اصالت وجود 2010/08/25

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: مبدا و معاد

اصالت وجود

واقعیت و اصالت، معادل وجود است، و هر‏چه هستی ندارد اصالت ندارد. حقیقت هستی در مورد خود، عین واقعیت و اصالت است و در ماهیات، هستی‏بخش و حقیقت‏دهنده، وجود است. اگر نور وجود بر ماهیات پرتوافکن نگردد، اشیاء به کلی از دایره هستی محو و در تاریکی عدم ناپدید شوند. زیرا، هستی هر شیء همان نحوه پیدایش اوست که از منبع آفرینش، بدان اِشراق می‌گردد. بنابراین، جای تردیدی نیست که وجود، مرادف با کمال، و کمال به هر معنی که باشد، به حقیقتِ هستی مرتبط است. پس، خیرْ مساوی وجود، و وجودْ مساوی با خیر است. این که وجودْ خیر می‌باشد، از بدیهی‌ترین مسائل حکمت است که چندان نیاز به استدلال نیست؛ فقط با یک تذکار، هر عقل سلیمی که در‏صدد انکار ضروریات نمی‌باشد، به درستی آن اعتراف دارد. بنا به همین اصل، باید شرّ را که فقدان کمال شیء است، مساوی با عدم، تفسیر کرد.

اگر مسلّم گردید که وجود، خیرْ و عدم، شرّ است، ماهیت در حد ذات که نه موجود است و نه معدوم، به خودی خود، نه خیر تواند بود نه شرّ. نکته جالب‏تر که از اصل تساوی خیر و هستی به دست می‌آید، آن است که اگر وجود در موردی قصور و نقصان پذیرفت و با فقدان هماهنگ شد، به همان نسبت، خیرْ آمیخته به شرّ خواهد شد. و در صورتی که وجود، منزّه از هر گونه نقص و ناروایی شد، به شرّ آلودگی ندارد؛ از همین جهت، خیرِ محض را در هستی مطلق، که ذات اقدس حضرت باریتعالی است، باید جستجو کرد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.