شهرت طلبی و عهدشکنی 2009/12/21

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

کلام حضرات معصومین علیهم‌السلام در جایی محکمات است و گاهی محکمات مقرون به متشابهات، و زمانی متشابهات. این اختلاف ناشی از دخالت زمان و مکان و نیت و کیفیت معلومات است؛ و ممکن است در آن اختلاف آراء ذی‌دخل باشد.
پاسخ‌های اولیاء خدا و علمای ربانی نیز گاهی به مصلحتی در ردیف محکمات به شمار می‌آید، در این صورت اخذ معانی و تعیین تکالیف و وظایف تقریباً آسان‌تر است. اما برخی از پاسخ‌ها در ردیف متشابهات محسوب می‌گردد، در این حالت برای استخراج معانی، تفکر لازم است و این تفکر حقیقتاً معانی بسیاری را برای انسان القاء می‌کند. پس پاسخ مراتبی دارد و باید در هر کدام تفکر عمیقی صورت گیرد تا مطلوب حاصل آید.
در طریق حق و مکتب حقیقت، معانی الفاظ و کلمات برحسب موارد مختلف هستند و هر کلمه معانی مختلفی دارد. در مجلس عارفان طریق حق، ممکن است کلمه‌ای ذکر شود و برخی معانی درباره آن بیان گردد که ظاهراً بر خلاف مجلس قبل باشد، اما هر دو صحیح بوده و در واقع مکمل یکدیگر است. بنابراین بدون تحقیق، بر اولیاء خدا ایراد گرفتن جایز نیست.
گاه افرادی که بعد از برخورداری از نعمت والای هدایت، راه انحراف در پیش گرفته‌اند، چنین گمان کرده‌اند و یا این گونه وانمود می‌نمایند که سؤالاتی داشته‌اند که بی‌جواب مانده و یا پاسخ اقناع کننده‌ای دریافت نکرده‌اند و لذا منجر به تردید و اعراض آنان گشته است. اما آنان بدانند که سؤال الهی هیچگاه منتهی به تردید در مسیر حق و اعراض از حقایق نمی‌گردد و امکان ندارد که امور الهی سبب انحراف و ضلالت آدمی شود.
سؤال و قضاوت باید عادلانه باشد، زیرا در هر امری و از جمله در سؤال و قضاوت، باید همه جهات و ابعاد آن منظور گردد و نه تنها یک بعد و جهت آن. یقیناً سؤال و قضاوت غیر الهی در محکمه عدل الهی مردود است و سائلین و قضاوت کنندگان در صورت عدم توبه، در ردیف مطرودین به شمار خواهند آمد.
حقیقت آن است که چنان افرادی باید به عقل و وجدان الهی خویش مراجعه کنند، زیرا پاسخ برخی سؤالات را باید از زبان دل شنید. البته نه هر زبان قادر به اداء پاسخ آنها است و نه هر دلی می‌تواند جواب الهیه چنان سؤالات را بشنود. ولی در صورت جمع شرایط هر که درد و نیاز مشروع خود را به پیشگاه الهی عرضه نماید، قطعاً سؤالش بلاجواب نخواهد ماند، زیرا خداوند تبارک و تعالی خود فرموده که ای بندگان من، بخوانید مرا اجابت کنم شما را و نیز فرموده که تنها سائل و گدای در من باشید.
آری استماع پاسخ منوط است بر این که سائل سمع دل خود را مهیا کند، زیرا تنها به سمع دل می‌توان پاسخ را شنید. کسانی که موفق به دریافت پاسخ سؤال خود شده‌اند، آن را به سمع دل شنیده‌اند. سالکی می‌تواند سمع دل خود را برای استماع ندای حق مهیا گرداند که دارای صفای دل، پاکی و تزکیه نفس باشد. محبوبین درگاه الهی فرموده‌اند که وحدت کامل یا کمال وحدت در تزکیه است. باید به یاری حق، تزکیه خود را به حد اعلی برسانیم تا وحدت قلبی ما به کمال رسد.
سائل درگاه حق در نتیجه کمال تزکیه، آرزو و درد و سؤال و نیاز خود را به پیشگاه حق عرضه دارد، و این منصبی است از مناصب الهیه که به هرکسی ندهند. او مراحلی را می‌پیماید که آن مراحل را حضرات انبیاء و اوصیاء پیموده‌اند، و در نتیجه کمال تزکیه نفس، موفق به استماع پاسخ حق می‌گردد.
اما کسی که گوش دل را کر کرده و حقیقت را نمی‌بیند، او چگونه می‌تواند ندای حق را بشنود؟! کسانی که غرق در هوی و هوس مادیاتند و آنان که شب و روز در خیال اشتهار و ریاستند، هرگز نمی‌توانند از زبان دل خود پاسخ الهیه سؤالات را بشنوند. کسی قادر به شنیدن پاسخ از زبان دل است که قلبش به نور هدایت منور شود و ضمیرش از فروغ وحدت و اتحاد روشن گردد.
