گفتار بیست و سوم 2013/10/03
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) - جلد اول
حضرت صادق علیهالسلام فرمود:وظیفه هر مسلمانی که به مقام اهل بیت عصمت معرفت دارد اینست که در هر شب و روز اعمال خویش را به نفس خود عرضه دارد و خودش حسابرس خود باشد. اگر در کار های خود خوبی دید شکر خدای تعالی را بجای آرد و آن را افزایش دهد و اگر بدی دید از آن توبه کند و از پیشگاه الهی طلب عفو نماید. کسی که میخواهد پاکیزه و نظیف باشد باید همه روزه تمام قسمتهای بدن خود را مورد بررسی قرار دهد، قسمتی را که برای او قابل رؤیت است ببیند و پلیدیهای آن را بر طرف سازد و قسمتی را که برای او به طور مستقیم قابل رؤیت نیست مانند سر و صورت، از آیینه استفاده کند و خود را بر آن عرضه دارد و بدین وسیله روی و موی خود را پاکیزه و منظم دارد.
برای تزکیه نفس وبر طرف ساختن پلیدیهای معنوی باید همین برنامه اجرا شود. کسی که میخواهد پاک زندگی کند و از عیوب اخلاقی مبرا شود باید عقل خود را بکار اندازد و با چشم بصیرت خویشتن را مورد بررسی و انتقاد قرار دهد و به موازات تشخیص خویش از تشخیص دیگران نیز استفاده کند و بدین وسیله موجبات اصلاح خود را فراهم سازد.
در صدر اسلام بعضی از مسلمانان، این بررسی و کاوش را درباره سلامت فکر و تزکیه نفس انجام میدادند و برای آن که به وضع روحی خود پی ببرند و از چگونگی اخلاق و اعمال خویش آگاه گردند خود را به صاحب نظران و افراد دانا عرضه میداشتند و از ایشان میخواستند که عیوب و نقایصشان را تذکر دهند، و در مقابل این خدمت بزرگ انسانی در باره آنان دعای خیر میکردند و میگفتند رحمت الهی شامل حال کسی باد که مرا مورد عنایت خود قرار دهد و عیوب اخلاقیم را به من اهدا نماید.
گاهی اشخاص پاک دل و خیر خواه به طبع انسانی و شرافت نفسانی از خلق مذموم دیگران و مشاهده رفتار و گفتار ناپسند این و آن متأثر و رنجیده خاطر شده، به منظور دگر دوستی و انتباه آنان، خالصانه تذکر میدهند و با حسن نیت انتقاد مینمایند، به این امید که متوجه اخلاق خویش شده و خود را اصلاح کنند و هر عیبی که در اخلاق و اعمال دارند برطرف سازند. این قسم انتقاد که منتقد، خود آغاز سخن میکند بدون این که شخص مورد انتقاد، خود خواسته باشد، چنین انتقاد برای اکثر مردم کم و بیش سنگین و گران است و انتقاد کنندگان اغلب با عکسالعمل مواجه میگردند.
در این قبیل انتقادها عده بسیار معدودی ممکن است سنگینی انتقاد را تحمل کنند و آن را بپذیرند و از منتقد کننده تشکر کنند و یا خاموش باشند، ولی اکثر مردم از شنیدن این انتقاد ابتدایی ناراحت میشوند و گاهی خشمگین شده از خود دفاع میکنند و تمام مساعی را خود را برای تصحیح عملی که انجام دادهاند، بکار میبرند تا خود را تبرئه کنند و برخی میکوشند تا ثابت کنند که عمل صحیح منحصراً همان بود که ایشان انجام دادهاند؛ و گروهی به موازات دفاع از خود بر منتقد تاخته و با او پرخاش میکنند و در باره وی سخنان تند و زننده میگویند، گاهی کینه او را در دل گرفته و در صدد اعمال دشمنی و انتقام بر میآیند.
وقتی کسی را مخاطب قرار میدهیم باید به خاطر بیاوریم که روی سخن ما با یک فرد منطقی نیست بلکه سرو کار ما با یک وجود احساسی است؛ در برابر ما آفریدهای ایستاده است که عقایدش یک پارچه بیدلیل، و محرک او غرور و خود پسندی است. انتقاد شراره خطرناکی است، برقی است که ممکن است در انبار باروت غرور تولید انفجار عظیم نماید.
حضرت حسن و حسین علیهما السلام به پیر مردی گذر کردند که مشغول ساختن وضو بود ولی نمیتوانست خوب وضو بگیرد. بجای این که او را مورد انتقاد قرار دهند باهم به کشمکش پرداختند و درباره وضوی خود گفتگو کردند و به پیر مرد گفتند ما وضو میگیریم تو حکَم باش و بگو کدام یک از ما خوب وضو میگیرد. سپس وضو گرفتند و از وضوی خود پرسش نمودند؛ آن پیر مرد که مطلب را فهمیده بود گفت وضوی هردو نفر شما صحیح است این پیر مرد جاهل است که وضوی خوب را نمیدانست وهم اکنون از شما دو نفر آموخت.
حسنین علیهما السلام به پیر مرد انتقاد نکردند و بی اطلاعی او را از دستور اسلام به رخش نیاوردند و در باره وضوئی که ساخته بود عملش را باطل نخواندند، بلکه بنام حکَمیت توجه او را به وضویش معطوف ساختند و غیر مستقیم نادرستی وضویش را به او فهماندند. نتیجهاین انتقاد مؤدب و عاقلانه این شد که پیر مرد با صراحت به جهل خویش اعتراف کرد و وضوی صحیح را آموخت و با گشاده رویی از مهر آنان تشکر نمود.
اگر منتقد فقط به انگیزه کشف حقیقت و به منظور روشن شدن مطلب سخن گوید و اساس انتقادش صحیح و مستدل باشد و در نقد و بررسی، اصول ادب و اخلاق را رعایت کند و گفتههایش را با نرمی و ملایمت ادا نماید، اغلب با واکنش مطلوب و رضایت بخش مواجه میگردد.
اگر منتقد به انگیزه تفوق طلبی و برتری جویی انتقاد کند و بخواهد از این راه برطرف بحث خود غلبه کند و او را بقبول سخنانش وادار سازد و شخصیت طرف بحث را محترم نشمرد، هرچند انتقادش صحیح و مطابق با واقع شود طرف بحث ناراحت شده و حالت دفاعی به خود میگیرد و در مقابل منتقد مقاومت کرده تا قدرت دارد در اثبات عقیده خود میکوشد.
این قبیل انتقادها نه تنها مفید و ثمر بخش نیست بلکه مضر و زیانبار است؛ آدمی را مطرود جامعه کرده و روابط دوستانه را بر هم میزند و مایه خصومت و دشمنی میشود و در پارهای از موارد افراد را به انتقامجویی وادار مینماید.
حضرت امام هادی علیهالسلام میفرماید: بحثهای خصومت آمیز دوستیهای کهن را از میان میبرد و پیوند های محکم را میگشاید. در آئین اسلام چنین انتقاد از سیئات اخلاقی شناخته شده است. اولیاء دین پیروان خود را از داشتن این صفت برحذر داشتهاند؛ حتی در بعضی روایات خاطر نشان شده که ورود در بحثهای خصومت آمیز با ایمان کامل سازگار نیست.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.