گفتار ششم 2013/10/03
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: تعلیم و تربیت (ارشاد) - جلد اول
دل آدمی هرگز از فکر و خیال خالی نیست بلکه محل خطور و ورود خیالات و افکار مختلفه است، اگرچه گاهی انسان ملتفت آن نمیشود. دل آدمی لطیفهایست از لطایف الهیه که پیوسته معرکه تاختن خیالات و محل جولان افکار است و در این صورت دل انسان مانند نشانهای است که از طرف و جوانب تیرها به آن افکنند، و حوضی است که آب از نهرهای بسیار بر آن جاری شوند، و خانهای که درهای بسیار داشته باشند و از آنها اشخاص مختلف در آنجا وارد شوند، و آیینهای که در مکانی منصوب شده و صورتهای بیحد از محاذی آن بگذرند.
اشاره به این است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آ له فرمودند : دو نوع از افکار و خواطر در دل آدمی داخل شوند؛ یکی از جانب ملک، و آن افکاری است که مشتمل است به عزم امور خیر و قصد آنها و تصدیق امور حقه واقعیه؛ و دیگری از جانب شیطان، و آن خیالاتی است که مشتمل است به عزم امور فاسده و تکذیب امور حقه.
وآن چه به خاطر انسان میگذرد و افکاری که دل او را مشغول میدارد، دو قسماند:
قسم اول: فعلی که فکر آدمی محرک آن است که بجا آورده شود.
قسم دوم: فعلی که فکر انسان محرک انجام آن نیست بلکه محض خیال و مجرد فکر و تصور است، اگر چه از آنها در دل آدمی صفائی یا کدورتی حاصل آید و بسا که سبب انجام فعلی گردد، خیر باشد یا شر، و این نیز دو قسم است:
اول- افکار حسنه و نافعه.
دوم- خیالات فاسده و کاذبه؛ مانند آرزو کردن چیزهایی که بوجود آمدن آنها محال است.
کلیه خواطر انسانیه و خیالات قلبیه دو قسم است:
اول – افکار محرکه بر عمل خیر که آن را الهام گویند.
دوم- خیالات محرکه که بر عمل شر که آن را وسوسه گویند.
قسم دوم، وساوس که اثر شیطان، و قسم اول از فیض ملک است.
در ابتدای امر انسان قابلیت این دو اثر را به طور مساوی در خود دارد و هیچ یک را بر دیگری ترجیحی نیست، بلکه ظهور یکی و غلبه آن بر دیگری به واسطه متابعت هوی و هوس یا ملازمت ورع و تقوی است.
پس وقتی که انسان میل به مقتضای قوه شهوی و غضبی مینماید، شیطان فرصت پیداکرده با لشکر خود وارد قلب میشوند و انواع آثار ایشان از وساوس و خیالات فاسده در دل به ظهور میرسد. و اگر دل توجه به ذکر خدا کرد و میل نفس به ورع و تقوی شد، جنود ملایک دل را فرا گیرند و فیوضات ایشان از افکار حسنه در دل پیدا گردد.
این دو لشکر پیوسته در آمد و شد و گیرودار هستند، اگر شیطان غالب شد در خانه دل ساکن شود و او را از طریق مستقیم باز دارد و اگر غلبه با جنود ملایک شد، دل را وطن خود نموده و در آنجا رحل اقامت کنند، در آن هنگام راه آمد و شد بیک دیگر بسته شود، مگر گاهی در نهایت تعجیل از آنجا بگذرد.
اگر خیالات فاسده و باطله و غضب و شهوت امداد نمایند، شیاطین و دیوان غالب شوند و در دل آشیانه سازند و هر زاویه از زوایای دل خانه شیطانی شود و اگر ملایک غالب شدند در دل نزول اجلال نمایند و هر لحظه از ایشان نوری تازه بدل رسد، لیکن بیشتر دلهای مردم را شیاطین فرا گرفته و مالک شدهاند و هر نوع تصرفی که خواهند قادرند که در نتیجه صاحب دل را به اودیه وسواس و هلاکت میافکنند.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.