افضلیت برسایر انبیاء 2010/05/03

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: نبوت و امامت

افضلیت بر سایر انبیاء

واجب است ایمان به افضلیّت پیغمبر آخرالزّمان و اولاد طاهرین او صلوات‌الله علیهم اجمعین از جمیع ملائک و سایر انبیاء مرسلین. طریق استدلال و وجه دلالت آن است که حق‏تعالی‏‏ در خطابات خود به آن حضرت «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ: ای پیامبر ما » و یا «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ: ای رسول ما » فرموده و اسم آن حضرت را ذکر ننموده مگر به جهت شهادتِ خود به رسالت آن حضرت، بلکه کنایه آورده به الفاظ دیگر. ولی سایر انبیاء را با اسماء ایشان خوانده و این دلیل است به افضل بودن آن حضرت، به جهت آن که، کنایه برای تعظیم شأن و توقیر و تجلیل و تفخیمِ امر آمده است.

وجه دیگر آن است که هرگاه به انبیاء دیگر رَمْیِ بُهتان و عیبْ می‌کردند، با ایشان مجادله نموده و نفی آن عیب می‌کردند؛ ولی هرگاه آن حضرت را رَمْی بهتان و عیبْ می‌نمودند، حق‏تعالی‏‏ خود مُباشرِ مجادله با ایشان بوده و آیه می‌فرستاد، چنان که این مطلب از آیات کلام‌الله مجید معلوم می‌شود.

وجه دیگر این که به نصّ قرآن مجید، عدّه‌ای از حضرات انبیاء علیهم‌السلام، با این که دارای مقامِ «اخلاص» بودند، ولی به مقام عالی‏تر از اخلاص، واصل نگشته دعا می‌کرده‌اند که در آخرت بدان رسند.

حضرت یوسف علیه‌السلام به نصّ قرآن مجید از مخلَصین بوده: «اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ: چرا که او از بندگان مُخلَص ما بود»، ولی آن حضرت از خدا طلب لُحوق به صالحین را نموده عرض می‌کند: «أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ: تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما». بنابراین، آن حضرت در دنیا به مقام «صَلوح» نرسیده بود و دعا می‌کرد که این لُحوق، او را حاصل شود. حضرت ابراهیم نیز با آن که مقام شامخی در خلوص داشت، ولی عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ ‏لی حُکْماً وَ اَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ: پروردگارا به من حکمت عطا کن و مرا به صالحان مُلحق فرمای».

پس مقام «صَلوح» عالی‏تر از مقام «اخلاص» است، که حضرت ابراهیم علیه‌السلام اِلحاقِ خود را بدان، از خدا مسئلت می‌کند. خداوند دعای او را در دنیا مستجاب ننمود، لکن تحقق آن را به جهان آخرت وعده فرمود: «وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ اِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصّالِحینَ: و ما او را در این دنیا برگزیدیم و البته در آخرت از صالحین خواهد بود».

البته آن مقام صَلوح که انبیاءِ سلف آرزوی آن را داشتند، غیر از صلاحی است که همه ایشان در دنیا دارا بودند: «وَ وَهَبْنا لَهُ اِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَهً وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحینَ: و اسحاق و یعقوب را افزون به او بخشودیم و همه را از شایستگان قرار دادیم»، که مقام صلوح بسی عالی‏تر و بالاتر است.

اما حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله، در دنیا به مقام صلوح رسید به دلیل این آیه شریفه که از قول آن حضرتْ ناطق است: «اِنَّ وَ‌لِیِّیَ اللهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصّالِحینَ: بی‏‏تردید سرور من آن خدایی است که قرآن را فرو‏فرستاده و همو دوستدار صالحین است». آن بزرگوار در این آیه شریفه اثبات ولایت مطلقه حضرت احدیّت را برای خود نموده و سپس می‌فرماید: ولیّ من آن کسی است که تَوَلّی امور صالحین را می‌نماید.

آیه شریفه: «اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‏‏فرستند ای کسانی که ایمان آورده‏‏اید بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید» نیز دلیل بر افضلیّت آن حضرت نسبت به سایر حضرات انبیاء علیهم‌السلام است. چه، به دنبال سلام و درود خداوند و ملائک، به سایر مؤمنین هم خطاب شده که به آن بزرگوار سلام و درود فرستند؛ و مسلماً حضرات انبیاء به جهت ایمان به آن حضرت، مشمول این آیه بوده و بر پیامبر، سلام و درود می‌فرستند.

خدای تبارک و تعالی، این حبیب خود را اول با کمالات عالیه مُتَأَدّب نمود، سپس او را الگو و اسوه انسان‌ها قرار داد و مردم را به اقتداء او امر کرد، چنان که در توصیف خصائلِ کمالیِ او فرماید: «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم: و راستی که تو را خویی والاست». این آیه شریفه پیش از همه آیاتی نازل شده که مربوط به کمالات آن بزرگوار است، زیرا سیرِ طولیِ بحث در نظم صَناعی آن، مُقتضی این است که، اولْ اصناف کمال حاصل آید، آنگاه خُلق عظیم به مقام تحقّق رسد.

وقتی که از لحاظ علمی و عملی، آن حضرت سرآمدِ همه راهیان به سوی حق است، تمام سنّت و سیرت و شئون زندگی او، اسوه همگان خواهد شد، و قلمرو قُدوِه بودن او همسان منطقه رسالتش، جهانی خواهد بود.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.