مراعات حریم محرم و نامحرم – چشم چرانی ، محرک غیرالهی 2008/05/15
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: کعبه جانان - جلد اول
چشم چرانی، محرک غیر الهی
در وجود انسان، محرّکات و متحرّکاتی است. گاهی محرک و متحرک ظاهری است و گاهی هر دو باطنی، و گاه یکی ظاهری است و دیگری باطنی. این علل و عوامل، اعم از این که ظاهری باشند یا باطنی، الهیّه و یا غیر الهیّه است.
یکی از محرکات غیرالهی، چشمچرانی است. چشمچرانی موجب فعالیت الکتریسیته و قوه مغناطیسی موجود در زن و مرد و شیفته شدن آنان به یکدیگر، یا فریفته شدن مردی به مردی یا زنی به زنی شده، عواقب وخیم و ناگواری در پی دارد. از اینرو اسلام فرامین و احکامی نسبت به این محرکات و متحرکات غیرالهی صادر نموده، مردان را از نگاه غیرمشروع نسبت به زنان منع مینماید و زنان را نیز به محجوب بودن وا میدارد.
بر اساس حکم الهی، حرام است که مردی به زنی یا زنی به مردی، یا مردی به مردی، یا زنی به زنی با دیده شهوت بنگرد. حضرت رسول اکرم(ص) میفرماید: من چشمچرانی را زِنا و لِواط چشم میدانم، و هیچ عضوی در وجود انسان نیست مگر این که در اثر غفلت مرتکب زنا گردد؛ بطوری که زنای چشم نگاه، زنای لب بوسه و زنای دست، لمس کردن و … است.
در احکام الهی حدّ زنای مُحصِنِه و غیرمُحصِنِه و سایر امور نفسانیه تعیین شده است. اگر برای حاکم شرع ثابت شود که فردی با دیده شهوت به دیگری مینگرد، باید درباره او حدّ اجرا کند، چه رسد به سایر مراتب آن؛ چنین فردی علاوه بر تحمل اجرای حدّ، به عذاب الهی نیز دچار خواهد شد.
چشمچرانی و طی مراحل عالم نفسانیّت، انسان را به بیماریهای گوناگون روحی و جسمی مبتلا میکند. صحّت این امر، هم از دیدگاه تعالیم دینی و هم از نظر علم روز به اثبات رسیده است. کسی که به دیگری با دیده شهوت مینگرد، این عمل موجب ترشح غدد داخلی و تجمع مواد زاید و سمّی در خون است که سبب پیدایش آثار سویی در ارگانیسم بدن شده، انسان را به بیماریهای خطرناک و غیر قابل علاج دچار میکند.
مبتلایان به این عادت چه بسا با درک مضرّات روانی و جسمی حاصله مایل به ترک آن باشند، امّا به علت اعتیاد به آن، خویشتنداری برایشان بسی مشکل است. بنابراین اعتیادات خطرناک منحصر به موارد ظاهری مانند هروئین، تریاک و سیگار نیست، بلکه آثار سوء پارهای اعتیادات روحی به مراتب بیش از آنهاست، هر چند که غالب مردم آنها را در ردیف اعتیادات خطرناک، منظور نکنند. از اینرو در شرع مقدس اسلام، از ابتدا امر است بر حفظ و مراقبت چشم از مَنْهیّات که سبب فتنهها و آفات است.
بر طبق آمار، یکی از علل بزرگ طلاق، چشمچرانی است. زن و مردی که با دیده شهوت به هم مینگرند، نمیتوانند زوج مناسبی برای یکدیگر باشند، زیرا زندگی زناشویی بر مبنای مهر و محبت است، امّا آنان وصال دیگری را در سر میپرورانند.
مردان و زنان باید مراقب عفت و پاکدامنی خود باشند، زیرا بزرگترین سرمایه انسان، عفت و پاکنفسی اوست. هر کسی تا آلوده نشده در حفظ و صیانت خود میکوشد و به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن عفت خود نیست. در پیشگاه الهی ارزش انسان پاکنفس و عفیف ولو فاقد همه امکانات باشد، قابل مقایسه نیست با کسی که تمام امکانات مادی را داراست ولی عاری از عفت و پاکدامنی است.
از جمله عوامل خطرناک برای ناموس و عفت انسانها، وجود مردان هوسران است که برای خاموش کردن آتش جنسی خود به فریب زنان و دختران پرداخته، کام خود را با زیر پا گذاشتن عفت و انسانیّت میجویند. برای این مقصد شوم، به رنگهای مختلف در میآیند: گاهی خود را آرایند؛ گاه از در تبلیغ حقایق وارد شده تعالیم دین را عنوان کنند؛ گاه از در دوستی درآمده ابراز صمیمیت نمایند؛ گاهی به آنها احترام قایل شوند؛ گاه در گوش آنها نغمه عشق زمزمه کنند و گاهی از زن یا مردی تمجید کرده و ظاهراً به آنها بها دهند.
