آگاه شدن مردان الهی به سقوط سالک 2010/01/11

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

خداوند تبارک و تعالی ناظر اعمال تمام بندگان است. علاوه بر این مأمورینی تعیین فرموده که آنان نیز ناظر اعمال بندگان الهی باشند. همچنین هر شب و روز دو نفر از مقربین ملائک را مأمور کرده که علاوه بر نظارت بر اعمال انسان، سیئات و حسنات او را هم ثبت و ضبط نمایند.
هر بنده‌ای که به مقام توبه از سیّئه خود برآید و توبه او تحقق یابد، یعنی مظاهر آن توبه روشن شود، خداوند تبارک و تعالی آن سیّئه را به فضل و رحمت خود برطرف می‌کند. گرچه تنها نظارت خداوند تبارک و تعالی بر اعمال انسان کافی است، ولی به مصلحتی ملائکه مقربین و مأمورین و کاتبین باطنی تعیین فرموده است. علاوه بر همه اینها، حجت هر عصر ناظر اعمال بندگان الهی است و در عصر کنونی، حضرت مولای زمان سلام الله علیه ناظر اعمال بندگان خداست. آن بزرگوار قلب عالم است و انسان هر چه کند ظاهراً و باطناً، آشکارا و پنهانی آن را می‌داند، مگر این که اراده و مشیت الهی تعلق یابد که برخی از گناهان انسان از آن بزرگوار نیز پنهان ماند.
علاوه بر آن، امکان دارد به مصلحتی پاره‌ای اعمال پنهانی برای حضرات اولیاء و مردان الهی نیز روشن شود. همچنین ممکن است به هر کسی به نسبت مراتب تقوی و تزکیه نفس او، این علم کرامت شود. گرچه خداوند متعال ستّارالعیوب است، لکن وقتی سیّئه یا حسنه انسان به مرتبه افراط رسد، امکان دارد که خدا آن را آشکار نماید. حتی ممکن است افرادی که از تقوی بهره‌ای ندارند نیز به معایب و سیئات فردی آگاه گردند.
خداوند تبارک و تعالی بسیاری از اعمال پنهانی را برای سالکین طریق حق روشن نموده، به حدی از علم و یقین به آن می‌رسند که هیچ گونه شک و تردیدی در آن ندارند. آری برای اکثر روشندلان و بیدار دلان و طالبین آگاه، بالاخص مجاهدین فی سبیل الله این امور روشن می‌گردد.
گاه ممکن است در مسیر تعلیم و تربیت، یک مربی از مسیر الهی انحراف یابد. در این صورت بسا که سالکین مشاهده نمایند که شیرازه تعلیم و تربیت هر روز به سمت گسیختگی و از هم پاشیدگی پیش می‌رود. چه نظم تنها به امور ظاهری محدود نمی‌شود، بلکه هر نظم ظاهری که توأم با نظم باطنی نگردد، عین بی‌نظمی است. در ابتدا بسا که معانی الهیه در قلوب روشن شود، اما هر کسی نتواند آن را آشکار نماید و ناچار آن درد باطنی را در دل نگهدارد و گاهی نیز خود را چنین تسکین دهد که شاید او حق باشد و من مطلّع نیستم.
امّا از آنجا که حیات معنوی بسی مهمتر از حیات ظاهری، و امراض روحی بالاتر از امراض جسمی است، از این رو حقانیت مکتب الهی ایجاب می‌نماید که وقتی مراتب و شؤون حیات معنوی طالبین، بخواهد در اثر انحراف مربی غافل در سراشیب تنزل و سقوط قرار گیرد، غیرت حق آشکار گردد و ناحق را از حریم پاک حق براند. وگرنه بدعت‌ها به فرموده حضرت مولی علی(ع) چنان شراره‌های نفسانی ایجاد کند که عنقریب، خرمن ایمان طالبین حق و حقیقت را بسوزاند.
آری رکنی از ارکان عظیم اسلام، رعایت حال فقرا و اجتماع، آشنایی به وظایف فردی و اجتماعی و مراعات حقوق اجتماع است. توان گفت که سعادت جامعه بشریت در رعایت این اصول است.
مسلماً افرادی که در صدد حفظ ناموس و عِرض مردم نبوده، غرق در خودخواهی باشند و حقوق مستمندان را رعایت ننمایند، در مدت کمی در پرتگاه نیستی سقوط خواهند کرد. دراین موقع است که قهرمانان راه خدا و مجاهدین فی سبیل الله به توفیق حق آگاه شده، خواستار مبارزه با باطل گردند. در مبارزه با باطل، بسا عده‌ای رنجیده خاطر شوند و یا مرتکب اعمال غیرالهی گردند، این قبیل امور در روحیه مبارزین الهی اثر منفی نگذارد و اگر در قبال این مبارزه، با شکنجه‌ها و شداید روبرو گردند و به آنان توهیناتی شود، ابداً در روح آنان اثرات سوئی به وجود نیاید.
