زیباترین و عالیترین حرکت 2009/08/29
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم
همه موجودات ظاهری باشند و یا باطنی، هر آنی در حرکتند و در مقام حرکت، هر یک را نسبت به سایر موجودات، افتراقی است و اجتماعی؛ و اگر ظاهراً توقفی در آنها مشهود و یا محسوس گردد، دلیل بر سکون نیست. پس حرکت منحصر به انتقال مکانی نبوده دارای انواع و اقسامی است، مانند حرکت ظاهری ، حرکت باطنی، حرکت صعودی، حرکت نزولی، حرکت دَوری. اما در عالم معنا نمیتوان همه اینها را حرکت تلقی کرد چه در اصل، حرکت آن است که به سوی حق باشد.
از دیدگاه حکمت، حرکت معانی وسیعتری دارد و از جمله معانی الهیه آن، سیر تدریجی از وصفی به وصف دیگر است. درجریان از قوه به فعلیت در آمدن، گرچه هر حرکتی را جزئاً یا کلاً میتوان مجازاً یا عادتاً فعل نامید، لکن فعلیت واقعی وقتی تحقق یابد که طی مراحل به پایان رسد. این سیر تدریجی را که نه بالقوه است و نه بالفعل، بلکه واقع است میان قوه و فعل، حرکت گویند.
البته اوصاف بالقوهای که دریک شیء وجود دارد، ممکن است حصول آنها به طور تدریجی انجام گیرد و یا دفعتاً واحده. سیری در حالات و حرکات سالکین الی الله و بزرگان بیانگر این است که بعضی از حرکات ایشان، یعنی صیرورتشان از وصفی به وصف دیگر، دفعتاً واحده است، و گاهی برعکس علایم و نشانههای فعلیت به تدریج ظاهر میگردد، تا آنگاه که به حد کمال برسد.
گاه ممکن است اراده و مشیت الهی بر این تعلق گیرد که اهل ایمان یک حرکت الهی کنند، و اولین مراحل فعلیت آن نیز به حصول پیوندد. اما این حرکت مقدس برای هدفی باشد که آنان از آن بی اطلاع بوده و دفعتاً واحده خود را در بوته آزمایش مشاهده نمایند. این حرکت برای مشخص شدن عیار طلای اخلاص است که در بین آنان، طلای خالصِ اخلاص از آنِ کدامین قلب است. آری با محک حقیقت، سرایر و اسرار و کیفیت و کمیت درونها آشکار گردیده، معلوم میشود که مرد الهی شایستگی چه مقامی را داراست.
هر حرکتی که از موجودی ظاهر میشود، آثار عمیق و کثیری دارد، ولی همه آنها قابل شهود و مشاهده نیست. قسمتی از آثار بلکه حداقل آن برای همگان قابل مشاهده است، ولی افرادی که حضور قلبشان در عالم معنا در مرتبه کمال است، احساس و ادراک و مشاهده آنها نیز درحد کمال میباشد.
بسیاری از حرکات ظاهریه و فعل و انفعالاتی در نزدیک انجام میگیرد که بشر از احساس و ادراک آنها عاجز است تا چه رسد به این که حرکات باطنیه، محسوس و مشهود او گردد. بنابراین در صورتی کل آثار حرکت یک موجود، محسوس و مشهود میشود که احساس و ادراک انسان در حد کمال باشد.
در بین حرکات و آثار و خواص آنها، حرکت و اثری در مرتبه اول قرار دارد که ادراک و مشاهده آن بر سایر آثار، کمال غلبه و استیلا را داشته باشد و بلکه سایر خواص و آثار و ادراکات، همه مطیع و منقاد چنان ادراکات و مشاهدات خاصه گردند.
اعمال، آثار وجودی انسان است و هر عمل را آثار و خواصی است. تشخیص و تمیز اعمال و درک مراتب ارزش و بهای آن خود بابی از ابواب معرفت است. هر چه وجود انسان پاکتر و خالصتر باشد، آثار وجودی او با ارزشتر است.
مسلماً حرکتی که ماوراء سایر حرکات است، حرکت الهیه انسان کامل است، اعم از این که ظاهری باشد یا باطنی. علت برتری کیفیت حرکات مردان الهی و آثار و خواص آنها، هدفگیری خالص خدایی آنان در هر حرکت ظاهری و باطنی، مادی و معنوی است. حرکت معنوی اثری است از آثار قدسیه برای بشارت عظیمی، چه در مقام حصول بشارت الهی علایم و آثار معنوی ظاهر میگردد. بزرگان این آثار و علایم را تشبیه به ستارگان درخشان نمودهاند. منظور از حرکت ستاره درخشان، حرکت مرد الهی و آثار معنوی فوقالعاده او است، چه او در واقع یکی از ستارگان پرنور آسمان حقیقت است.
اگرحرکات و آرزوها و امکانات مادی برای فرد هدف شود، موجب بدبختی است و در صورتی که وسیله برای انجام امور الهی باشد، قابل تقدیر و تقدیس است. بدا بر حال فردی که حرکتی از حرکات خود را هدف قرار دهد یا جز حق، آرزویی در کانون قلبش نهفته باشد؛ یا امکانات دنیوی و مقاصد ظاهری هدف او شود. برای سنجش حرکات کمی و کیفی موجودات، مقیاسی وجود دارد. چنان که واحد مقیاس کمیات و کیفیات متفاوت است، واحد مقیاس موجودات ظاهریه و باطنیه نیز متفاوت است. برای حرکت انسان الهی میزانی نیست، کیفیت حرکات مردان الهی و آثار و خواص ناشی از آن را نمیتوان اندازهگیری کرد، زیرا شیءای قابل مقیاس و اندازهگیری است که در آن محدودیت باشد. موجودی که لایتناهی است و یا متصل به نامتناهی و دریای بیکران است، چگونه میتوان آن را سنجش و میزان کرد؟!
چه سعادتی برتر از این که به توفیق حق، این مقام و منصب نصیب شود که همه حرکات و گفتار انسان از حق و به حق و نماینده محوریت او باشد؛ آثار و خواص چنین مأموریت و حرکت، لایتناهی است.
آری وقتی محرک الهی است، آثار آن در همه احوال چه در مقام نگاه باشد یا گفتار و نوشتار و یا حتی ظاهراً سکوت، همه گلهای زیبای الهی و باطناً کلمه طیبه است. مراد از کلمه طیبه، نه همان کلمه طیبه ظاهری بلکه هر حرکتی است که از فرد عارف ظاهر شود، و هر اثری است که از او باقی ماند. آثار و کلمات او در معنا سدره المنتهی است و در عالم الوهیت ثبت و ضبط است. این کلمات و حرکات و آثار پاک، همواره در مقام صعود به سوی حق است «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِـحُ یَرْفَعُهُ».
اعمال پاک و زیبای سالکین طریق حق که آثار وجودیه الهیه آنان است، مدام به سوی حق حرکت میکند. در واقع حرکات و آثار آنان، گلهای زیبایی است که در بوستان حقیقت روییده و پژمردگی و زوال به آنها راه ندارد. گلهای ظاهری در بوستان طبیعت در فصل بهار در مقام عطر افشانی است، لکن طالبین را بوستانی و بهاری دیگر است و طالب حقیقی هرآنی میتواند وارد آن بوستان حقیقت شده و از عطر گلهای زیبای آن برخوردار شود و به توفیق حق دارای ثبات قدم گردد. امید آن که همگان بالاخص دانشمندان و طالبان علم، چنان تجلی را که از وسایل الهیه برای ارشاد و سعادت ابدی آنان است، ظاهراً و باطناً مشاهده نمایند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.