ارادت و احترام به نفس 2008/12/05
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد دوم
ارادت و احترام به نفس
خدای متعال استعداد غنای ذاتی و انقطاع و گرایش به سوی مطلوب را در نهاد انسان به ودیعه نهادهاست. از اینرو اتکای به غیر حق در مسیر حق، تضادی آشتیناپذیر با تکامل دارد، زیرا در این صورت فاقد شرایط لازم برای توانایی وصول به محفل جانان است.
«وَ اِنَّما رَجُلَ الدُّنیا وَ واحِدُها مَن لا یُعَوٍّلُ فِیالدُّنیا عَلی رَجُلٍ»: جز این نیست که مرد دنیا و یگانه آن، کسی است که در دنیا به هیچ مردی تکیه نکند.
گرچه انسان با اتکأ به خدا به بینیازی مطلق نمیرسد، ولی بنا به وعده الهی «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» به هدف خویش نایل میگردد. اتکأ به خدا شعاعی از اراده خداوندی است که بال و پر طیران در فضای عشق را در انسان میرویاند. اما تحقق این مقام معنوی از آن کسی است که به حرمت و کرامت نفس رسد.
کسی که از دیگران شرم و حیا نماید لکن از نفس خود حیائی نداشته باشد، او برای خویشتن ارزشی قائل نیست. بزرگان فرمودهاند «غایَهُ الا َدبِ اَن یَستَحیِیَ الا ِنسانُ مِن نَفسِهِ»: نهایت ادب آن است که آدمی از نفس خود حیا کند. کسانی از این توفیق برخوردار گردند که به ادراک عظمت نفس نایل آیند. برای چنین افرادی، احترام به نفس از بدیهیترین ضرورتها است. البته سالک را التفات به این نکته باریک ضروری است که مبادا این احترام معلول خودخواهی باشد، که نتایج منفی آن بسیار است و از جمله آنها تباهی حیات دنیوی و اخروی است.
تکامل برای کسی قطعی است که به نفس خود احترام گزارد. چنین احترام و عظمت،یک مقام معنوی بوده و از مشیت خداوندی است. کسی که این امر را به کمال رساند، مبهمات و مجهولات بسیاری بر او معلوم و مکشوف گردد. اگرچه حدس و تخمین نسبت به لحظات آینده روانی و کیفیات آن با تشابه و مقایسه به گذشته امکانپذیر است، ولی علم انسان در این زمینه کامل نخواهد شد، مگر برای کسانی که مراتب تزکیه خود را به حد اعلی رساندهاند، ایشان به خواست خدا میدانند آنچه را که دیگران نمیدانند.
در قبال نوسانات روحی و روانی، انسان همواره در معرض فریب خوردن است، و این ضعف اختیاری با دو عامل اساسی قابل رفع است:
اول – تقویت عقل الهی و تفکر و تعقل برای شناخت و تشخیص حقایق و تفکیک آنها از اوهام و خیالات. حصول چنین موفقیت موجب تجلی آرامشی در دل شده، آدمی میداند از روی عمد و آگاهی در انجام وظایف کوتاهی نکردهاست. در این صورت، هم ضعف ناشی از جهل به آینده تا حدود زیادی تقلیل مییابد و هم اضطراب ناشی از تقصیر برطرف میگردد.
دوم – توجه به این که رشته حیات به دست آفریننده آن است. آثار شگفتانگیز این توجه به حدی است که بلافاصله ضعف ویرانگر مبدل به قدرت سازنده و حیات بخش میشود.
سالک الهی باید مراتب قدرت باطنی خود را به کمال رسانده، ضعف و ناتوانی را برخویشتن راه ندهد و در جهت تحصیل عزت و کرامت نفس بکوشد. باید اعتقاد نماید که عزت و ذلت از خداست. کسی که عزت را از در دیگری بجوید، عزیز نشود بلکه بر مراتب ذلتش افزوده گردد. خداوند متعال عادل است و هرگز بیسبب کسی را عزیز یا ذلیل ننماید، علت اصلی حصول عزت و ذلت در خود انسان است.
