عارف ، گنجینه اسرار حق 2009/02/23
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد سوم
عارف، گنجینه اسرار حق
پیشوایان الهی حقایق عالیه را که بیرون از دایره و حدود فهم اکثر مردم و فکر نارسای ایشان است، پنهان داشته و فقط خواص را به این حقایق آشنا نمودهاند و ازشراب ازلی سبحانی دل تشنه آنان را سیراب و سرمست ساختهاند. آری تمام راهیافتگان حریم عینالیقین و حقالیقین چنین روش و رفتاری داشتهاند که حقایق و علوم لدنی و اذواق و الهامات درونی خود را از دیدگان نامحرمان پنهان کردهاند.
عارفان که اطبای حاذق و رازدارند، کتمان سرّ را از شرایط طریق حق شمرند و آن را موجب حصول مراد دانند چه اظهار سرّ، نوعی عمل است. در غیر این صورت، غالباً انسان به گفتن قناعت کند و دست از کار بردارد، زیرا در این حالت اراده او به سستی میگراید، چنان که ما خود میبینیم که مردم پرگو غالباً در عمل ضعیفاند و کسی که خشم خود را بروز میدهد، کمتر دست به انتقام میزند.
آدمی از وصف خوشی غالباً لذت میبرد زیرا که در آن نوعی اقناع نفس است، چنان که در مثل معروف آمده «وَصْفُ الْعَیْشِ نِصْفُ الْعَیْشِ» و مشغولیت و لذت پیران از کار مانده، از وصف خوشی و دلیری و کاردانی و آنچه را که کمال نفس میشمردند، میباشد.
علاوه بر آن، اظهار سرّ و اعلام تصمیم ممکن است بعضی را وادار به حسادت کند و از روی حسودی و بدخواهی موانعی برای او بوجود آورند، و یا از راه ملامت و استهزاء اراده او را سست و متزلزل گردانند.
خداوند تبارک و تعالی به اجمال و اشاره میفرماید که به آنچه در نفوس است، واقف میباشد «اَللهُ اَعْلَمُ بِما فی اَنْفُسِهِمْ». سرّ، مطلب نهانی است که خود شخص میداند و دیگری از آن بیخبر است. سرّ از نظر اشخاص به معانی مختلی تعبیر میشود. آنچه برای فرد متشرع از سرّ منظور است، غیر از چیزی است که نزد عارف سرّ محسوب میگردد؛ همچنین سرّ عاشق غیر از سرّ حکیم است. پس بنا به درجات و مراتب مختلف اشخاص، مفهوم سرّ نزد آنان متفاوت است.
به اسرار عالم وجود در حد کمال جز ذات اقدس الهی کسی واقف نیست «فَاِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَاَخْفی». به نسبت تقرب بندگان به او، تجلی الهی در آنان بیشتر میشود. تجلیات واصله از حق تعالی به عارف کامل او را به حقایق آشنا میکند که این خود تعلیم سرّ است به عارف.
در قلب عارف کامل، نور کمال و معرفت منشرح است، از اینرو قلب عارف خزاین اسرار الهی است. منظور از وقوف عارف واصل به اسرار الهی، این نیست که او دائم میداند فردا چه پیشامدی خواهد شد، چه کسی به دنیا خواهد آمد و چه کسی ازدنیا خواهد رفت، چه کسی مریض خواهد شد و چه کسانی در معاملات خود ضرر و یا منفعتی میکنند. کسی غیر از ذات اقدس الهی به این امور آگاه نیست، مگر موقعی خواست و مشیت الهی باشد که عارف واصل بداند «وَلا اَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللهِ وَ لا اَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا اَقُولُ لَکُمْ اِنّی مَلَکٌ اِنْ اَتَّبِـعُ اِلاّ ما یُوحی اِلَیَّ»: بگو من نمیگویم خزائن الهی پیش من است و من عالم به غیب هستم، من نمیگویم من فرشتهام، بلکه تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم «قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ الْغَیْبَ اِلَّا اللهُ».
آن که به کمال مطلوب و معرفت نفس رسیده و حالات مختلف آن را شناسایی میکند، او عارف واصل است و بلکه در مرحلهای در ردیف اوتاد است. البته اوتاد مراتب مختلف دارند و ظاهراً متعددند.
عارف الهی، اطلاعش راجع به معرفت سالکین و سیر و سلوک آنان است، و این که بداند کدام فرد در راه است و چه کسی از راه خارج شده و این که سالک چقدر راه طی کرده و حد معرفت او و مشکلات راهش چیست و چه موانعی ممکن است برای او پیش آید.
اطلاع سالک همان اندازهای است که از حق تعالی به او افاضه میشود، ولی عارف واصل امکان دارد که زمانی از طریق الهام از وقوع مطلبی آگاه گردد، و این هم به مشیت و اراده خداوندی و نظر و توجه قطب زمان است. قلب عارف واصل، آئینه سان هرچه به او رسد آن را نشان میدهد و هرچه بگویند آن را میگوید و به هرچه امر کنند آن را میکند.
سالکین اهل سرّ چند طبقهاند:
اول ـ فردی است دارای همت عالی، قصدی صادق و سلوک صحیح. از علائم دیگر او این است که به رسم و عادت دیگران نیست تا او را نشناسند، اسم و آوازه ندارد تا معروف شود لذا جز از عده قلیلی خود را از سایرین پنهان مینماید. چنین افرادی هرکجا باشند، ذخایر اسرار الهی هستند.
دوم ـ فرد یا افرادی هستند که به منزلی اشاره مینمایند و حال این که خود آنان از آن منزل گذشتهاند و امری را بیان میکنند، ولی مرادشان سوای آن است.
سوم ـ سالکینی هستند که خدای تعالی حالات آنان را از خودشان مخفی داشته است. آنان نسبت به کمال خود در تردیدند اما مقام آنها خیلی منیع است. در آنان حب صادق و وجد شدیدی است اما نمیدانند علتش چیست. آنان از غیب تأیید میشوند اماخود از آن اطلاع ندارند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.