اشتیاق به زیارت نورمحض 2009/10/27

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

محفل مقدس الهی، جایگاه طالبین حقیقی است و اولیاء خدا و علمای ربانی در اشتیاق زیارت آنان هستند. چه عنایتی بالاتر از این که در مقامی از ناحیه اولیاء خدا به سالک طریق حق، کلمه مقدس طالب خطاب شود. زیرا آنچه در محفل بزرگان بیش از همه دیدگان قلب متوجه آن است و دل‌ها را مجذوب می‌نماید، طالب و نور اوست.
انوار ساطعه الهی گرچه همه جا را فراگرفته لکن از لحاظ تجلی، مراتب و شدت و ضعف دارد و در هرجا به نوعی متجلی است. امّا در حد کمال، تجلای این نور به سمتی است که در آنجا برای جذب آن، نیروی مجذوبیت است. همان طور که نیروی جاذبه در عالم ناسوت و ملکوت و لاهوت وجود دارد، در عرش معلای الهی نیز در حد کمال وجود دارد و انواری را جذب می‌نماید.
انوار ساطعه الهی به عبارتی بر دو گونه است: یکی انوار نزولی که در واقع انوار جمالیه و کمالیه و صفات خداوند تبارک و تعالی است که به طریق نزولی سیرو حرکت می‌کند. نیروی جاذبه‌ای که این انوار را جذب می‌نماید، چیزی جز قلوب عاشقان حق نمی‌تواند باشد. دیگری انوار صعودی است که مجذوب نیروی جاذبه عرش معلّی می‌گردد. این انوار صعودی نمی‌تواند از مبادی دیگری غیراز قلوب عارفان کامل ساطع شود.
منتهای آرزوی عارفان الهی این است که این انوار و جاذبیت و مجذوبیت یکی گردد، و میان جاذب و مجذوب و نور، یا میان طالب و مطلوب و طلب، فاصله‌ای نشود.
در محفل مقدس اولیاء خدا سه طالب یا سه نور مشاهده می‌شود: یکی نور طالبانی که محفل الهی را مزیّن نموده‌اند. دیگری نور محبوب الهی است که طالب این طالبان می‌باشد. سومی نور آن طالب محض است که طالب همه طالبان است.
ظهور این انوار ثلاثه، ناشی از شمول توفیق کمالیه باریتعالی و توجه خاص حضرت مولی(ع) و تعالیم عالیه بزرگان است. گرچه این طالبان را مراتبی است، لکن در مقامی عنایت خاصه الهی چنان شامل می‌گردد که همه مراتب را از میان برداشته و همه طالبان را دربرمی‌گیرد.
مسلماً طالبان حقیقی در طلب جمال حقیقت یا همان جمال زیبای مطلق هستند. پس طالبان طریق حق را مژده و بشارتی است که در قبال طلب خود، طالبی دارند که او هم طالب آنان است و هر آنی آن نور محض، طالبان را به نزد خود، به بارگاه رحمت خود می‌طلبد.
صاحبان بصیرت مشاهده می‌نمایند که انوار طالبان که در مرتبه اول جداگانه نمایان می‌شود، در مقامی به توفیق و عنایت خاصه حق به هم پیوسته و نور واحدی را تشکیل می‌دهند و طالب آن واحد ازلی می‌گردند.
اولی است که دل‌ها از این سه نور جداگانه ظاهر درگذرند، چه این سه نور به هم پیوسته نور واحدی گشته است. در این مقام معلوم می‌گردد که این انوار همه از یک نور محض ساطع بود که اکنون به سرچشمه خود رسیده، و چه مبارک است این اتصال و پیوستن انوار به نور محض.
عارف الهی در اثر کمال حصول پاکی به مرتبه‌ای مظهر انوار الهی یا آن نور محض می‌شود، به طوری که قلب و سرتاپای وجود او، آن نور میگردد. البته این رؤیت با دیدگان قلب پاک صورت می‌گیرد و هر سالکی به نسبت پاکی قلب خود در مرتبه و مقامی موفق به تماشای انوار الهیه می‌شود.
سالک الهی گاهی نوری مشاهده می‌نماید لکن حقیقت آن را به حد کمال نمی‌بیند، شبیه به این که انسان از مسافت بعیده نوری یا اثری از آثار آن را مشاهده نماید، یا از پشت بعضی حجابات نور یا آثارش را مشاهده کند، و این برابر نیست با حالتی که خود آن نور محض را مشاهده نماید.
