نظریۀ جسد هورقلیایی 2011/01/01
بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی
کتاب: مبدا و معاد
نظریه جسد هور قلیایی
آنچه از کلمات بعضی از فلاسفه ظاهر میشود، تَلخُّصش آن است که انسان را دو جسد است: یکی جسد عنصری که مرکّب است از عناصر اربعه، و این جسد به منزله کثافتی است در سنگ که چون آن را در آتش آب کنند، حاصل میشود از آن، شیشه صاف و این شیشه بِعِینه همان سنگ است که چون آب شد، کثافات از آن زائل گردید. آیا نمیبینی آب را که چون ایستاده و ساکن است، هرچه تحت آن باشد دیده میشود، و چون حرکت کرد و جاری شد، تحت آن چنان که باید دیده نمیشود، به جهت تَصادُمِ بعضی اجزاء به اجزاء دیگر.
گویند این جسد عنصری، در قبر فانی میشود و هریکی از عناصرِ آن به سوی اصل خود برمیگردد: آبِ آن به مرکز آب، و هوای آن به مرکز هوا، و نارِ آن به مرکز نار، و ترابِ آن به مرکز تراب برمیگردد، و جسد عنصری اصلاً دوباره برنمیگردد و آن به منزله ثَوبی است که انسان آن را از تن خود برکند و بیندازد. جسد دیگری که در واقع جسد اصلی است عبارت است از جسد هور قلیایی، که در قیامت به صورتی میباشد که در دنیا بود و روح بر آن تعلّق میگیرد، و این جسد است که به حساب برخاسته، در بهشت یا در دوزخ باقی خواهد ماند.
اینان گویند، تصفیه انسان به واسطه زایل شدن جسد عنصری است از جسد اصلی هور قلیایی، و نیز گویند جسد عنصری نسبت به جسد اصلی به منزله گَردی است که روی آئینه نشسته، در قیامتْ آن گرد زایل شود و در آئینه جَلا حاصل آید و این آئینه، همان جسد اصلی هور قلیایی است که در بهشت یا در دوزخ این جسد باقی خواهد ماند.
این قول نیز باطل است و احدی از علما و حکمای سَلَف، قائل به مقاله او نیستند، ولی چون میان اَعوان شیاطین شهرت یافت، لهذا فی الجمله تعرّض و ردِّ آن خالی از وجاهت نیست.
این که گفته، بعد از ازله بدنِ عنصری از جسد هور قلیایی اگر آن را بِکَشی، وزن آن کم و زیاد نمیشود، این از بدیهیّات است که رنگْ بالای رنگ، وزنِ همان رنگ را کم و زیاد نمیکند و با زوال تندی رنگْ از شدّت به سوی ضعف، از وزن اوّلی کاسته نمیگردد، چنان که اگر تغییری هم در وزن آنها پیدا شود غیر محسوس است، لیکن جسد را نمیتوان به این معنی تشبیه به رنگ کرد.
اگر مراد آن است که بدنِ عنصری مانند رنگِ حنائی است که در دست گذاشته شود، ما تصوّر عَرَض بودن بدن عنصری را به این معنی نتوانستیم کنیم، که چگونه بعد از ازاله بدن عنصری، وزن بدن کم و زیاد نمیشود، مگر بدن عنصری غیر از جسد، و جسدْ غیر از بدن عنصری است؟! و اگر آن را تشبیه به آب صاف نموده که به گلْ آلوده شده، بعد از تصفیه آن از گلْ به طور یقین از وزنش کاسته میگردد.
این که گفته، هریکی از عناصر به اصل خود برمیگردد و عود آن به طریق مُمازِجت و استهلاک است، آیا عنصری بعد از برگشتن به اصل خود، محال است که دوباره به اصل جسد خود برگردد؟ اگر گوید محال است، قدرت را از خدای قادر سلب کرده است. گوید مرگْ معلول کثافات است و به این ادّعا دلیلی ندارد، و حال آن که خداوند متعال میفرماید: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا: مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده».
چنان که در اوّل مَرّه به مقتضای حکمت، انسانْ آفریده شد، روز معاد هم به همان نحو به مقتضای حکمت، با همین بدن عنصری عود خواهد کرد، چنان که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ: همان گونه که شما را پدید آورد به سوی او برمیگردید». و همین اعضای عنصری بنا بر آیه شریفه قرآن مجید، مسؤول شهادت به اعمال شخص خواهند شد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا: به تحقیق گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد» و بعد از شهادتِ اعضاء، شخص خطاب به آنها کرده که چرا گواهی دادید؟ گویند به سخن آورد ما را خدایی که به تکلّم آورد همه چیز را: «وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ: و به پوستِ بدنِ خود میگویند چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟ میگویند همان خدایی که هر چیزی را به زبان درآورده، ما را گویا گردانیده است».
اگر محاسبات و تکلّمات با جسد هور قلیایی شود، این برخلاف معانی قرآن مجید است و اصلاً در قرآن و اخبار به جسد هور قلیایی اشاره نشده، ولی در اخبار نسبت به عالم برزخ، «قالب مثالی» اشاره شده است.
پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.