موت ارادی 2008/12/15

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد دوم

موت‌ ارادی‌

شرطی‌ از شرایط‌ وصول‌ به‌ لقأ الهی، موت‌ ارادی‌ است. موت‌ دوگونه‌ است: موتی‌ که‌ قهراً‌ به‌ سوی‌ ما آید و ما به‌ سرعت‌ به‌ سوی‌ او رویم، آن‌ موت‌ طبیعی‌ است. دیگری‌ موت‌ ارادی‌ و آن، شکستن‌ خواهش‌های‌ نفسانی‌ و کشتن‌ شهوات‌ حیوانی‌ است، همان‌ که‌ فرموده‌اند «مُوتُوا قَبلَ‌ اَن‌ تَمُوتُوا».

طالب‌ کوی‌ یار در طی‌ صراط‌ مستقیم، تا موانع‌ از پیش‌ خود برندارد و طهارت‌ باطنی‌ حاصل‌ نکند، انوار غیبی‌ در خانه‌ دلش‌ متجلی‌ نگردد و صبح‌ ازلی‌ در وجودش‌ مشعشع‌ نشود.هدف‌ اعلای‌ انسان‌ است، شرکت‌ نمود.

راه‌ ترقی‌ و سعادت‌ برهمگان‌ باز است، بذرهای‌ معرفت‌ در نهاد همه‌ غرس‌ شده، ولی‌ این‌ بذرها در تحول‌ به‌ رشد و کمال‌ و رسیدن‌ به‌ شجره‌ طیبه، نیاز به‌ تعلیم‌ و تربیت‌ و پرورش‌ باغبان‌های‌ الهی‌ دارند. انسان‌های‌ الهی، باغبانان‌ الهی‌ هستند که‌ از محصولات‌ عالی‌ روح، خود و دیگران‌ را بهره‌مند می‌سازند، حصول‌ این‌ توفیق‌ در گرو تحقق‌ موت‌ ارادی‌ است.

موت‌ ارادی، شکستن‌ شهوات‌ حیوانی‌ است. آن‌ قدرتی‌ که‌ آدمی‌ را از هوی‌ و هوس‌ باز دارد، نعمت‌ عظمایی‌ است‌ که‌ واجد آن‌ در ردیف‌ شجاعان‌ به‌ شمار می‌آید. آن‌ پارسایی‌ که‌ سالک‌ را از انحراف‌ باز دارد، برترین‌ ثروت‌ است. آری‌ مطمئن‌ترین‌ سپری‌ که‌ انسان‌ را از حوادث‌ و مخاطرات‌ باز دارد، تقوی‌ است.

سالک‌ طریق‌ حق‌ باید با رعایت‌ این‌ توصیه‌های‌ الهی‌ به‌ مقام‌ تسلیم‌ و رضا درآید که‌ فرموده‌اند: همدمی‌ برای‌ انسان‌ مانند تسلیم‌ و رضا نیست. بالاترین‌ ثروت‌ برای‌ انسان‌ علم‌ است. باید از تعالیم‌ عارفان‌ و بزرگان‌ بهره‌مند شد که‌ سینه‌ ایشان‌ گنجینه‌ اسرار خداست، تفکر ایشان‌ مرآتی‌ است‌ که‌ حقایق‌ را در خود منعکس‌ می‌سازد، بالاترین‌ تعلیم‌ ایشان‌ عشق‌ است، عشق‌ به‌ جمال‌ محبوب‌ ازلی.

