هماهنگ نمودن قوای متعلّم 2009/11/15

بیان شده توسط استاد علی الله وردیخانی

کتاب: کعبه جانان - جلد چهارم

باید بدانیم سعادت انسان در سعادت دیگران است. هر معلم و مربی باید در سعادت خویش و دیگران بکوشد و بداند که منشأ طبایع و استعدادها و تمایلات، سه چیز است: فطری ذاتی، موروثی، اکتسابی.
وظیفه مربی هماهنگ ساختن این قوا و صفات است. بهترین راه برای تعدیل قوا و زدودن صفات منفی، تقویت اضداد آنهاست. مربی باید در تعلیم و تربیت، هدف الهی داشته باشد و گرنه نتیجه مثبتی نخواهد داد، بلکه تمام اقدامات و زحمات فردی و اجتماعی او ناقص و نازا خواهد ماند.
مربی باید در عین حال که مشغول اصلاح یک قوه یا صفت منفی است، مراقب باشد که صفت یا قوه منفی تازه‌ای بر طالب راه نیابد. باید دانست که صفات و قوای منفی از فقدان و نقصان قوا و صفات مثبت است، به طوری که از عدم علم یا سوء استعمال آن، جهل پدید آید.
یک قوه و صفت مثبت می‌تواند با چند صفت و قوه مثبت در انسان جمع شود. اگر همه قوا و صفات مثبت در حد تعادل و توازن در انسان جمع گردد، درجات تکامل او را نشان می‌دهد. و نیز یک قوه و صفت منفی می‌تواند در انسان با چند صفت و قوه منفی جمع شود، چنین افرادی در طرف نقیض و پایین مردان الهی قرار گرفته‌اند و حیوانات بر ایشان برتری دارند، زیرا ضررهای اینان به جامعه بشریت، بیش از حیوانات درنده است.
یک قوه و صفت مثبت می‌تواند با یک صفت و قوه منفی در انسان جمع گردد، مانند علم که با کبر در انسان جمع شود. در این صورت آن صفت یا قوه منفی بر آن صفت یا قوه مثبت غالب آمده، علاوه بر این که آن را مسموم می‌کند، محصولات آن را هم در راه فساد به کار می‌برد مانند مقداری سم که با آب زندگی بخش جمع شود که چنان آبی، مهلک خواهد بود.
مربی باید بداند که هرگز نمی‌تواند یک صفت یا قوه منفی را با قوه و صفت منفی از بین ببرد، بلکه در این صورت بر مراتب قدرت آن صفات و قوای منفی افزوده می‌گردد. آری ندانستن این حقایق است که جامعه را مسموم و متزلزل ساخته و مردم را به بیماری‌های مافوق تصور دچار می‌کند. تنها تعلیم و تربیت صحیح که مبنی بر این حقایق علوی ملکوتی باشد، می‌تواند جامعه را از خطرات برهاند.
ای مربیان جامعه اسلامی، وظیفه بسیار بزرگی بر عهده شماست؛ به خدا فردا در پیشگاه الهی مسؤولید. این سفارش در حقیقت توصیه و سفارش حق تعالی و محبوبین اوست. معلمین و مربیان الهی بزرگترین وظیفه را برعهده دارند، زیرا سرنوشت و سعادت آینده ملت و جامعه بسته به متانت و فضایل اخلاقی جوانانی است که به دست تعلیم و تربیت ایشان سپرده‌اند.
مربیان باید بدانند که تنها با تعلیم ظواهر علوم و الفاظ به وظیفه خود عمل نکرده‌اند، بلکه وظیفه اصلی آنان ضمن تعلیم علوم و آداب و رسوم، ریشه ورساختن نهال‌های فضایل اخلاقی در دل جوانان است.
تخم این فضایل در دل هر کسی اساساً وجود دارد. این یک ودیعه ربانی است که روح انسانی و آن عروس آسمانی با خود به همراه آورده است. وظیفه مربی این است که راه را برای نشو و نمای این تخم‌های الهی باز نماید، سنگ‌ها و خارهای رذایل را از کنار آنها دفع کند و به آب تعالیم عالیه و نور معرفت آبیاری نماید تا این ودایع آسمانی از زیر خاک نفس بیرون آمده و خود را به هوای روشن و نور حقیقت رسانند و سرسبز و شاداب گردند.
هر مربی به وسیله تعالیم عالیه و بیدار کردن و به کار بردن و به جوش و خروش درآوردن و لطیف‌تر کردن رقایق عالیه انسانی، روح را از نفوذ و تأثیر عالم مادی و امور شهوانی محفوظ می‌دارد. در این صورت تموجات درونی او به تدریج، دیار عالم مادی و امور نفسانی را ترک گفته وارد مراحل علوی و ملکوتی می‌گردد. مربی باید با زمزمه این کلام حقه به گوش جان متعلمین، آنان را از خواب غفلت بیدار کند که:
ای سالکین طریق حق، به یاد آرید آن ودایع و نعمت‌هایی را که خدای تبارک و تعالی در اختیار شما گذاشته است؛ بیاد آرید آن مقام محاسبه را.
ای سالک باش تا این قبه اخضر فرو گشایند و این بساط اَغبَر درنوردند. عقد پروین تباه کنند، چهره ماه و خورشید سیاه کنند تا این وعده خدا نقد شود «یَوْمَ تَرْجُفُ الرّاجِفَهُ تَتْبَعُهَا الرّادِفَهُ» و این خبر عیان گردد «قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَهٌ».
ای سالک، تغافل امروز، تغابن فرداست. غافل مباش که از تو غافل نیستند. خدای تبارک و تعالی هرآنی ناظر دل ماست. چنان باشیم که شایسته نظر جلال او شویم. این حجابات را با استمداد از حق و به توفیق او برطرف کنیم .


پینگ و دیدگاه ها هر دو بسته شده اند.