معجزات درخواستی مشرکین 2010/04/27

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: نبوت و امامت

معجزات درخواستی مشرکین

آیات دیگری که مدّعیان نفی ظهور سایر معجزات از پیامبر خدا(ص) به آن تمسّک جسته‌اند، آیات ۹۰ الی ۹۳ سوره اِسراء است. خداوند تبارک و تعالی در این آیات می‌فرماید:

«مشرکین گفتند ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر این که چشمه‌ای از زمین برای ما جاری سازی، یا باغ خرما و انگور داشته باشی و در آن نهرها جاری کنی، یا آسمان را قطعه قطعه بر سر ما فرود آری، یا خدا و فرشتگان را در برابر ما قرار دهی، یا تو دارای خانه‌ای از طلا باشی، یا به آسمان پرواز کنی، در این صورت هم به تو ایمان نمی‌آوریم مگر این که نامه‌ای برای ما فرود آری تا بخوانیم. در جواب ایشان بگو پاک و منزّه است پروردگارم، آیا من جز بشری فرستاده شده هستم؟».

گویند این آیات دلالت دارد که مشرکین از رسول خدا معجزاتی خواستند، ولی آن بزرگوار از ارائه آن امتناع و به عجز و ناتوانی خود اعتراف کرد که «قُلْ سُبْحانَ رَبّی هَلْ کُنْتُ اِلا بَشَراً رَسُولاً: بگو پاک و منزّه است پروردگارم، آیا من جز بشری فرستاده شده هستم؟».

این گفتار را پاسخ‌های مختلفی است از جمله: معجزات مورد تقاضا از سِنخ همان معجزات اِقتِراحی است نه از قبیل آیات ابتدایی برای اثبات نبوّت و ارشاد مردم. زیرا آنان تصدیق پیغمبر را موقوف به ارضای مُشتَهیاتِ خود کردند و حال آنکه در امور مذکوره، امتیازی نسبت به سایر بیّنات نبود. اگر آنان را عِنادی با حق نبود، هر آنچه دلیل بر صدق نبوت بود، کافی بود. هم‏چنین، آنان که می‌گفتند باید به آسمان پرواز کنی و … نامه‌ای از آسمان فرود آری تا بخوانیم، اگر جوینده حق بودند، آیا تنها پرواز به فضا نمی‌توانست دلیل بر اثبات نبوت باشد؟ آیا این همه قید و شرط بیجا، دلیلِ بارز بر تمرّد آنان در قبال حقایق نبود؟!

پاسخ دیگر آن که در این آیه، حضرت رسول اکرم(ص) از اِتیان معجزه، اظهار عجز ننموده بلکه با جمله «سُبْحانَ رَبّی: منزّه است پروردگارم» تفهیم نمود که حق‏تعالی‏‏ منزه است از عجز و قادر است بر هر امر ممکن‌الوقوعی. او برتر است از آن که در برابر درخواست بشر، محکوم شود و بر انجام آن مجبور، و پیغمبر نیز بشری است مطیعِ امر و فرمان او.

در این آیات، درخواست‌های مشرکین در شش موضوع است. سه موضوع آن، محال عقلی است و سه موضوع دیگر، حجّت بر نبوت نیست: فرود آمدن آسمان‌ها و قطعه قطعه شدن کُرات آسمانی، مستلزم در هم ریختن زمین و نابودی انسان‌هاست و این بر طبق آیات قرآن، مختصّ است به قیامت و اتمام عمر عالَم، و وقوع آن پیش از وقت معیّن، برخلاف حکمت و مشیّت الهی است بر ابقاء انسان‌ها در این جهان و ارشاد آنان به سوی خیر و کمال، و حکیمْ خلاف مقتضای حکمت نکند.

آوردن خدا هم محال است، زیرا حق‏تعالی‏‏ قابل رؤیت نبوده منزّه است از نقل و انتقال و مُناوِله با حواس. آوردن نامه از آسمان نیز محال است، زیرا منظور آنان نامه ایجادی نبود، بلکه مکتوبی بود که خدا با دست خود نویسد و‏گرنه نامه ایجادی، نیازی به بَر رفتن به آسمان نداشت.

اما سه موضوع دیگر، یعنی چشمه و قنات جاری کردن، داشتن باغی پر درخت دارای قنات‌ها و نهرها، و خانه‌ای از طلا؛ انجام این امور هرچند برای پیغمبر اکرم(ص) ممکن بود، ولی دلیل بر اثبات نبوت نیست. چه بسیار افرادی که بدون رسالت و ایمانْ آنها را واجدند، پس وقوعشان لغو است و لغو از نبی سر نزند.

ممکن است گمان شود که انجام امور مذکوره از طُرُق معمول، معجزه نیست و از غیر مجرای عادت، معجزه است. ولی این گمانْ باطل است زیرا آنها می‌پنداشتند که پیغمبر باید از راه عادی دارای ثروت و مِکنَتِ فراوان باشد و مقام نبوت شایسته فقیران نیست: «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرانُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٍ: گویند چرا این قرآن بر مردی بزرگ از مردمِ دو شهر مکّه یا طائف نازل نگردید؟».

شاهد دیگر این که، آنان که می‌گفتند فقط پیامبر باید دارای باغ و خانه طلایی باشد، جاری کردن چشمه را برای خود نمی‌خواستند، بلکه منظورشان این بود که به خاطر درخواست ما برای خود چشمه‌ای جاری کن تا توانگر بوده به مقام پیامبری برازنده باشی. اگر هدف آنان رؤیت چنین اعجازی بود، دیگر این سخت‌گیری‌ها مفهومی نداشت.

و سرانجام مُستَمسَکِ دیگر مدّعیان، این آیت است «وَ یَقُولُونَ لَوْلا اُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ اِنَّمَا الْغَیْبُ لِلهِ فَانْتَظِرُوا اِنّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ: گویند چرا معجزه‌ای بر وی نازل نگردید؟ بگو غیبْ اختصاص به خدا دارد، منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم».

مدّعیان گوینـد پیغمبر خـدا در قبال درخواست مشرکین فرموده: معجزه در امکان و اختیار من نبوده مختصّ به خداست، و لذا آن حضرت را جز قرآن، معجزه دیگری نیست. پاسخ آن که، این گونه آیاتْ همه درباره معجزات اِقتِراحی است نه همه معجزات، و لذا درخواستی است مردود. مَخْلَص کلام آن که:

اولاً – آیاتی که ظاهراً نفی اعجاز می‌کنند، درباره معجزات اِقتِراحی است.

ثانیاً – معجزه در اختیار خدا و به اراده و مشیّت اوست و پیامبر سِمَت رسالت دارد و در تمام امور، تابع اذن و فرمان اوست و این، اختصاص به حضرت رسول اکرم(ص) ندارد.

ثالثاً – معجزاتی که تکذیب آنها موجب عذاب دنیوی است، برای این امّت نیامده، هر چند بعضی تقاضای آن را نموده‌اند.

رابعاً – تحدّی پیامبر اسلام از میان معجزاتش، تنها به قرآن است. زیرا نبوت جاودانی و جهانی، معجزه جاودانی و جهانی می‌خواهد و چنین اعجاز به جز قرآن نبوده در غیر آن متصوّر نیست.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.