در قرآن‌ مجید از عشق‌ به‌ اشتداد حب‌ تعبیر شده‌ «وَ‌الَّذینَ‌ آمَنُوا اَشَدُّ‌ حُباً‌ لِلهِ». عارفان، عاشقان‌ حقند زیرا عشق‌ جز جمال‌ حق‌ و آنان‌ که‌ تعلق‌ ایشان‌ به‌ حق‌ است، کسی‌ را نشاید. آری‌ دوستی‌ حضرات‌ انبیأ و اوصیأ و اولیأ، دوستی‌ حق‌ است. آتش‌ عشق‌ «یُحِبُّونَ» در دل‌ عاشق‌ شعله‌ ور است‌ و نور «یُحِبُّهُم» در جان‌ او متجلی‌ است. این‌ مقام‌ نصیب‌ کسانی‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ اعمال‌ الهی، به‌ آنان‌ حیات‌ طیبه‌ عنایت‌ گردیده‌ «مَن‌ عَمِلَ‌ صالِحاً‌ مِن‌ ذَکَرٍ‌ اَو‌ اُنثی‌ وَ‌ هُوَ‌ مُؤمِنٌ‌ فَلَنُحیِیَنَّهُ‌ حَیوهً‌ طَیٍّبَهً»: هر که‌ عمل‌ صالح‌ کند از ذکور یا اناث، قطعاً‌ ما به‌ او حیات‌ طیبه‌ای‌ بخشیم. «یا اَیُّهَا الَّذینَ‌ آمَنُوا استَجیبُوا لِلهِ‌ وَ‌ لِلرَّسُولِ‌ اِذ‌ا دَ‌عاکُم‌ لِما یُحییکُم»: ای‌ کسانی‌ که‌ ایمان‌ آورده‌اید وقتی‌ که‌ خدا و رسول‌ شما را برای‌ احیای‌ قلوبتان‌ دعوت‌ می‌کنند، اجابت‌ نمائید. کمال‌ بصیرت‌ در این‌ پذیرش‌ است؛ افرادی‌ که‌ خواستار دیدگان‌ سالم‌ قلبی‌اند، باید به‌ این‌ ندای‌ آسمانی‌ لبیک‌ گویند.

«قَد‌ اَضأَ‌ الصُّبحُ‌ لِذی‌ عَینَینِ»: به‌ تحقیق‌ صبح‌ برای‌ کسی‌ روشن‌ است‌ که‌ دارای‌ چشمان‌ سالم‌ باشد. صبحی‌ است‌ ظاهری، که‌ صاحب‌ چشمان‌ سالم‌ آن‌ را مشاهده‌ نماید. لکن‌ صبح‌ ازل‌ را دیدگان‌ ظاهر نبینند، برای‌ مشاهده‌ آن، دیدگان‌ قلبی‌ باید.«یا نَفسُ‌ مَاالعَیشُ»: ای‌ نفس‌ این‌ زندگی‌ نیست‌ «سِوی‌ لَیلٍ‌ اِذجَنَّتها بِالفَجرِ» مگر آن‌ شبی‌ که‌ به‌ فجر منتهی‌ شود. آیا این‌ شبهای‌ متوالی‌ که‌ منتهی‌ به‌ روز می‌گردد، زندگی‌ است؟! زندگی‌ حقیقی‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ فجر دائمی‌ و ابدی‌ منتهی‌ شود «وَ‌الفَجرُ‌ یَدُومُ» آن‌ فجر ابدیتی‌ که‌ در پی‌ آن‌ دیگر شبی‌ نباشد.

«وَ‌ فی‌ ظِمأِ‌ قَلبی‌ دَلیلٌ‌ عَلی‌ وُجُودِ‌ سَلسَبیلِ» در تشنگی‌ قلب‌ من‌ دلیلی‌ است‌ بر وجود شراب‌ طهور سلسبیل. چنان‌ که‌ کمال‌ چیرگی‌ تشنگی‌ و گرسنگی‌ بر انسان، دلیل‌ بر وجود آب‌ و غذاست، تشنگی‌ قلبی‌ نیز دلیل‌ است‌ بر وجود شراب‌ طهور سلسبیل، «فی‌ جَرَّهِ‌ المَوتِ‌ الرُّحُومِ» در کوزه‌ای‌ که‌ در نزد موت‌ سوزان‌ نهاده‌ شده‌است. البته‌ هرکسی‌ به‌ مراتب‌ معرفت‌ و درک‌ خود، آن‌ تشنگی‌ را در خویشتن‌ احساس‌ می‌کند.

این‌ موت‌ سوزان، همان‌ موت‌ ارادی‌ است، همان‌ شکستن‌ هوس‌های‌ نفسانی‌ و شهوات‌ حیوانی‌ است. بدون‌ حصول‌ موت‌ ارادی، آن‌ عشق‌ و مستی‌ به‌ مقام‌ تحقق‌ درنیاید و آن‌ تشنگی‌ پدیدار نگردد. بعد از این‌ موت‌ ارادی‌ است‌ که‌ تشنگی‌ دل‌ به‌ وجود آید و از شراب‌ طهور سلسبیل‌ سرمست‌ شود. آنجاست‌ که‌ سالک‌ طریق‌ حق‌ می‌خواهد با دوبال‌ عشق‌ و مستی‌ به‌ سوی‌ جانان‌ پرواز نماید.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.