علم بلامعلوم 2010/10/13

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: مبدا و معاد

علم بلامعلوم

موضوعی که لازم است در اطراف آن بحث شود، این است که آیا علم بلامعلوم عقلاً جایز است یا نه؟ البته این امر در نظر بَدوی محال می‌نماید، لکن با اندک تفکری حقیقت آن ثابت می‌شود، مانند علم به معدومات و ممتنعات، اجتماع نقیضَین و ضدَّین و شریک باریتعالی، چنان که اگر علم خود را به این امور نفی کنیم، چگونه می‌توانیم درباره آنها قضاوت کنیم؟ پس ما به این امور علم داریم اگرچه واقعیت ندارند. چنان که واقعیت وجودْ به علم پیداست، هم‏چنین نقیض وجود یعنی معدومات نیز به علم مُنکَشِف و هویداست، و لذا علم به معدوم مطلق و معدوم خاص، علمی است بلامعلوم.

خالق متعال، عالَم است بر جزئیات و کلیات، و محال است اِفتقار و احتیاج او بر امری که مُغایر ذات اوست، و متساوی است نسبت او بر همه اشیاء، به سبب تجرّد و بساطت اوْ چه، هرگاه عالِم بر جمیع اشیاء نباشد، لازم آید تخصیص بلا‏مُخَصِّص. کلّ اشیاء داخل در معلومات و مقدورات اوست، و فرق مابین معلومات و مقدورات او، آن است که معلومات او اعم است از مقدورات او، هرچند که هر دو در قبال علم و قدرت او متناهی‏اند، خواه ممکن باشد و خواه واجب یا ممتنع، همه اینها معلوم اوست و در صحّتِ معلومیت بر او متساویند.

خالق متعال همه چیز را می‌داند، واجب را واجب و ممکن را ممکن، کلّی را کلّی و جزئی را جزئی، لکن مقدور او نباشد الاّ ممکنات، و محال است واجب و ممتنع بِالذّات، داخل در مقدورات او شوند؛ زیرا که قدرت اثر می‌کند بر معدومات و اَعدام، و این اثر در واجب و ممتنع متصوّر نیست، به جهت عدم قابلیت ممتنع بِالذّات در تعلّق علم.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.