عجله و شتابزدگی 2008/09/29

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد دوم

عجله‌ و شتابزدگی‌

یکی‌ از صفات‌ رذیله‌ دیگر شتابکاری‌ است‌ که‌ آدمی‌ به‌ مجرد امری‌ که‌ از خاطرش‌ خطور نماید اقدام‌ بر آن‌ کند، بدون‌ آن‌ که‌ اطراف‌ آن‌ را ملاحظه‌ نماید و در عاقبت‌ آن‌ بیندیشد. اندکی‌ تفکر معلوم‌ می‌نماید که‌ سبب‌ کلی‌ در فروختن‌ دین‌ به‌ دنیا و معاوضه‌ نعیم‌ آخرت‌ به‌ زخارف‌ این‌ عاریت‌ سرا، عجله‌ و شتاب‌ است. عجله‌ از راه‌های‌ شیطان‌ است‌ و آن‌ لعین‌ بسیاری‌ از فرزندان‌ آدم‌ را با این‌ صفت‌ به‌ هلاکت‌ رسانیده. از حضرت‌ پیغمبر (ص) روایت‌ است‌ که‌ فرمود: شتاب‌ از جانب‌ شیطان‌ است‌ و تأمل‌ و تأنی‌ در کارها از جانب‌ خدای‌ منان.

چون‌ نفس‌ انسان‌ از عالم‌ امر برخاسته‌ در سلسله‌ ایجاد، اقرب‌ مخلوقات‌ است‌ به‌ خالق‌ عالم، و برترین‌ لذت‌ او سرور از صفات‌ کمالیه‌ خدایی‌ است. پس‌ انسان‌ عاقل‌ در صدد تحصیل‌ سلطنتی‌ باشد که‌ آن‌ را زوالی‌ نیست‌ و سعادتی‌ خواهد که‌ آخری‌ ندارد، بقایی‌ جوید که‌ فنا را در آن‌ راه‌ نباشد، عزتی‌ طلبد که‌ در پی‌ آن‌ ذلت‌ نباشد، غنایی‌ کسب‌ کند که‌ به‌ فقر نیانجامد، کمالی‌ جوید که‌ از نقص‌ عاری‌ باشد، این‌ همه‌ از صفات‌ کمالیه‌ خدایی‌ بوده‌ و طالب‌ آن، طالب‌ کمالات‌ است. همه‌ پیامبرانی‌ که‌ آمدند، دامن‌ همت‌ بر میان‌ زده‌ به‌ دعوت‌ خلق‌ پرداختند و با صدایی‌ بلند که‌ اقطار عالم‌ را فرا گرفت‌ ندا کردند که‌ «یا اَیُّهَا الَّذینَ‌ آمَنُوا ما لَکُم‌ اِذ‌ا قیلَ‌ لَکُمُ‌ انفِرُوا فی‌ سَبیلِ‌ اللهِ‌ اَثاقَلتُم‌ اِلَی‌ الا‌ َرضِ‌ اَرَضیتُم‌ بِالحَیوهِ‌ الدُّنیا مِنَ‌ الا‌ َّخِرَهِ‌ فَما مَتاعُ‌ الحَیوهِ‌ الدُّنیا فِی‌ الا‌ َّخِرَهِ‌ اِ‌لا‌ قَلیلٌ».

ای‌ گرفتاران‌ نفس‌ و اسیران‌ وسوسه‌های‌ درونی، از اسب‌ خود سری‌ فرود آئید و با تازیانه‌ عقل‌ بر احساس‌ و عاطفه‌ خود حکومت‌ کنید تا صفات‌ کمالیه‌ خدایی‌ را در خود ایجاد نمائید، زیرا این‌ صفات‌ است‌ که‌ جمال‌ و جلال‌ حق‌ را به‌ انسان‌ نمایانده‌ او را وادار کند که‌ همچو خلیل‌ خدا از عشق‌ ماه‌ و ستاره‌ و آفتاب‌ رخ‌ بتابد و بگوید «اِنی‌ وَجَّهتُ‌ وَجهِیَ‌ لِلَّذی‌ فَطَرَ‌ السَّمو‌اتِ‌ وَ‌ الا‌ َرضَ‌ حَنیفاً‌ وَ‌ ما اَنَا مِنَ‌ المُشرِکینَ».

