُّکَ» و نیز به سمع دل بشنوی که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ» نعلین خود را درآر، یعنی پا روی دو گیتی بنه «اِنَّکَ بِالْوادِ الْـمُقَدَّسِ طُویً» به درستی که تو در وادی مقدس طوایی.
آری مربیان الهی آن بندگان خاص خدایند که به وادی مقدس عشق گام نهادهاند، امید است که معنی حقیقیه و باطنیه این آیه شریفه بر دل ایشان به مقام تحقق رسد و مقضی المرام گردند که فرمود «وَ اَنَا اَخْتَرْتُکَ» ترا برگزیدم «فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی» آنچه از عالم اعلی و اسرار بر تو میرسد، به سمع دل بشنو تا ترا نیز فرشتگان مَلأ اعلی بشارت دهند به لقاء خدا که «اَلّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ». در این مقام است که مراتب نفوذ کلام آنان به توفیق حق افزایش یافته، دلها را روشن خواهند نمود.
رسم است که عرب آتش افروزد که بدان میهمان گیرد. اینک فروزنده آتش آنان شمع ازلی است، او پروانههای سوخته دل را به میهمانسرای خود دعوت میکند. خوشا برحال آنان که دچار آتش عشق گشتند. آن آتش خانه افروزد، امّا این آتش دل و جان پروانگان شمع ازلی را سوزد.
در این مقام است که آنان در مرتبهای از مراتب به خلعت مقام نبوّت، مخلّع گردند و هرچه بر مراتب تزکیه نفس و پاکی خود بیفزایند، بر مراتب مقام الهیه ایشان افزوده شود. و در صورت مداومت به جایی رسند که قرین و همنشین حضرات انبیاء و اوصیاء گردند، و مهر جمال و کمال ازلی بر قلوبشان بتابد و ظلمات اختلافات را معدوم سازد و اتحاد و اتفاق قلبی و وحدت کلمه به مقام استقرار درآید.
البته مقام و مرتبه همه مربیان الهی یکسان نیست. همچنان که در بین کارگرانی که در فعالیت هستند، عدهای قدرت و توانایی کار ندارند لکن لباس خود را خاک آلود میکنند و خود را به کارگران فعال شبیه مینمایند تا به ایشان هم مزدی رسد، در بین سالکین طریق حق نیز عدهای اگر چه به طور کامل راه محبوبین الهی را نمیروند، ولی خود را شبیه آن بزرگواران میکنند تا مورد عنایت قرار گیرند. آنان در تزکیه نفس میکوشند و قلباً خواستارند که راه حضرات انبیاء و اوصیاء و اولیاء روند، حتی الامکان هم میروند، ولی الهی تو میدانی که آنان به آرزوی خود نرسیدند. الهی ترا به جان محبوبین درگاهت ایشان را هم مقضی المرام فرما، یا ارحمالراحمین.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.