بالاترین میراث انبیاء 2009/08/13

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

انسان‌هایی که مراحل طریق حق را طی می‌کنند، در هر مرحله‌ای از ناحیه حق، منصب الهی برای آنان اعطا می‌شود. البته اعطاء مناصب یکسان نبوده و برخورداری هرکسی به مراتب پاکی قلب اوست. دریافت این مناصب و مراتب سرانجام به پایه‌ای می‌رسد که آن فرد در ردیف حضرات انبیاء و اوصیاء و اولیاء قرار گرفته و در زمره ورثه انبیاء محسوب می‌شود.
کدام عالم ورثه انبیاء است؟ نظر به سیمای کدام عالم و حتی نگاه نمودن به در خانه‌اش عبادت است؟ مسلماً اینان علمای ربانی هستند که وارثان حضرات انبیاءاند. چنان که به شخص وارث متاعی می‌رسد، برای فردی که در ردیف وراث حضرات انبیاء محسوب گردد، نیز حتماً متاعی می‌رسد.
تحقق مقام ورثه شدن منوط به این است که از ناحیه اعلی به او متاعی رسد، و الا نمی‌تواند وارث شود. میراث حضرات انبیاء و اوصیاء به علمای ربانی، همانا متاع اعلای علم و حکمت است.
جای بسی فخر و مباهات است که خدای تبارک و تعالی چنین منصبی را به کسی کرامت نماید که در ردیف حضرات انبیاء قرار گیرد، به او متاعی الهی رسد و حکم ارشاد برای او صادر گردد. چنین فردی که عالم و عامل به علم الهی است، سزاوار تعلیم و تربیت و ارشاد است.
همه حضرات انبیاء و اوصیاء برای ابلاغ حقایق و ترویج علوم و معارف حقه و نجات مردم، از خانه و وطن دور شده و انواع مشقات را تحمل کرده‌اند. حضرت رضا (ع) مسافت طولانی مدینه تا طوس را طی فرمود و به آن مکان مقدس تشریف فرما شد. ظاهراً به عنوان ولیعهد، اما در اصل تحمل مشقات ایشان برای ترویج علوم حقه و ابلاغ حقایق بود.
در حقیقت شیعه و زایر واقعی کسی است که همان مراحلی را بپیماید که حضرات انبیاء و اوصیاء و حضرت رضا (ع) طی نمودند. طوبی بر عالمی که به توفیق و توجه خاص حضرت مولی به پایه‌ای رسد که در ردیف وارثان حضرات انبیاء محسوب شود و به رضای حق مشغول ارشاد و ابلاغ حقایق گردد. چنین عالم ربانی زایر حقیقی حضرت رضا(ع) است و برای او بشارت می‌رسد. طالبینی هم که با کمال عشق و علاقه، مسافت بعیده را طی نموده و به حضور چنان مرد الهی رسند، آنان هم در حکم زایرین حقیقی هستند.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید، اهل ایمان و عمل صالح را وعده خلافت الهی در زمین داده است: «وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ» ایشان سه گروهند:
گروه اول ـ علماء و فقهاء، حدّ بندگی ایشان از معرفت تا خوف عبودیت بیشتر نباشد، و ثمره توحید ایشان مقصور است به سلامت این جهان و عافیت آن جهان. دین و اسلام ایشان به الطاف حق است، اما با شواهد اغراض و شوائب حظوظ نفس ممزوج است؛ ایشان از ادراک نور معانی محجوبند.
گروه دوم ـ اقامت ایشان در اخلاص عبادات است و از شوائب اغراض و حظوظ نفس دورند، از تراجع فتور محروس و تا حدی دارای صدق و فضایل اخلاقی می‌باشند. اما رؤیت صدق و اوصاف بشریت و فضایل اخلاقی، سدّی گشت میان ایشان و عالم نیستی. آری مرد تا به عالم نیستی نرسد، حقایق توحید بر وی روی ننماید.
گروه سوم ـ کسانی هستند که به اقامت حق قائمند نه بر قیام خویش. حیات ایشان به فتوح تجرید است نه به روح تجنید. از حول و قوّت خود محرّرند، از ارادت و قصد خویش مجرد. در دایره اقوال و اعمال ننمایند و در اسارت تصرف و اختیار نباشند. منشور سعادت و شقاوت خود نخوانند و از سراپرده غیبشان بیرون نیاورند.
گروه اول مخلِصانند که همه از او بینند؛ گروه دوم عارفانند که همه به او بینند؛ گروه سوم موحّدانند که همه او را بینند، ایشانند که از دام تفرقه رسته به نقطه جمع رسیده‌اند و در ردیف طاهرین قرار گرفته‌اند «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحِبُّ الْـمُتَطَهِّرینَ»، چه مقامی که قاصد به مقصود رسیده و عابد به معبود و طالب به مطلوب و محبّ به محبوب. ایام فراق به سر آمده کلام و سلام حق بی‌واسطه به او رسیده «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَّحیمٍ»، ایشانند که در روضه انس با جام قدس شراب وصال بیاشامند. چون سرمست این شراب طهور گشتند در طرب آیند، قفس کون بشکنند و به پر عشق سوی کعبه جانان طیران کنند و به مقصود رسند. چون به مقصود رسیدند از خود برستند، عقولشان مستغرق لطف گشته، دل‌هایشان مستهلک کشف شده خود را گم کرده و او را دریافته‌اند، و نور روح ایشان به نور حبیب خدا پیوسته است.
نور محمدی (ص) که وجود اول بود «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُوری»، اکنون مسیر ابد را گرفته که فرمود «لا نَبِیَّ بَعْدی». چون خورشید اسلام طلوع کرد، سایر ستارگان آسمان نبوت رخت بربستند «اِذا طَلَعَ الصَّباحُ اسْتُغْنی عَنِ الْمِصْباحِ». فرمود اگرچه آفتاب صورت من در مغرب «کُلُّ نَفْسٍ ذائقَهُ الْمَوْتِ» فرو شود، اما آفتاب دولت دین من به نظر خاص خدای رحمان به وسیله اوصیا و اولیا باقی مانَد «لا تَزالُ طائِفَهٌ مِنْ اُمَّتی قائِمینَ عَلَی الْحَقِّ».


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.