در این مقام اگرچه دیدگان قلب نوری و یا اثری از آثار آن نور را می‌بیند و می‌داند که این نور بسیار با عظمت و لایتناهی است، لیکن موفق نمی‌شود که خود نور محض را ببیند. مسلماً دل، طالب مشاهده نور محض است، آن نور، حقیقت محض است. لذا از درگاه الهی و محبوبینش خواستار است که با قدرت مطلقیه‌اش حجابات را برطرف کند تا نور محض و حقیقت را درحد کمال مشاهده نماید.
حق تعالی وعده فرموده دعا کنید تا من اجابت نمایم، ولو دعا کننده گناهکار و یا غرق در معاصی بوده و او را لیاقتی نباشد، اما ممکن است به خاطر افراد شایسته و آمین بزرگان، دعا مستجاب گردد و حجابات برطرف شود، که آمین بزرگان با زبان قلب است و در حد اعلی مقبول پیشگاه الهی است.
در محفل مقدس بزرگان سزاوار نیست کسی در اندیشه مادیات و مقامات و آرزوهای دیگر باشد، بلکه اولی این است که مقامات و معنویات و حاجات دنیوی همه محو گردد و تنها آرزویی که کانون قلب را اشغال نماید، همانا زیارت آن نور محض یا نور حقیقت باشد.
آری اولی این است که قلوب، تمام اغیار و اهریمن‌ها و وساوس و شیاطین را از خود خارج نمایند. چه مادام که این امور از دل خارج نگردد، حجابات برطرف نشده و سالک نمی‌تواند آن نور محض را مشاهده نماید.
خداوند متعال به انسان قدرتی کرامت فرموده که به وسیله آن می‌تواند اغیار و اهریمنان و تخیلات را از دل بیرون کند، لکن فرموده که از او یاری بخواهید. لذا سالک عارف باید دست بر دامن مقدس خدای رحمان و محبوبین او زند، تا اغیار و اهریمنان را به کلّی از قلب او خارج کرده و آن را عرش معلّی قرار دهد. در این صورت با برطرف شدن حجابات، بصیرت حاصل شده و سالک نور محض را در حدّ کمال مشاهده می‌نماید. البته مشاهده آن نور محض نیز مراتبی دارد و مرتبه کمالیه آن وقتی است که ذرّه‌ای از ذرات تیرگی باقی نماند.
کمال اشتیاق سالکین و عارفین الهی به آن نور محض است، می‌خواهند آن را در حد کمال مشاهده نمایند تا فیضشان از آن در حد اعلی باشد. نور محض یا نور حقیقت، کلام دارد و کلام آن لایتناهی است، حتی هر کلمه‌ای از نور محض ساطع گردد، معنایش لایتناهی است. کلمه‌ای از کلام نور محض، این است که ای مردم به سوی تقوی بشتابید.
لازمه تقوی مراقبت دایمی سالک از خود است که حتی فعل مکروهی از او سرنزند. علاوه بر این که در راه حق طبق تعالیم آسمانی رفتار نماید، حتی‌الامکان معاصی گذشته را جبران کند تا از خطرات احتمالی آینده از ناحیه معاصی خود یا عملکرد غیر برهد.
یکی از عوامل مؤثر در برطرف شدن آثار معاصی و محفوظ ماندن از خطرات آینده، صدقه است. حضرات پیشوایان الهی فرموده‌اند که صدقه بلیات را از انسان دور می‌کند؛ و نیز فرموده‌اند امراض روحی و جسمی خود را با صدقه مداوا کنید.
خداوند به حکمت بالغه خود در صدقه، برکات و آثار عمیقی قرار داده، ولی بسا صدقات و متبرکاتی که از آنها اثراتی برای انسان عاید نگردد. چه وقتی یک شیء برای انسان متبرک است و می‌توان در حد کمال از آن بهره‌مند شد، که محرک قلب به سوی حق و حقیقت گردد. لذا میزان تبرک شیء برای انسان، به نسبت حرکت دادن قلب او به سوی نور محض و نور حقیقت است. همانطور که آیات الهی برای برخی موجب ازدیاد امراض قلبی آنان است، ممکن است نه تنها افرادی از یک امر متبرک بهره‌مند نشوند، که حتی موجب شقاوتشان نیز گردد.
هر گناه آثاری دارد و فردی که می‌خواهد از آثار معاصی برهد، باید مبادرت به اعمال خیر کند. توصیه اکید بزرگان بر پرهیز از گناه است و در صورت ابتلاء، بلافاصله توصیه بر پرداختن به انجام امور خیر و از جمله صدقه است، تا بلکه به توفیق حق آثار معاصی و خطرات آینده را دفع نماید. بنابه کلام بزرگان، صدقه و صله ارحام در طول عمر نیز مؤثر بوده و از جمله عوامل زداینده حجابات برای مشاهده نور محض و نور حقیقت است.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.