اعمال هر کسی معرف کیفیت حال اوست. انحراف و عهدشکنی ناشی از شهرت طلبی و ریاست جویی است. فردی که می‌خواهد تبلیغات دینی کند، او باید به رضای حق قدم بردارد، نه برای افزایش مراتب محبوبیت نزد دولت و ملت. در این طریق باید دلش به نور هدایت منور و از فروغ وحدت و اتحاد روشن شود. اول باید خود را اصلاح و ارشاد کند سپس در صورت موفقیت، موظف است که در وهله اول جوانان کشور خود، این خواهران و برادران ایمانی خویش را ارشاد نماید و در وهله بعدی سایر افراد را.
کسی که اسیر نفس و شهرت طلبی و مادی پرستی است، تا به مقام توبه در نیاید و تقوی و تزکیه نفس را پیشه خود نسازد، نمی‌تواند پس پرده را مشاهده نماید. باید بر مراتب شنوایی سمع دل بیفزاید تا شنوایی سمع دل و بصیرت دیدگان قلبش به حد اعلی رسد، آن وقت می‌تواند ندای حق را بشنود و این دنیا و بالاخص باطن آن را به خوبی مطالعه و تماشا کند، و نتایج اعمال گذشتگان را به دقت مورد مطالعه قرار دهد. در این مقام است که دنیا نمی‌تواند او را فریب دهد زیرا که او چنگ بر عروهالوثقای الهی زده که طوفان حوادث را بر او راهی نیست.
آری سالک طریق الهی باید لوح دل خود را از هر چه جز خواست الهی است، بشوید تا پاسخ سؤالات خویش را از زبان دل و وجدان بشنود. باید با تلاش در تزکیه نفس راه خدا را پیش گیرد و به اشتیاق دیدار جمال ازلی، دل خود را از اغیار قطع کند، در این صورت از جاده الهی منحرف نخواهد شد. اما کسی که به مقام توبه بر نیامده و تزکیه و تقوی را پیشه خود نساخته و هنوز در امواج سهمگین نفسانیت غوطه ور است، همانند فردی است که دست به شاخه باریکی زده و زمام خود را به تند باد مخوفی سپرده که هرچه زودتر به هلاکت رسد.
ای انسان! منادیان الهی اتصالاً همه را به سوی کسب فضایل دعوت می‌کنند، برای گام نهادن به شاهراه سعادت و هدایت باید به ندای این منادیان عالم اعلی پاسخ داد.
ای انسان! با این همه تعالیم عالیه و مطالعات، خواب غفلت تا کی؟! تا کی از شراب خودخواهی و غرور مستی؟! از خواب غفلت برخیز و دیده بگشا و به نتایج اعمال گذشتگان بنگر و در عواقب امر خود بیندیش. از نتایج افکار بزرگان برخوردار باش، در این مقام است که تربیت یافتگان تو می‌توانند به آسانی بار مسؤولیت را به سر منزل مقصد و مقصود برسانند.
خداوند تبارک و تعالی بشر را در وادی ضلالت نگذاشته و در هر عصری از اعصار مردان الهی را با مشعل‌های فروزان هدایت ارسال نموده تا او را به سوی هدف نهایی سوق دهند.
برای سالکین طریق حقی که توفیق درک استادی الهی و تعالیم عالیه حاصل شده، مسلماً مراتب حجت به اتمام رسیده، دیگر عذری برای آنان باقی نیست. باید در تزکیه نفس و در اتحاد و اتفاق و وحدت قلبی بکوشند و محبت خود را نسبت به اهل ایمان به حد کمال برسانند. باید از پیروی نفس اماره بدر آیند که اگر توسن نفس تقویت یابد، سرمستی آغاز کند و صاحب خویش را به وادی نیستی افکند.
ای کسانی که سال‌ها در شهرت طلبی و ریاست طلبی و تحصیل مادیات تلاش نمودید، اندکی هم در تزکیه نفس و تقوی بکوشید و بدانید که اگر کسی از لحاظ امکانات مادی متضرر گردد او مغبون نیست، اما کسی که گوهر تابناک پاکی دل و ایمان خود را از دست داده او مغبون است.
بیاییم دل خود را به زیور تقوی و حکمت بیاراییم و زنگ دل را از آیینه دل به تقوی بزداییم. از گذشتگان درس عبرت گیریم، از مقام طلبانی که وقتی کشتی مقام و منزلت خود را اسیر طوفان سهمگین می‌بینند به خدا پناه می‌برند، لکن پناه بر خدا از آن ساعتی که این سیه دلان، کشتی مرام خود را به ساحل رسانند که بر مراتب جور و جفایشان افزوده خواهد شد.
انسان عهدشکن اگر به خود مراجعه نماید و به یاد آورد، در می‌یابد که خداوند تبارک و تعالی بارها او را به قدرت خویش از هلاکت محفوظ داشته و بارها به مقام توبه برآمده، اما با اندک فاصله‌ای آن توبه را شکسته است؟ آری وقتی سیه دلان خود را در معرض خطر بینند به مقام توبه بر می‌آیند، ولی موقعی که خدای تبارک و تعالی دفع خطر از ایشان می‌کند، توبه خود را می‌شکنند.
