گفتار دهم 2013/10/03
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) – جلد دوم
محبتهای بیحساب و بیجای پدران و مادران نتایج شوم و ناراحت کنندهای برای فرزندان در بردارد که در تمام دوران زندگی مایه تیره روزی و بدبختی آنان میشود. یکی دیگر از نتایج شوم زیاده روی در محبت، طفیلی بار آمدن کودک و در هم شکستن اعتماد به نفس و حس استقلال اوست.
حس مسئوولیت فردی و اعتماد به نفس یکی از بزرگترین ارکان سعادت فرد و اجتماع است. پیروزیهای درخشانی که مردان بزرگ جهان بدست آوردهاند و پیشرفتهایی که در شؤون مختلف علمی و اجتماعی و اقتصادی نصیب آنان گردیده، مرهون درک مسؤولیت فردی و اتکاء به فعالیتهای پیگیر و مداوم آنان بوده است.
موفقیتهای علمی برای کسانی است که به فعالیت و کوشش و ممارست خود امیدوارند و مقصود از اعتماد به نفس که زبانزد مردم شده و در کتابهای روانشناسی و تربیتی به چشم میخورد، این است که هر فردی در تأمین سعادت خویش به اراده و عمل خود تکیه کرده و مردم را تکیه گاه امید و سعادت خود قرار ندهد.
مقصود از اعتماد به نفس این است که هر کسی شخصاً خود را مسؤول کارهای خویش بشناسد، و بداند که سعی و کوشش او و امیداری و صحت عمل او مایه پیشرفت و موفقیت، و تنبلی و مسامحه کاری و ناامیدی و نادرستی عمل مایه بدبختی و سقوط او است.
این مطلب یک اصل تازه نیست که بعضی تصور کنند دنیای غرب آن را فهمیده و به مردم جهان عرضه داشته است. آئین مقدس اسلام در چهارده قرن پیش این حقیقت درخشان را که راز سعادت و کامیابی است، با کمال صراحت به مردم آموخته است و پیروزیهایی که در آن روزگار تاریک نصیب مسلمین شده مرهون این سرمایه بزرگ، یعنی اعتماد به نفس و حس مسؤولیت فردی بوده است.
اساس تعلیم و تربیت اسلام بر مسؤولیت فردی و اعتماد به نفس استوار است و هر فردی باید در راه تأمین سعادت دنیوی و اخروی خویش به شخص خود، به نیت خود و به عمل خود تکیه کند.
در اسلام سعادت هر انسانی با مسؤولیت فردی و ارزش اعمال او بستگی دارد و بدبختیهای هر فردی ناشی از سوء نیت و اعمال ناپسندیده اوست. خلاصه پاداشها و کیفرهای مادی و معنوی مردم تابع اعمال نیک و بد آنها است و این مطلب از بدیهی ترین مسائل دینی است، در این باره آیات و اخبار بسیار رسیده است که ما بعضی از آنها را ذکر میکنیم:
«لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» : خداوند متعال بندهای را به وظیفهای مکلف نمیکند مگر به قدر توانائیش، عمل نیک هرکسی به نفع او و عمل ناپسندش به ضرر اوست. «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ» : هر کسی در گرو اعمال خویشتن است.
از این دو آیه نتیجه عمل هر کسی به خود به خوبی واضح است، و خداوند متعال در این آیات نیک و بد عمل هر کس را عاید خود دانسته و سعادت و بدبختی مردم را در گرو کارهای آنها شناخته است. این معنی جامع و کامل اعتماد به نفس و مسؤولیت شخصی است. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِهِمَّتِهِ» ارزش هرکس به قدر همت اوست. یعنی ارزش شخصیت افراد را باید در مقدار اعتماد به نفس و درجه علو همت او جستجو کرد.
در مکتب اسلام، پایگاه سعادت و خوشبختی و تکیهگاه شقاوت و بدبختی، خود انسان است. او است که میتواند در پرتو سعی و کوشش و انجام وظیفه خود را خوشبخت کند و او است که میتواند با سوء نیت و اعمال ناپسند، خویش را به بدبختی و عذاب الهی گرفتار سازد.
اسلام در راه ایجاد اعتماد به نفس نه تنها مردم را به تکیه کردن بر خود امر فرموده، بلکه اعتماد به خلق را که نقطه مقابل اعتماد به نفس است ، مذموم شناخته و پیروان خود را از آن برحذر داشته است. حضرت سجاد علیه السلام میفرماید: به نظر من جمیع سعادات و نیکی ها در این است که آدمی از آنچه در دست دیگری است قطع طمع و امید نماید.
تکیه کردن به خود، اعتماد به نفس و با تمام نیروهای شخصی در راه سعادت کوشیدن مایه استقلال و موجب عزت نزد خدا و خلق است. برعکس تکیه به دیگران کردن و چشم طمع به آنها دوختن و به این و آن امیدوار شدن، سبب محرومیتهای مادی و معنوی و موجب ذلت نزد خدا و خلق است. حضرت صادق علیه السلام میفرماید: عزت و شرف مؤمن در این است که از مردم مأیوس باشد و از آنچه در دست دیگران است قطع امید کند.
افراد زبون و بی همت در کشاکش زندگی و نبردهای حیاتی تاب مقاومت ندارند و به زودی شکست میخورند، ولی مردان با همت و افرادی که به خود متکی هستند و اعتماد به نفس دارند، در نبردهای زندگی و مبارزات حیاتی نیرومندانه مقاومت کرده با مصائب و آلام میسازند و عاقبت پیروز میشوند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.