اگر کسی ایمان آورد و طبق احکام و اوامر الهی رفتار کند، خدای تعالی مقام و منصب عزت را بر او کرامت فرماید؛ و کسی که راه باطل را در پیش گرفته از خدا رو گردان گردد، او را ذلیل نماید «تُعِزُّ مَن تَشأُ وَ تُذِلُّ مَن تَشأُ بِیَدِکَ الخَیرُ اِنَّکَ عَلی کُلٍّ شَیءٍ قَدیرٌ». پس لازمه حصول عزت و اعطأ این مقام باطنی، اتخاذ راه خداست. عزت از آن خداست و غیر از مؤمن و عارف کسی را در درگاه او عزت نیست «وَ لِلهِ العِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ». بسا عزتهای ظاهری که باطناً خواری و مذلت است، و بسا ذلتهای ظاهری که باطناً در پیشگاه الهی سبب عزت و ارجمندی جاودانی است. مسلماً آنچه موجب ذلت و عذاب جاودانی گردد، هرگز عزت نخواهد بود.
عزیزان درگاه حق را علایمی است که هر کسی با جستجوی آن آثار و نشانهها در خود میتواند به ارزیابی خویشتن پردازد. از جمله آن علایم، عزت و غنای نفس است. مؤمن کسی است که دارای عزت نفس باشد، بزرگان فرمودهاند: غنا به داشتن مال و منال دنیوی نیست، بلکه غنی کسی است که از لحاظ نفس غنی باشد. مردان الهی به گاه رفع نیاز خود و یا دیگری چنان عمل کنند که بر عزت نفس خود یا غیر، لطمهای وارد نیاید. حضرت رسول اکرم (ص) میفرماید «اُطلُبُوا الحَوائِجَ بِعِزَّهِ الا َنفُسِ»: با عزت نفس طلب حاجت کنید. یعنی در صورتی نیاز خود را با دیگری در میان نهید که بر شرافت و عزت نفس شما خطری وارد نیاید.
عزیزان درگاه حق آنانند که با کمال نشاط آماده رفع نیاز دیگران باشند و لذا اگر کسی نیازش را اظهار ننماید، با او احساس یگانگی نکنند. البته اظهار نیاز به کسی رواست که یقین به غنا و عزت نفس او باشد. حضرت حسین (ع) میفرماید: مرگ با عزت، هزاران بار بهتر است از زندگی با ذلت.
ای سالک طریق حق! تردید مکن که پیروزی و عزت از آن توست، ولو ظاهربینان تو را مغلوب پندارند، چنان که حضرت امام حسین علیهالسلام میفرماید: ما کجا و ذلت کجا، مؤمن کجا و ذلت کجا! خدا و رسول و دامان پاک حضرت زهرا (س) آن را بر ما نمیپسندد و نیز فرمود «لا اُقِرُّ بِالا ِقرارِ الذَّلیلِ وَ لا اُفِرُّ بِالفَرارِ العَبیدِ»: نه مانند ذلیلان اقرار میکنم و نه مانند بردگان فرار مینمایم.
آری اقرار مؤمن بر حقانیت حقی و یا باطل بودن باطلی توأم با شهامت است، چه از صفات الهیه مؤمن، رشادت و شجاعت است. فقدان این فضایل ناشی از نقص در مراتب ایمان است، و نیز میفرماید «اَلصٍّدقُ عِزُّ وَ الکِذبُ عَجزٌ»: راستی عزت است و دروغ، عجز و ذلت. راستی پیشه و علامت مؤمن است و صاحب شهامت و عزت نفس، مرتکب دروغ و تهمت و افترا نمیگردد، اینها از علایم دونان و حقیران است. حضرت مولای متقیان میفرماید «اَلغیبَهُ جُهدُ العاجِزِ»: غیبت، نهایت فعالیت انسان عاجز است. پس آخرین تلاش مرد غیر مؤمن و فاسق، غیبت، تهمت، افترا و بدگویی است؛ او اینها را وسیله سعادت و موفقیت در مرام خود پندارد.
صاحبان عزت نفس، میانهرو هستند «خَیرُالا ُمُورِ اَوسَطُها». حضرت صادق (ع) میفرماید: در هر کاری میانه رو باش نه به اندازهای تندخو باش که مردم از نزدیکی به تو وحشت کنند، و نه به اندازهای ضعیف و عاجز که مردم ترا تحقیر نمایند.
از نشانههای دیگر عزیزان درگاه حق، تواضع و سخاوت است، به خصوص که این تواضع از اغنیأ نسبت به فقرا باشد. حضرت علی (ع) فرموده «ما اَحسَنَ تَواضُعُ الا َغنِیأِ لِلفُقَرأِ» چه زیباست تواضع اغنیأ نسبت به فقرا؛ از آن برتر بیاعتنایی فقراست به اغنیأ به رضای حق و به جهت اعتماد به خدا و عزت نفس. آن بزرگوار سخاوت را از نشانههای مؤمن میشمارد، سخاوتی که به رضای حق باشد، چه در پیشگاه الهی عمل از انسان متقی مقبول است.
