گفتار شانزدهم 2013/10/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) – جلد دوم

کسی که می‏خواهد در همه ابعاد وجودی خود گسترده شده و کامل گردد، در این عروج نیاز به دستی نیرومند دارد که او را مرحله به مرحله فراتر برده تا آخرین قله‏های تکامل رساند. ماندن در منجلاب عفن خواسته‏ها و شهوات شیطانی و نفسانی نه تنها انسان را از عروج و کمال باز می‏دارد، بلکه مایه‏ها و استعدادها را نیز در او می‏خشکاند و می‏میراند.
اسلام آمد تا انسان ها را از منجلاب عفن اندیشه ها و ارزشهای منحط نجات بخشد و پا به پا به فرازهای پرشکوه تکامل پیش برد. بدین منظور معانی و ارزشهای برتر از سطح خواسته ها و اندیشه‏های مادی در اختیار او نهاد،‌ مجموعه این ارزشها و معانی بلند، قرآن کریم و معارف حضرات ائمه طاهرین علیهم السلام است.
لازمه عروج انسانی دست یافتن به این معانی است که بر سر راه تکامل قرار دارند، ولی اندیشه ها و خواسته‏های شیطانی و ضد تکاملی می‏کوشند تا انسان را از قرار گرفتن بر آستانه عروج باز دارند.
اسلام در درجه اول به نیروی ایمان از تکوین عقده حقارت جلوگیری می‏کند و در صورت پیدایش آن، اگر قابل علاج بود تأکید به علاج آن نموده است.
حضرت صادق علیه السلام می‏فرماید: در مواردی که ما مریض شویم به طبیب حاذق رجوع می‏کنیم.
حضرت رسول اکرم صلی‏الله علیه و آله می‏فرماید: اسلام به عالَمِ اسباب، دقت و توجه شایان کرده است و تأکید نموده که از اثر آن غفلت نورزید؛ مدار اجر و ثواب و عذاب را بر پایه عمل و اسباب استوار نموده است.
اسلام در سخت‏ترین موارد شخص خداپرست را به ثبات و بردباری و صبر و حوصله دعوت می‏کند. قرآن مجید به صابران مکتب توحید که در مواقع نزول بلا و موارد حزن و اندوه مانند کوه پابرجا بوده و زبان به شِکوه نگشوده‏اند، مثال آورده و داستان حضرت یعقوب و حضرت یونس را متذکر شده است.
حضرت یعقوب با این که از هم و غم و فراق حضرت یوسف رنج می‏برد ولی لب به شکوه نگشود و رنج را هم مکتوم می‏داشت؛ و حضرت یونس برای نجات از عقده همّ و غم به خدای خویش چنین عرض می‏کند «سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ».
اسلام پیروان خود را از حسد که علت العلل عقده حقارت و بدبینی است، منع و آنرا مانند آتش سوزان، سوزنده جسم و جان و ایمان می‏داند، و مؤمن را به جد و جهد و بی‏اعتنائی به زر و زیور و زرق و برق زندگی این و آن دعوت می‏کند و به مؤمن می‏گوید: از دیو همّ و غم فرار کن و به اسباب دنیا مغرور مباش، فریب ظاهر را مخور و هیچ گاه از جد و جهد و عمل در ارتقاء راه و رسیدن به هدف کمال باز منشین و از فقد آمال بیمناک مشو.
در خبر آمده که اسلام به ظاهر شما نظر ندارد لکن ناظر به نیت و عمل و باطن شما است، این است که عقده‏های پدید آمده از زشتی جسمی و نقص عضوی را به روش روانی و به موعظه و پند و اندرز و آیات قرآن درمان نموده و به مدد داروهای معنوی، عقده‏های درونی را برطرف می‏سازد.
اگر عقده حقارت برای دنیا است آن را به یاری تشویق به تقوی درمان می‏کند، و اگر برای آخرت است اجر و مزد اخروی برای آن قائل است. مؤمن به سیرت نظر دارد نه به صورت، و هیچ گاه خود را سرشکسته و زبون و مقهور عوامل مادی نمی‏نماید.
جوان نباید همّ و غم از عدم موفقیت داشته باشد و نباید شکست جبهه‏ای، موجب سستی و رخوت او در سایر جبهه ها گردد. مؤمن در همه حال شاکر است و هیچ گاه عقده در دل ندارد؛‌ عوارض دنیا و حیات مانند فقر و غنا، و مرض و سلامت، و خوشی و ناخوشی تغییری به روش بخردانه او نمی‏دهند.
در عین سعی و کوشش و عمل، موت و حیات، عزت و ذلت، و رنج و راحتی و سایر امور تکوینی را از او می‏داند در نعمت سپاسگزار، و در نقمت بردبار است.
اگر بینا است دیده به نامحرم ندارد و اگر نابینا است، از نابینائی عقده بر دل نکارد. از قدرت به نحو پسندیده استفاده می‏کند و در عجز و ناتوانی و بروز حادثه ناگواری به مدد صبر و شکیبائی،  غبار همّ و غم از چهره بزداید و شراره عقده‏های درونی را به نیروی ایمان برطرف سازد.
خداوند متعال در قرآن مجید می‏فرماید: « بر آنچه از دست شما رفته است، محزون نشوید و از آنچه به شما روی آورده است خوشحال نگردید». و نیز می‏فرماید: باید خود را خوار و محزون نکنید، شما بزرگید اگر مؤمن باشید «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنتُم مُّؤْمِنِینَ».


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.