زنان و دختران بدانند که اگر چنین افرادی دم از آزادی زنند، منظورشان نه آزادیی است که اسلام به انسانها هدیه کرده، بلکه مرادشان بیحجابی و ظاهر شدن زنان با لباسهای مُستَهجَن در مقابل دیدگان حریص دزدان عفت و ناموس است. آزادی از نظر اینان، دریدن پرده ناموس و عفت است.
ضرورت عفت ایجاب میکند که زنان و دختران، طبق دستورات اسلام عمل کنند و مواظب رفتار و حرکات و حتی تکلّم خود با مردان و برخی زنان باشند. چه تکلیف رعایت حجاب نه تنها در برابر مردان که در قبال برخی زنان نیز هست.
زنان و دختران نباید برای مردان اجنبی آرایش کنند. آنان که در موقع خروج به خودآرایی پرداخته اما در خانه و پیش مردان خود ساده زندگی میکنند، آیا چنین رفتاری نمایشگر تمایل آنان به نفوذ بر قلب مرد اجنبی نیست؟ مگر دختران آرایشکرده با رفتار مبتذل خود جوانان هرزه را به تعقیب خود فرا نمیخوانند؟!
در جامعهای که در آن فرهنگ اصیل اسلام حاکم است، بزرگان برای هدایت و ارشاد مردم شب و روز با تحمل زحمات طاقتفرسا خود را فدا میکنند تا مانع پیدایش مفاسد گردند. اما آنجا که خبری از اسلام واقعی و نشر کلام بزرگان نیست، مردم در منجلاب شهوات غرق میشوند. در این بحران اخلاقی به زن تنها از دریچه نفسانیت مینگرند و او جز وسیله شهوترانی مرد نیست، چنان که در ملل غرب میبینیم، در حالی که از نعمتهای بزرگ الهی، زنان با عفت و پاکدامنند.
در این میان مقصّر کیست؟ اسلام یا فرهنگ غربی که امروزه هزاران زن و مرد را به پرتگاه نابودی کشانده است؟ غرب مستغرق در فساد با اجتماعات شهوتزدهاش را بنگرید که چسان دزدان ناموس و عفت در آن غرب درخشان، سخت مشغول یغماگری گوهر عفت و ناموسند. زن مهار مرد را گرفته و هر کجا که دلخواه اوست میکشد، مرد نگونبخت هم به این حرکت زن، شاد و خرسند است و زن نیز در خیال خود دلخوش است که به استقلال رسیده! این است مفهوم آزادی و راه و رسم آزادگی؟! با این همه غربزدگان شَیّاد، بازار حیلهگری و نفسانیت را میستایند، از پیشرفت علوم و صنایع ممالک خارجه صحبت میکنند، همان پیشرفتی که کانون گرم خانوادهها را ویران ساخته و اکنون باید بر آن ویرانهها بگریند.
اسلام نه مخالف تَطَوُّر و پیشرفت علوم و صنایع، که خواستار هدایت آنها در صراط انسانیت است. عمل به اهداف والای اسلام، نجاتبخش دنیای امروز از آتش جنگ و خونریزی و فساد و رهاننده انسانها از ارزشهای دروغین است. بسی تأسف که در این تنگنا به جای استمداد از اولیاء و عمل به کلام و دستورات ایشان، تمسّک به زهر کشنده بیحجابی جویند و آن را داروی امراض روحی و جسمانی خود دانند، غافل از این که بر مراتب شدت بیماری بیفزایند، مانند آن که بخواهند آتش را با آتش خاموش کنند.
امید است که هیچ زن و دختری فریفته آنان نگردد. زنانی که تحت تعالیم عالیه مردان الهی هستند، شیفته و فریفته شیادان نمیشوند و آنان هم میدانند که چنین زنانی را فریب نتوان داد. بر دختران و زنان پاکدامن است که با تبلیغات الهی به سایر زنان برسانند که:
ای آن که باید نونهالی را در آغوش پر مهر و محبت خود بپرورانی، میدانی که ادامه چنین راهی به کجا میانجامد؟ اگر آرایش کرده در معرض دید مردان قرار گیری، آنان دیگر به زنان خود که روزی مانند تو جوان بودند، اهمیت ندهند! ای دختران چگونه راضی میشوید که مَلْعَبه دست بلهوسان گردید؟ چسان میپذیرید که ارزشهای وجودیتان در اثر تقلیدهای کورکورانه نثار هوسرانیها گردد؟ به خود رحم کنید و سرمایههای وجودیتان را ارزان از دست مدهید.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.