بخیل از جمله خود گم کردگان است، هدف اصیل او دنیاست و جز آن کمال مطلوبی ندارد. او در دنیا تثبیت و تحکیم شده، «من» و خود واقعی خویش را جز با امکانات دنیوی نمیشناسد.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: بخیل در اکثر اوقات در پی ثروت و غنا است، لکن هرچه در پی رفع نیازهای خود بکوشد، بر مراتب فقرش افزوده میشود. او در دنیا مانند فقیران زندگی کند و در آخرت بسان توانگران در معرض حساب و سؤال قرار گیرد، او در دنیا و عقبی خوار و مفلوک است.
بنابراین حصول عزت و کرامت نفس، مستلزم یک تحول و انقلاب عمیق درونی در کششها و خواستههاست. کششها و گرایشهای مردان الهی، معنوی است، لکن گرایشهای انسانهای غیر الهی مادی است؛ مسلماً این دو نوع گرایش سنخیتی با هم نداشته و ناسازگارند.
گرایشهای معنوی در حقیقت، انقلاب و قیام علیه گرایشهای نفسانی است. کسی راه خدا رود و به سعادت ابدی نایل شود که در مرتبه اول با خویشتن مبارزه کند، بر علیه نفس اماره خود قیام نموده با آن به مبارزه ظاهری و باطنی پردازد، سختی عبادت و جبران مافات را بر بدنش بچشاند، همچنان که لذت معصیت را به او چشاندهاست. آن که بر علیه نفس اماره خود قیام ننموده، چگونه میتواند سایرین را ارشاد کند؟ حضرات پیشوایان الهی اول به ارشاد خود پرداختهاند.
آری انقلاب و نهضت سالک عارف بر علیه نفس اماره است. در مرحله اول نفس خود را مورد محاکمه، مجازات و اصلاح قرار میدهد، به مقام توبه بر آمده به عدالت قیام نماید، در راه خدا از منافع مادی گذشته برای سعادت عالم بشریت، آماده جانبازی، ایثار و فداکاری شود؛ چه ایثار حالتی است که سالک الهی شجاعانه بر علیه منافع مادی و نفسانی حرکت میکند.
برترین شجاعتها آن است که انسان با نفس خود به مبارزه پرداخته، شیفته و فریفته مقامات دنیوی نباشد، بداند آن امکانات دنیوی که توأم با معنویات نباشد، در ردیف امور باطل است و باطل از بین رفتنی و حق ماندنی است، چنان که قرآن میفرماید «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفأً وَ اَما ما یَنفَعُ الناسَ فَیَمکُثُ فِی الا َرضِ».
ای سالکین طریق حق! اگر طالب عزت نفس هستید، بگذارید دست و پای دیو شهوت شما به زنجیر عقل الهی بسته شود. بگذارید سراج امید شما از فروغ ابدیت استضائه کرده همواره نورافشانی کند. بگذارید جانهای شما به مقام راز و نیاز آید و بر امیال منحوس پیروز گردد و بر تعلقات مادی دل نبندد و جز دوست از هرچه هست دامن برافشاند، که در بازار حقیقت جز عشق و عفت نخرند. در محفل جانان جز شیفته دل نپذیرند، که شیفتگی دل از عنایت خاص الهی است.
ای سالکین طریق حق بدانید که اگر عشق و محبت به توفیق حق نورافشانی نکند، راهگذران بلغزند و فرو افتند.
ای سالکین طریق حق! بر روی بالهای احلام ننشینید و در اوج تخیلات پرواز نکنید، در تزکیه نفس و تهذیب اخلاق بکوشید تا به سر منزل جانان رسید. ای سالکین طریق حق! بیائید به خود آئیم. محبوبین الهی مشعلهای فروزان برافراشتند تا راه را از بیراهه بشناسیم، مراحل طریق حق را طی نمائیم تا به مقصد و مقصود رسیم. آرزوها بسیار است اما مجاهدات و استقامت کمتر، بیائید از مراتب آرزوها بکاهیم و بر مراتب مجاهدت و استقامت بیفزائیم.
الهی ترا به جان محبوبین درگاهت توفیق ده که به توبه و تعهد الهی بال و پر روح خود را بیارائیم. این مرغ پا بسته و قفس نشسته را در فضای دوست به پرواز آوریم.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.