مبارزه مجاهدین فی سبیل الله براساس تفکر و دلیل و برهان است نه روی تخیل؛ حرکتی است در حد اعتدال و نه افراط و تفریط. آنان حاضرند در قبال رنجیده خاطر شدن عده‌ای کوته نظر و بی خبر، قلب مستمندی ولو به مدت کمی مسرور شود و در مقابل تحمل آن شداید و حملات، دل خانواده‌ای شاد گردد و عرض و ناموس اجتماع از خطر مصون ماند.
مسلماً نه هر فردی موظف به امر به معروف و نهی از منکر است، و نه هرکسی لایق تعلیم مسائل اخلاقی. فردی شایسته امر به معروف و نهی از منکر است که خود به فضایل اخلاقی آراسته باشد. فردی که آلوده به منکرات است، وظیفه ندارد که درباره امر به معروف و نهی از منکر و درباب اخلاق سخن گوید و یا در موضوعات اسلامی بحث نماید.
آنگاه که سالک عارف مورد احترام و استقبال قرار می‌گیرد و همه پروانه وار به دور او می‌گردند، باید بداند که این به خاطر مجاهدات او در راه خدا و تزکیه و تقوی و محبوبیت در پیشگاه الهی و عنایت بزرگان است. او نباید غافل گردد که اگر خود را آلوده نماید و از تقوی و مسیر حق به دور افتد، آنگاه ارادتمندان و استقبال کنندگان از او دور شده، او با قلبی آلوده تنها خواهد ماند و با دست انتقام حق مواجه خواهد شد!
مجاهدین فی سبیل الله دشمن سرسخت افرادی هستند که حقوق مردم را ضایع و به عرض و ناموس مردم خیانت می‌کنند. آنان هرگز احکام الهی را زیر پا نگذارند، اقدامات آنها نه برای اشتهار و امکانات دنیوی و نه به خاطر مال و منال و جلب رضای فاسدین است. حب و بغض آنان الهی است و در این مسیر نه خویش شناسند و نه بیگانه. این دستور الهی است، مگر اطلاع نداریم که حضرت مولای متقیان درباره گردن‌بندی با دخترخود چه رفتاری کرد! مگر نشنیده‌ایم که فرمود این شمشیر من به روی افرادی که حقوق مردم را ضایع و به عرض و ناموس مردم خیانت می‌کنند، آهیخته است. اگر حسن و حسین هم از فرمان الهی سرپیچی نمایند، به خدا سوگند با همان شمشیری که بت پرستان را سرنگون کردم، آنان را هم سرنگون می‌کنم!
بنابراین دقت و احتیاط بسیار باید که شیاطین و نفس و دشمن در کمین است. بندگان خدا در ساحل سیلگاه و در معرض طوفان‌ها و مخاطرات قرار گرفته‌اند. عقل دوراندیش باید که این خطرات را احساس نماید و با کمال دقت و احتیاط و با استمداد از حق، از آنها نجات یابد.
به فرموده حضرات معصومین(ع) خداوند تبارک وتعالی دشمن سرسخت فردی است که ظاهراً خود را به لباس هدایت آراسته ولی باطناً پیرو هوای نفس است. ظاهراً در محافل و مجالس از حقایق صحبت می‌نماید، لکن اعمالش با گفتارش وفق نمی‌دهد.
ممکن است برای بعضی گران آید که چگونه فردی می‌تواند زمانی در ردیف ابرار و اخیار بلکه در ردیف اولیاء الهی قرار گیرد و کمال اعتماد بر او شود و سپس ساقط گردد؟!
پاسخ این است که طریق حق، مسیری حساس و خطیر است، نگاهی به تاریخچه زندگی حضرات ائمه اطهار(ع) به خوبی گویای این حقیقت است: زمانی حضرت مولی الموالی حاکمی را تعیین نموده و فرمودند: ای مردم، اطاعت از امر این حاکم، اطاعت از امر حق است و سرپیچی از فرمان او، سرپیچی از فرمان ما و سرپیچی از فرمان الهی است؛ لکن وقتی رسید که عکس آن را فرمودند.
آری ممکن است زمانی با توجه به شایستگی یک مرد الهی، وظیفه سالکین طریق حق این باشد که با کمال حسن نیّت و کمال اعتماد در افزایش اشتهار او بکوشند، ولی در اثر غفلت و غرور و نخوت و غرق شدن در استقبال و احترامات مردم، از آن مقام منیع الهی ساقط گردد و خطاب رسد که تو جامه جانت را آلوده کردی. چنان که کار به جایی و مقامی منجر شد که حضرت مولی‌الموالی به حاکمی که اطاعت او اطاعت حق و طاعت مولی و سرپیچی از فرمان او سرپیچی از فرمان مولی و حق بود، فرمودند: ای خیانتکار برو، تو به این حکومت شایسته نیستی، خلعت نمایندگی ما به اندام و قامت تو بسیار نارسا و بی‌تناسب است.
الهی به مقربین درگاهت، توفیق و عنایتت را آنی از ما سلب نفرما. الهی به مقربین درگاهت ما را از همه امراض روحی و روانی حفظ فرما، بالاخص از کبر ونخوت و خودستایی وحب دنیا و نفس. الهی حرکت مبارزین و مجاهدین الهی را در حد اعتدال نگهدار و از افراط و تفریط مصون دار. الهی حرکت معنوی آنان را موجب اعتلای اسلام و جمیع مسلمانان قرار ده.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.