غرض‌ کلی‌ از بعثت‌ انبیاء، خواندن‌ خلق‌ است‌ به‌ کشور بی‌پایان‌ تا در آنجا تاج‌ سروری‌ بر سر نهند، و به‌ چنان‌ زندگی‌ فایز شوند که‌ مرگ‌ ندارد، به‌ عزتی‌ رسند که‌ مذلت‌ در قفایش‌ نیست. اما شیطان‌ ایشان‌ را به‌ شتاب‌ اندازد و به‌ سروری‌ دنیا خواند، چون‌ می‌داند که‌ این‌ را بقایی‌ نیست‌ و چند روز آن‌ هم‌ از هم‌ و غم‌ و نزاع‌ و کدورت‌ خالی‌ نه، تا به‌ این‌ سبب‌ از یاد آخرت‌ غافل‌ و از فکر مُلک‌ باقی‌ بیرون‌ روند، بلکه‌ از زهد و سبک‌ باری‌ در دنیا که‌ خود پادشاهی‌ نقد است، بازمانند و بنده‌ شهوت‌ و غضب‌ گردند. پس‌ چه‌ مغروری‌ و بی‌خردی‌ است‌ که‌ فرزند آدم‌ بنده‌ شهوت‌ و غضب‌ خویش‌ گردد.

شتابکاری‌ منشأ خسران‌ در دنیا و آخرت‌ است، و طریق‌ درمانش‌ آن‌ است‌ که‌ انسان‌ یاد فساد عاقبت‌ آن‌ کند که‌ هم‌ سبب‌ خفت‌ و خواری‌ در نظر مردمان‌ است‌ و هم‌ موجب‌ ندامت‌ و پشیمانی، و متذکر شرافت‌ تأمل‌ و تأنی‌ گردد که‌ صفت‌ انبیأ و اوصیأ است. پس‌ با خود عهد کند که‌ هیچ‌ فعلی‌ را بدون‌ تأمل‌ نکند و طمأنینه‌ و سکون‌ را ظاهراً‌ و باطناً‌ در جمیع‌ حرکات‌ و سکنات‌ شعار خود سازد، تا صفت‌ خبیثه‌ عجله‌ مرتفع‌ و وقار و طمأنینه‌ برای‌ او حاصل‌ گردد.

ضد صفت‌ عجله، وقار است‌ و آن، آرامش‌ و اطمینان‌ نفس‌ است‌ در گفتار و کردار و حرکات‌ و سکنات‌ پیش‌ از شروع‌ و بعد از آن، تا هر جزئی‌ از آن‌ کار را به‌ موافقت‌ فکر و تدبیر انجام‌ دهد.

تأمل‌ پیش‌ از وقوع‌ را توقف‌ گویند و تأمل‌ بعد از شروع‌ را تأنی‌ نامند. پس‌ وقار شامل‌ هر دو است‌ و آن، نتیجه‌ قوت‌ نفس‌ و پُردلی‌ است‌ که‌ از شرایف‌ صفات‌ و فضایل‌ ملکات‌ است‌ و کمتر صفتی‌ است‌ که‌ به‌ شرافت‌ آن‌ رسد. انبیأ و اوصیأ و برگزیدگان‌ خدا را به‌ این‌ صفت‌ مدح‌ کنند. پس‌ سزاوار است‌ که‌ مؤ‌من‌ پیوسته‌ شرافت‌ این‌ صفت‌ را در نظر داشته‌ و خود را در اعمال‌ و افعال‌ و اقوال‌ بر آن‌ بدارد تا وقار عادت‌ و ملکه‌ او گردد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.