کسی که مقام و موقعیت اولیه خود را از دست می‌دهد، بسا که برای حصول آن، برخی را مدح می‌کند. اما زمانی که از رسیدن به آن مقام اولیه مأیوس شد، در کمال وقاحت به ناسزاگویی مشغول می‌گردد. ای انسان، از آنان مباش که از ضعفا و فقرا بیزارند، زیرا مرام خود را در کلبه محقر ایشان نمی‌یابند. آنان نمی‌توانند محرم آن اسرار الهی باشند که در نزد اولیاء خداست، این گنجینه اسرار به سینه شایسته سپرده می‌شود.
در اوایل راه خدا می‌روند، ولی موقعی که جان خود را به گناه آلوده نمودند، از جاده حقیقت منحرف می‌شوند و مراتب قوه غضبیه و شهویه ایشان به منتها درجه می‌رسد، آنگاه به این و آن می‌تازند؛ مسلماً در این مقام نباید نوامیس جوانان به اینان سپرده شود.
آه از این ریاست طلبی، از این شهرت طلبی، از این مادی پرستی! رضای خدا را کنار گذاشته و به خاطر جلب رضای مردم چه‌ها که نمی‌کنند! چنین اعمالی چشم دلشان را کور کرده و پرده سیاه به روی حقایق می‌اندازد که دیگر آن را نمی‌بینند.
بیاییم تقوی را پیشه خود سازیم که رستگاری در تقوی است. تقوی در بلیات و آفات یک سپر الهی است، در جهاد با نفس حربه‌ای است کارگر، لکن چه قلیل‌اند آنان که اهل تقوایند «اُولئِکَ الْاَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ اَهْلُ صِفَهِ اللهِ سُبْحانَهُ».
ای کسانی که شهرت طلب هستید و به خاطر شهرت و کسب مقام، ظلم و ستم می‌کنید، بدانید که فردا در محکمه عدل الهی عذرشما پذیرفته نشود «فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ»: پس در چنین روزی آنان که ستم کردند، عذرخواهی ایشان سودی ندهد. دیگر بس است، بیایید اراده آخرت کنید «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللهُ یُریدُ الْآخِرَهَ»: شما اراده متاع دنیا را می‌کنید، شهرت و مادیت و ریاست دنیوی را، لکن خدای مهربان برای شما آخرت را اراده می‌کند.
ای برادران گرامی! بیایید نفس خود را ارزان نفروشید. بهای شما پیش خداست، مبادا در اثر تبعیت از هوی و هوس از ارزش خود بکاهید، بهای شما فردوس اعلی است «لَیْسَ لِاَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ اِلَّا الْجَنَّهُ» .
ای افراد شهرت طلب و مادی پرست! به خدا سوگند شما وجود خود را ارزان می‌فروشید. شما در این معامله بسیار مغبون هستید. بیایید این شهرت طلبی را به کناری نهید، معلوم نیست که فردا برای ما چه حادثه‌ای رخ خواهد داد. بسیاری از جوانان که دیروز از هر حیث سالم و نیرومندتر از ما بودند و اثری از آثار کسالت و نقاهت در ایشان نبود، امروز در زیر خاک سیه‌اند.
مگر حضرت رسول اکرم (ص) نفرمود «اَلشُّهْرَهُ آفَهٌ وَ الْخَمُولُ راحَهٌ» : شهرت طلبی آفت است و گمنامی راحت است؛ بگذارید مردم شما را نشناسند. مگر آن بزرگوار نفرمود «حُبُّ النُّباهَهِ رَأْسُ کُلِّ بَلِیَّهٍ» : حب شهرت، رأس کل بلیات است. راه خدا روید و طبق احکام و اوامر مقدس الهی رفتار کنید، از نواهی بپرهیزید که پیام مردان الهی، سلام و وحدت است.
بر خلاف فرموده خدا رفتار ننمایید و تسلیم خواست او باشید، خوشا به حال کسی که در مقام تسلیم و رضا باشد که بزرگان دین فرموده‌اند «اَلرِّضا بِقَضاءِ اللهِ بابُ اللهِ الْاَعْظَمُ»: رضا به قضای الهی باب اعظم الهی است. رحمت همانا تسلیم به خواست الهی است.
مگر حضرت مولای متقیان نفرمود «صَوْمُ النَّفْسِ عَنِ اللَّذّاتِ الدُّنْیا اَنْفَعُ الصِّیامِ»: صوم نفس از لذات دنیا، سودمندترین روزه داری است؟ مگر آن بزرگوار نفرمود «اَفْضَلُ الطّاعاتِ هِجْرُ اللَّذّاتِ» : افضل طاعات گذشتن از لذات دنیوی است. اما بدانید که در پی هر لذت مجازی و دنیوی، تیرگی و اندوه و ملال است. به یقین افرادی که از مادیات و شهرت و ریاست و امور نفسانی لذت می‌برند، در پی این لذایذ مجازی، اندوه فراوانی نصیب آنان می‌گردد. بیایید تقوی را پیشه خود کنید و نعمت‌های علیای الهی را به توفیق او به دست آورید.


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.