امام خردسال 2010/07/13

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: نبوت و امامت

امام خردسال!

حضرت حجه بن الحسن العسکری در نیمه ماه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری، از یکی از مَلَکه‌های والای نسل حواریّون حضرت عیسی(ع)، به دنیا آمد. در سنّ پنج سالگی پدر بزرگوارش وفات یافت و از آن زمان تا حال، غایب است و بعد از حضرت امام حسن عسکری(ع)، مقام امامت و ولایت را دارا بوده و جمیع کمالات و صفات حمیده و مَلَکات فاضله در وجود آن حضرت فعلیّت دارد، و اوست امام منتظَر شیعیان.

بعضی از کوتاه‌نظران و بی‌خبران گویند، چگونه توان باور کرد که کودکی در سن پنج سالگی به مقام ولایت و امامت منصوب گردد، و به مأموریت ضبط و تحمّل احکام الهی انتخاب شود، و در آن صِغَر سِنّ، از حیث علم و عمل، امام و پیشوای مردم بوده و حجت خدا باشد؟

جواب گوییم که شما نبوّت و امامت را یک مقام ظاهریِ ناچیزی پنداشته‌اید که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست، و هر کسی صلاحیت دارد مأمور حفظ و تحمّل احکام الهی شود و هیچ نیازی به استعداد و کمال و امتیاز ذاتی نیست.

اگر تأمل کنید و بـه اخبـار حضرات اهل بیت عصمت(ع) مراجعه نماییـد، تصـدیـق  می‌کنید که این امر یک موضوع ساده نیست، بلکه نبوّت مقام ارجمندی است که شخصِ واجد آن با حق‌تعالی ارتباط و اتصال داشته، و از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار شده و احکام و قوانین الهی، بر باطن و قلب نورانیش وحی و الهام می‌گردد.

هکذا ولایت و امامت مقام بزرگی است که واجد آن، طوری احکام الهی را از عوالم غیبی اخذ می‌کند که هیچ خطا و نسیان و عصیان، بر ساحت وجود مقدسش راه نمی‌یابد. پس معلوم می‌شود که پیغمبر و امام به سبب کمال اتّصال با عوالم غیبی، حقایق را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزّل می‌دهد و به مردم ابلاغ می‌نماید.

پیغمبر و امام از حیث آفرینش و صفات و کمالات ممتازند، و به جهت این امتیاز است که حق‌تعالی ایشان را به این مقام منصوب می‌گرداند. این امتیاز در همان اوان کودکی نیز در ایشان موجود است، لیکن هر وقت صلاح باشد و شرایط جمع شود و موانعی در کار نبود، این افرادِ برجسته به مقام نبوت یا امامت معرفی می‌شوند.

این انتخاب، چنان که بعد از بلوغ یا در بزرگی انجام می‌گردد، ممکن است در ایام کودکی تحقّق پذیرد، چنان که به موجب آیات شریفه قرآن مجید، حضرت عیسی(ع) در گهواره با مردم سخن گفت و خویش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفی نمود «فَاَشارَتْ اِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً، قالَ اِنّی عَبْدُاللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیّاً وَ جَعَلَنی مُبارَکاً اَیْنَ ما کُنْتُ وَ اَوْصانی بِالصَّلوه وَ الزَّکوه مادُمْتُ حَیّاً: پس اشاره کرد به او، گفتند چگونه سخن گوییم با کودکی که در گهواره باشد؟ حضرت عیسی گفت به درستی که من بنده خدایم، خدا مرا کتاب داد و مرا نبی و مبارک گردانید در هر کجا که باشم، و سفارش نمود مرا به نماز و زکات مادام که زنده هستم».

از این آیه و آیات دیگر معلوم می‌شود که هیچ مانعی نیست کودکی در پنج سالگی به مقام ولایت و امامت منصوب شده و بر انجام وظایف خویش با کمال ارتباط و اتصال، کاملاً نیرومند و مقتدر باشد.

حضرت جواد علیه‌السلام نیز در هنگام وفات پدر بزرگوارش هفت ساله بود، و از جهت صِغَرِ سنّ، امامتش میان بعضی از شیعیان، مورد تردید واقع شد. پس به منظور حل این مشکل، گروهی از بزرگان شیعه خدمتش رسیدند و صدها مشکلات مسائل از وی پرسیدند و جواب شافی دریافت نمودند و کراماتی نیز مشاهده کردند، به این سبب شک و شبهه ایشان برطرف شد.

حضرت رضا(ع) آن جناب را امام و جانشین خویش معرّفی می‌نمود و در مقابل تعجب مخاطبین می‌فرمود: حضرت عیسی علیه‌السلام نیز در سنّ کودکی پیغمبر و حجت خدا شد.

حضرت امام علی‌النّقی علیه‌السلام شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدر بزرگوارش از دنیا رحلت نمود و امامت به وی منتقل شد.

در بین اطفال عادی هم افراد نادری دیده می‌شوند که استعداد و حافظه و قوای دِماغی و ادراکات ایشان، از مردان چهل ساله هم بیشتر و بهتر است، چنان که اگر صفحات تاریخ را تحت مطالعه قرار دهیم، نظایر این افراد را زیاد خواهیم یافت. پس چه استبعادی دارد که خداوند متعال، حضرت بقیهالله را که علت مُبْقِیه انسانی است، در سنّ پنج سالگی به ولایت و امامت برگزیند و تحمّل و ضبط احکام را به او واگذارد.

حضرات ائمه اطهار علیهم‌السلام، قبلاً صِغَرِ سنّ آن جناب را پیش بینی کرده بودند. حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام می‌فرماید: سنّ حضرت قائم هنگام منصوب شدن به امامت، از همه ما کمتر می‌باشد.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.